جدال لفظی پرویز پرستویی و علی فروغی مدیر شبکه سه
پرستویی خطاب به فروغی نوشت: تا زمانیکه صداو سیمای ملی، مدیرانی چون شما (البته شخص شما کوچکتر از آنی هستید ،که من بخاطرش تصمیم بگیرم) داشته باشد،تلویزیون همین خواهد بود که هست.
به گزارش جی پلاس؛ پرویز پرستویی (بازیگر) در جواب طعنه علی فروغی (مدیر شبکه سوم سیما) که گفته بود: «تلویزیون را تحریم میکند ولی پای ان اشک میریزد» در اینستاگرامش متنی را منتشر کرد.
پرستویی نوشت:
علی فروغی
متولد ۱۳۶۷
مدیر شبکه ۳ سیما
پسر باجناق...
اولا،بنده اعلام کردم تلویزیون حق نداره حتی مرگ من و زیرنویس بره. دوما،من نگفتم تلویزیون تماشا نخواهم کرد. سوما، مگه صدا و سیما ملک شخصی یا ارث پدری شماست؟
راحتت کنم،بنده همه شبکه های ایرانی و غیر ایرانی رو نگاه میکنم،تمام اخبارهای داخلی و خارجی رو دنبال میکنم،چون کار من ایجاب میکنه ،خوب ببینم،خوب بشنوم،وخوب بخونم.
اگر بنده اعلام کردم به تلویزیون نخواهم آمد،بخاطر بی کفایتی امثال شماست.
تا زمانیکه صداو سیمای ملی، مدیرانی چون شما (البته شخص شما کوچکتر از آنی هستید ،که من بخاطرش تصمیم بگیرم) داشته باشد،تلویزیون همین خواهد بود که هست. (البته منهای بعضی از عزیزانی که صادقانه کار میکنند).
آخه شما باچه تجربه و تخصصی مدیر شبکه تلویزیونی شدید؟ فقط چون من آنم که رستم بود پهلوان؟بعد حالا چی شده مرده چوب میزنید؟
من یکسال پیش یک حرفی زدم،وپای حرفم هم ایستادم.وهر زمانی هم که تشخیص بدم که مدیران کاردان وبا صلاحیتی بر سکان صداو سیما نشسته اند، به تلویزیون برمیگردم،آنهم به عشق مردم،چون صداو سیما متعلق به مردمه.
تلویزیون من و بزرگ نکرده ،بلکه من و امثال من تلویزیون و بزرگ کردیم،ومدیران فقط پزش و دادن ،حداقل در بخش هنر های نمایشی مثل: سریال رعنا،امام علی،آپارتمان،آوای فاخته،زیر تیغ،آشپزباشی.
مثلا سریال زیرتیغ ،چه بلحاظ معنوی و مادی ،کم وجهه ای برای تلویزیون داشت؟یا سریال آشپزباشی که هزینه ۱۶ ماه تولیدش یک میلیاردو ششصدو...تومان بود،فقط ۵۰ میلیار تومان از طریق باکس بازرگانی صاحب درآمد شد.وما بزور دستمزدمان را گرفتیم.
ولی الان در آمد صداو سیما از کجاست؟ جز،*+#؟
علی فروغی ،شما هنوز جوانید،تازه ۳۱ بهارو گذروندید،من باتجربه ۶۴ سال زندگی و ۵۰ سال بازیگری و ۱۰ سال سابقه قضایی ،بهتون میگم ،این میزها و سمت ها ،مدیریت ها ماندگار نخواهد بود.
چرا که پشت میزی که شما نشستید ،قبل از شما هم کس دیگری بوده و بعد از شما هم کس دیگری خواهد آمد.
پس بهتره خدارو شکر کنی و سرت و بندازی پایین واز سفره ای که برات پهن شده،بدون اینکه سرت و بالا بیاری، خوب تغذیه کن و توبرهات و برای چند صباح دیگه پر کن...
فروغی چه گفته بود؟
پس از انتشار شایعاتی در فضای مجازی پیرامون تغییر رئیس رسانه ملی و نام بردن از گزینه های مختلفی نظیر «علی فروغی» مدیر شبکه سه سیما، این مدیر جوان در نامه ای به شایعات پاسخ داد و این موضوع را تکذیب کرد.
بنا بر این گزارش، متن کامل این نامه که نسخه ای از آن در اختیار خبرگزاری فارس قرار گرفته، به شرح زیر است:
بسمه تعالی
در روزگار مناظره نامهها و منازعههای بیثمر، طبیعی است که رسانههای جریان غربگرا کیفور و سرمست از صدای صور اختلافها، بساط گمانهزنی روی دکههای روزنامه فروشی پهن کنند و بنگاههای خبرپراکنی، به دنبال مستاجرین جدیدی برای طبقه آخر ساختمان شیشهای بگردند که شاید کمیسیونی هم گیر آنها بیاید که البته قابل پیشبینی هم بود. اوضاع نامه نگاریها که این باشد، تو خود حدیث مفصل بخوان از اوضاع روزنامه نگاریها. شایعه نکنند چه کنند؟ البته با آنکه قبله همه این رسانهها یکی است و رو به غرب اقامه صلاه میکنند، الحمدالله در میدان شایعهپراکنی، بسیار تکثرگرا هستند. در بساطشان از وزیرکشور دولت فعلی هست که تحلیل کنان و تدبیرکنان به سمت مراسم معارفهاش در جام جم میرود تا وزیر دولت مهرورز که تهلیل کنان و تسبیح کنان، قبای ریاست صداوسیما را بر تن او اندازه میکنند.
یک روز کلید جام جم را به شیوخ تعارف میکنند و دیگر روز، به شباب. مبدا هم چندان در این تور شایعه گردی مهم نیست و بالای شهر و پایین شهر هم ندارد. یک روز پاستورنشینها، روز دیگر جردن نشینها. نوبتی از اردوگاه یاران گرمابه و «گلخانه» و نوبت دیگر از رقبای در «کابینه». مهم مقصد است که یکی است؛ جام جم.
در چنین کارزاری ناگهان نام خود را در معرکه این شیطنتهای مطبوعاتی به مقصد ریاست جام جم یافتم. پس بیتفاوتی را نوعی عافیت طلبی و معادل محافظهکاری یافتم که به روایت رهبری، قتلگاه انقلاب است. بر آن شدم در این «عصر جدید»، نکاتی را به عرض برسانم به امید آنکه به سیاق حدیث نفس نباشد:
1- هنوز ایامی نگذشته از روزهایی که دکتر علی عسکری کلیددار فعلی بزرگترین مجموعه رسانهای انقلاب، رسانه ملی را در سراشیبی ورود به شعب ابیطالب ناشی از تحریم ارباب بودجه و در متلاطمترین روزهای از بدو موجودیتش تحویل گرفت. از فتنهی خبرنگار سابق آسوشیتدپرس که بعد ها مدیر شبکه شد تا قصه فتانه بازرس ویژه، هالهای از ناامیدی و بلاتکلیفی را بر سر جام جم گسترانیده بود.
عدهای از مجموعهای که نمیتوانست حقوق مادی کارکنانش را تقبل کند، به حق توقع داشتند حق انقلاب و حقوق مردم را محقق نماید. یادمان نرفته که آهنگسازانی هماهنگ با اربابان مو بور فرنگی خود، «نغمهی بدرود صداوسیما» و «درود بر ماهواره» را سر می دادند و نوازندگانی مزدور، به تکلیف «ساز»مانیشان بر ریتم مزبور ساز کوک میکردند و خوانندگانی وزوز کنان این ترانه را زمزمه میکردند.
اما تلاشی «بدون توقف» برای ناکوک کردن این ساز به رغم همه آفتها و مخالفتها، آغاز شد. در قدم نخست، تزریق آرامش و ثبات به این اقیانوس ناآرام و ورود نیروهای تازه نفس در «گام دوم»، کم کم، کابوس تکرار روزهای تلخ پیشین را به خاطرهای دور تبدیل کرد. با تحقق این ثبات نسبی، جوانگرایی به منظور تغییر آرایش سازمان، در دستور کار قرار گرفت و سلیم غفوری، مسعود معینیپور، جواد رمضان نژاد، مجید زینالعابدین، جلال غفاری، سعید اشناب، جواد شیخ اکبری، مهدی رحمتی، برنا فیروزی، محمدحسین رنجبران، حمید رهبریفر، صادق امامیان، غلامرضا نوری، محمد شریف خانی، مهدی عرفاتی، محمدمهدی نراقیان، شهاب اسفندیاری، حمید زندی، مهدی اسماعیلی و بسیاری دیگر در لایهی ارشد مدیریتی سازمان و دهها نفر در لایهی مدیران مهم سازمان مسئولیت گرفتند. کدام مجموعه را در کشور میشناسید که لبیکی این چنین رسا، به ندای جوانگرایی رهبری در میانهی میدان سر داده باشد؟
حالا این روزها آنهایی که باد در گلو انداخته و آروغ روشنفکری نشخوار میکردند که «مگر کسی هم دیگر این تلویزیون را میبیند؟» به جرگه معترضین بالا تا پائین برنامههای رسانهی ملی از نخستین دقایق بامدادی تا واپسین ثانیههای شامگاه پیوستهاند و همچنان با ژست«ندیدن»، گاه در مورد فلان میان برنامه یک دقیقهای در فلان برنامه در فلان شبکهی نوپا و تخصصی مقالهها مینویسند و توئیتها میزنند و جیغهای بنفش میکشند. شاهد مثال، همان سلبریتی پرمدعا و منتقدی که با کلی سروصدا در صفحه اینستاگرامش شب عیدی به بهانهای نسخه تحریم صداوسیما و شبکه «رادیکالِ سه» را میپیچد و به فاصله یک ماه و نیم، در همان صفحه اینستاگرام طاقت نمیآورد و میگوید هر شب ماه مبارک رمضان پای سریال همان شبکه رادیکال و همان صداوسیما اشک میریزد!
2- برای آنهایی که دامنه شایعه اخیر را تا مدیریت شبکه سه رساندهاند، به صراحت و شفافیت تمام اعلام میکنم که اگر «عصر جدید» رکوردشکن و جریانساز میشود و مقبول میفتد، اگر جسارت و شجاعت «گاندو» بهانه ای میشود برای احیای حس غرور ملی در روزگار حضیض دیپلماسی، اگر «ستارهساز» در فضای «ستاره سالاری» و «سلبریتی زدگی» تلاش میکند شمایی از عدالت ورزشی را به رخ بکشد و علی العموم تمام توفیقات احتمالی شبکه سه، به لحاظ کلان مدیریتی، همگی ثمره حمایت و راهبری دکتر علی عسگری است و هیچ یک از این موارد، بدون اطلاع و حمایت ایشان امکان پذیر نبوده و نیست. ختم کلام برای اصحاب شایعه اینکه سابقهی ایشان در انقلاب، دفاع مقدس، سپاه، دانشگاه و رسانه تقریبا به سنین عمر بنده میرسد و فاصلهی چون منی با ایشان خیلی بیش از اینهاست.
3- آیا اصحاب شایعه و ارباب جراید انگلوفیل و آمریکوفیل نمیدانند و نمیفهمند که دیر یا زود چنانکه رحمانی فضلی و مهرداد بذرپاش و دکتر حسینی شایعهی ریاستشان را تکذیب کردند، دیگر شایعهها هم به همین سیاق، برچسب تکذیب خواهد خورد؟ پس چرا آبروی خود را متاع هر بازار میکنند و به ثمن بخس به حراج میگذارند؟ مگر نه اینکه سرمایهی یک رسانه و اعتبار آن، به صحت اخباری است که منتشر میکند؟ پس چه دستاورد مهمی در انتشار این اخبار علیه رئیس صدا و سیما نهفته که چنین ثلمهای به اعتبار رسانهای خویش را به بهای به دست آوردن آن به جان می خرند؟ چه لطمهای به غربگراها و لیبرالهای داخلی از سوی رسانهی ملی خورده که آنها را عقربوار وادار به زدن نیش مرگ و به عبارت دقیقتر خودکشی رسانهای کرده تا طرف مقابل را به حربهی زهر شایعه بگزد؟
در پایان خواهشمندم که برادران پاکدامن و خردمند رسانهای ام در دام دمندگان به شایعه نیفتاده و با اصلی فرعی کردن مسائل، به پشت پردههای این شایعات توجه نمایند. باشد که سیه روی شود هر که در او غش باشد.
دیدگاه تان را بنویسید