آیت الله جوادی آملی در تعریف مباهله فرمودند: مباهله یعنی ابتهال و تضرّع کردن به درگاه خدای سبحان که خدایا تو حق را یک طرفه مشخص کن، حق با ماست یا حق با آنها، هر کدام از ما راست میگوییم ما را نجات بده و هر کدام از ما دروغ میگوییم لعنت خود را بر آنها نازل بکن!
به گزارش جی پلاس، حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در واپسین روزهای ماه ذیحجه به نزول آیه تطهیر در این ماه شریف اشاره کرده و اظهار داشتند: در ماه پربرکت ذیحجّه حوادث بسیار مهمّ و شیرینی در اسلام اتفاق افتاد، جریان غدیر در هجدهم این ماه اتفاق افتاد، جریان مباهله در همین ایام اتفاق افتاد، نزول آیه تطهیر در همین ایام اتفاق افتاد، نزول سوره مبارکه «هل اتی» در همین ایام اتفاق افتاد. در روز مباهله که در همین روزهای 24 و 25 ذیحجه اتفاق افتاد نصارای نجران برای استدلال و محاجّه با پیامبر اسلام حرکت کردند، آمدند مدینه، بعد از اینکه اسلام کلّ جزیرةالعرب را احاطه کرد و همه دشمنان دین، اسلحهها را به زمین گذاشتند و شرک در جاهلیت حجاز رخت بربست، مسیحیت نجران باید به اسلام گرایش پیدا میکردند اما آنها نپذیرفتند که مسلمان بشوند، علمایشان وارد مدینه شدند، وجود مبارک پیغمبر(ص) براهینی اقامه کرد و آنها نپذیرفتند و به دستور ذات اقدس الهی پیشنهاد مباهله داده شد.
مباهله یعنی ابتهال و تضرّع کردن به درگاه خدای سبحان که خدایا تو حق را یک طرفه مشخص کن، حق با ماست یا حق با آنها، هر کدام از ما راست میگوییم ما را نجات بده و هر کدام از ما دروغ میگوییم لعنت خود را بر آنها نازل بکن! لعنت هم به معنای دوری از رحمت است. این پیشنهاد مباهله وقتی از طرف پیامبر اسلام(ص) طرح شد آنها پذیرفتند، فردا که بنا شد مباهله کنند یعنی طرفین بیایند با خدا از راه تضرّع و ناله و زاری بگویند خدایا آنکه صادق است او را نجات بده آنکه کاذب است یعنی دینِ باطلی را ادّعا دارد و حق را انکار میکند لعنت خودت را بر او نازل کن! فردای آن روز دیدند وجود مبارک پیامبر(ص) آمد و حسینبنعلی(ع) را به همراه دارد حالا یا به دوش گرفته یا بغل گرفته و دست حسنبنعلی(ع) را که یک مقدار بزرگتر بود را گرفته و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) پشت سر حضرت است و علیبنابیطالب(ع) پشت سر فاطمه زهرا(سلام الله علیها) حرکت می کند، با این جلال و شکوه که حرکت کردند نصارای نجران گفتند اگر اینها به این کوه نفرین کنند این کوه متلاشی میشود، ما این مباهله را نمیپذیریم، نفرین نمیکنیم، نمیگوییم «فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ» بلکه پیشنهاد صلح میدهیم و هر چه را اینها در این صلحنامه خواستند مطرح کنند ما هم میپذیریم.
ایشان افزودند: از این آیه نورانی مباهله مطالب فراوانی برمیآید که جواب بسیاری از سؤالهاست؛ ما درباره حسینبنعلی(سلام الله علیه) روایات فراوان داریم که وجود مبارک پیامبر فرمود: «حسین منّی و أنا من حسین» این اختصاصی به سیدالشهداء ندارد، درباره امام حسن هم آمد که «حسنٌ منّی و أنا من حسن» درباره امام حسن و امام حسین(سلام الله علیهما) اگر حضرت فرموده باشد «حسینٌ منّی» یا «حسنٌ منّی» این جای سؤال نیست چون نوه حضرت است، حضرت میتواند بفرماید حسین از من است، حسن از من است، اما همین تعبیرات درباره وجود مبارک امیرالمؤمنین هست، «علی منّی» بعد هم نه تنها «علی منّی»، «و أنا من علی»! این جای سؤال است که چرا؟! اگر «علی منّی» چون پسرعموست، صِرف اینکه پسرعمو باشد خیلیها هستند که پسرعمو هستند و این سِمت را ندارند و اگر به خاطر این است که جانشین شماست که شما به مناسبت خلیفه بودن او بفرمایید «علی منّی» دیگر چرا بفرماید «و أنا من علی»؟!
معظم له ادامه دادند: بعد از نزول این آیه مبارکه مباهله که دارد «وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ» معلوم میشود که از نظر قرآن کریم اینها یک نورند، پراکنده نیستند، چون خداوند از علیبنابیطالب(ع) در همین آیه مباهله تعبیر به «وَأَنْفُسَنَا» کرده؛ یعنی او جانِ من است! در نتیجه اگر طبق این تعبیر وجود مبارک علیبنابیطالب(ع) جان پیامبر(ص) باشد آن وقت درست است که حضرت بفرماید: «علی منّی و أنا من علی»؛ ما دو حقیقت نیستیم، یک حقیقتیم، منتها در دو بدن ظهور پیدا کردیم! البته در این عالَم همه تفاوتهایی که بین امام و پیامبر هست سر جایش محفوظ است.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی اسرا