۱۷ مرداد سال ۹۳ به دنبال شکایت یک مرد جوان، یک تراژدی تلخ پیش روی ماموران پلیس آگاهی قرار گرفت.
به گزارش جی پلاس، مرد جوان که با پسر خردسالش به پلیس آگاهی رفته بود، گفت: دیروز جمعه بود و پسرم را به سوپر مارکت سر خیابان فرستادم تا برای ما نان بخرد. اما چند دقیقه بعد وقتی به خانه برگشت حالی آشفته داشت. پسر ۱۰ ساله ام به نام آریا گفت یک مرد میان سال که خودش را پلیس مخفی معرفی کرده بود او را به خرابهای برده و آزار داده است. با این شکایت، پلیس پیگیر ماجرا شد و آریا به پزشکی قانونی معرفی شد، اما کارشناسان در گزارشی اعلام کردند آثاری از آزار و اذیت در وی مشاهده نشده است.
ادعایی مشابه
روز دوم آذر همان سال مرد جوانی همراه دختر ۱۰ ساله اش به نام نسرین به پلیس آگاهی رفت و گفت: دخترش از سوی یک مرد موجوگندمی مورد آزار قرار گرفته است. این دختر به ماموران گفت: برای خرید پوشک برای برادر کوچکم از خانه بیرون رفتم که یک مرد که سوار یک پراید تیره رنگ بود راهم را بست و خودش را پلیس مبارزه با مواد مخدر معرفی کرد. او گفت دنبال چند دختر و پسر جوان میگردد که معامله مواد مخدر میکنند و از من خواست تا برای شناسایی دختر و پسرهای مواد فروش سوار ماشین او شوم. میخواستم فرار کنم، اما تهدیدم کرد اگر به حرفش گوش نکنم مرا تحویل کلانتری میدهد. او در حوالی پارک ایثار در داخل ماشین میخواست لباس هایم را در بیاورد که مقاومت کردم، او مرا اذیت کرد، ولی نتوانست آزارم بدهد.
شکارهای سریالی
در حالی که تحقیقات پلیس برای ردیابی شیطان پراید سوار آغاز شده بود، چند شکایت مشابه دیگر به پلیس رسید. پنجم فروردین سال ۹۴ دو دختر ۹ و ۱۱ ساله در پارکینگ خانه شان در دام شیطانی مردی گرفتار شده بودند. پدر یکی از آنها به پلیس گفت: دخترم به همراه دختر عمه اش برای خرید بستنی از خانه بیرون رفتند، اما آنها میگویند یک مرد که خودش را مامور پلیس مبارزه با مواد مخدر معرفی کرده بود آنها را به دام انداخته و در پارکینگ خانه آنها را آزار داده است.
یک سرنخ
این مرد گفت:دوربین مداربسته پارکینگ نیز فیلم سیاه را ضبط کرده است. با ارائه این مدرک، تصویر شیطان میان سال به دست آمد. دختر ۹ ساله به ماموران گفت:مرد میان سال لباس پلیس به تن داشت. او گفت باید به سوالات او پاسخ بدهیم. میگفت باید ما را بازرسی بدنی کند تا مطمئن شود مواد مخدر همراه نداریم. او ما را داخل پارکینگ خانه مان آورد و اذیت کرد. چون پدرم شغل نظامی دارد من درجهها را به خوبی میشناسم او درجه استوار یکم داشت. درحالی که شواهد نشان میداد قربانیان کوچولو احتمالا در دام سیاه یک مرد گرفتار شدهاند پلیس به جمع آوری اطلاعات پرداخت. عصر بیست و هفتم بهمن سال ۹۵ مشخص شد شیطان پراید سوار بار دیگر یک دختر خردسال را به دام انداخته و به بهانه بازرسی بدنی او را به داخل پراید سبز تیره در نزدیکی دادسرای محلاتی کشانده و پس از نشان دادن چندین عکس او را اذیت کرده است. پلیس به بررسی دوربینهای مدار بسته این خیابان پرداخت و سرانجام توانست پلاک ارابه شیطانی را به دست بیاورد. این سرنخ کافی بود تا تحقیقات وارد مرحله تازهای شود.
بازداشت
در بررسیها روشن شد این خودرو دو سال قبل قولنامهای فروخته شده، اما مالک آن اقدامی برای تعویض پلاک انجام نداده بود. در حالی که شمار قربانیها به هفت دختر و دو پسر بچه رسیده بود، آخرین صاحب خودروی پراید که یک مرد ۴۹ ساله بود ردیابی و بازداشت شد و همه قربانیان کوچولو در مواجهه حضوری، وی را شناسایی کردند، اما او ادعا کرد بی گناه است.
اعتراف
وی که دو سابقه رابطه پنهانی و توهین و تهدید در پرونده اش داشت وقتی فیلم دوربین مداربسته پارکینگ خانه یکی از قربانیان را دید به ناچار لب به اعتراف گشود وگفت: من فقط بچهها را سوار ماشین میکردم و با آنها صحبت میکردم، اما آنها را آزار ندادم. وقتی پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد DNA به دست آمده از روی لباس قربانیان کوچولو با DNA این مرد مطابقت دارد وی به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت:می دانم اشتباه کرده ام من وقتی بچهها را میدیدم.
وسوسه میشدم تا آنها را اذیت کنم. من از حدود شش سال قبل حدود ۱۳ یا ۱۴ دختر و پسر را به دام انداختم، اما گمان میکنم بعضی از آنها یا حرفی به خانواده هایشان نزدند یا پدر و مادرشان از شکایت صرف نظر کردند. من شرمنده خانواده آنها هستم.
رسیدگی فوق العاده
با اعترافهای این مرد، پرونده به صورت خارج از نوبت برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و شیطان موجوگندمی به اتهام ۹ بار آدمربایی و غصب عنوان مأمور مبارزه با مواد مخدر، هفت بار زنا و دوبار لواط پای میز محاکمه ایستاد. در آن جلسه خانواده قربانیان کوچولو برای وی اشد مجازات خواستند. وقتی متهم به دفاع پرداخت، درباره زندگی شخصی اش گفت: سالها قبل ازدواج کردم، اما چون همسرم بچه دار نمیشد از او جدا شدم و زن دوم گرفتم. من صاحب یک فرزند هستم، اما من و همسرم رابطه خوبی با هم نداشتیم. قبلاً در یکی از سازمانهای دولتی کار میکردم، اما اخراج شدم. با ماشین در خیابانها پرسه میزدم تا طعمهای تازه پیدا کنم. خودم را مامور مخفی معرفی میکردم و بعد از سوار کردن بچهها داخل ماشین آنها را اذیت میکردم، اما باور کنید به آنها تعرض نکرده بودم.
در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده وی را به خاطر ۹ بار آدم ربایی به ۲۲ سال و نیم زندان و به خاطر غصب عنوان به سه سال زندان محکوم کردند. وی از اتهام هفت بار زنا تبرئه و به خاطر هر کدام به ۱۳۰ضربه شلاق محکوم شد. قضات دادگاه همچنین وی را از اتهام دو بار پسر آزاری تبرئه و وی را به خاطر هر کدام به ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم کردند. این حکم در شعبه ۴۲ دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و تایید شد.