نویسنده کانادایی درباره دوران سخت چینی‌ها نوشت

رمان «نگویید چیزی نداریم» نوشته مادلین تین با ترجمه نازنین معمار توسط انتشارات کتاب پاگرد منتشر و راهی بازار نشر شد.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس،‌ رمان «نگویید چیزی نداریم» نوشته مادلین تین به‌تازگی با ترجمه نازنین معمار توسط انتشارات کتاب پاگرد منتشر و راهی بازار نشر شده است.

مادلین تین نویسنده ۴۵ ساله کاندایی است که این کتاب را در سال ۲۰۱۶ منتشر کرده است. او ۸ کتاب در کارنامه دارد. این نویسنده که در سال ۱۹۷۴ در کانادا متولد شده و تابعیتی کانادایی دارد، به نوشتن داستان‌های کوتاه و رمان شناخته می‌شود. تین به خاطر نگارش کتاب «نگویید چیزی نداریم» برنده جایزه‌های گیلر، گاورنر، من بوکر و منتقدان نیویورک تایمز شده است.

این کتاب داستان فروپاشی زندگی مردم چین پس از انقلاب فرهنگی مائو تا وقوع حادثه کشتار میدان تیان‌آن‌مِن است. میلیون‌ها چینی در این برهه زمانی با سرنوشت‌هایی چون دل‌کندن از عزیزان، جداافتادن در روستاهای دوردست، نامرئی‌شدن پشت شغل‌های یک‌نواخت و همگانی در کارخانه‌ها و اتفاقات مشابه روبرو شدند. شخصیت‌های اصلی این رمان زمانی از آهنگ‌سازان و نوازندگان کنسرواتور شانگهای بوده‌اند و در همان مقطع زمانی به سر می‌برند؛ در ذهن‌شان هنوز موسیقی باخ، شوستاکوویچ و راول شنیده می‌شود اما بخشی اساسی در وجودشان خاموش شده است.

در فضایی که رمان ترسیم می‌کند، در جهانِ بیرون تنها سکوت، مرگ و پوسته‌ای خالی از شور باقی مانده است. داستان از نظر ساختار زمانی، پس و پیش می‌رود و نظم ندارد. در این پس و پیش رفتن‌ها هم تصاویر تکان‌دهنده‌ای از حوادث رخ‌داده از چینِ زمانِ مائو و زندگی پنهانی مردم ارائه می‌شود...

رمان «نگویید چیزی نداریم» ۳ بخش اصلی دارد: «بخش یک»، «بخش صفر» و «کودا». «بخش اول»، فصل‌های اول تا هشتم و «بخش صفر» هم فصل هفتم تا اول را شامل می‌شود.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

در حالی که پارچه قرمز را لمس می‌کرد، گفت: «پس به ارتش سرخ پیوستی.»

کای دستش را روی دست گنجشک گذاشت و گفت: «پیوسته‌م؟» صدایش سبکبالی محض بود. «آدم‌هایی مثل من دیگه نمی‌پیوندن. ما ارتش سرخ هستیم. همین.»

منظور کای از ما کسانی با پیشینه طبقاتی انقلابی بود. گنجشک معذب از موضوع بحث، در ذهنش دنبال موضوع دیگری گشت، اما فقط توانست به پدرخوانده کای و رویای جامعه عظیم موسیقایی‌اش فکر کند. دستش را پس کشید و گفت: «پروفسور فِن چطوره؟»

کای گفت: «فرقی نکرده. مثل همیشه والامقام و بخشنده، حتی با این‌که دانشجوهاش تو جیائوتونگ شروع کردن به محکوم‌ کردنش. اعتقاد داره با این‌که دانشجوهاش تو جیائوتونگ شروع کردن به محکوم کردنش. اعتقاد داره این کارزار یه تلنگره، همین. چند نفر تا محکوم می‌شن و بعد بساطش برچیده می‌شه. تب انقلابی‌شون رو تحسین می‌کنه.» کای یک جرعه از چایش نوشید و فنجان را بی‌صدا روی میز گذاشت. «شاید حرفش درست باشه. معمولا هست.»

گنجشک گفت: «این کارزار جدید تازه داره شروع می‌شه.»

کاری به تلخی، و انگار حرف او را نشنیده، گفت «پروفسور فکر می‌کنه هنوز سال ۱۹۱۹ و دوره فرهنگ نوینه. واقعا فکر می‌کنه می‌تونه مثل اون موقع‌ها بحث‌های آزاد راه بندازه، فکر می‌کنه همه‌چیز و هر چیز رو می‌شه به بحث گذاشت. جایگاهش باعث ساده‌لوحی‌اش شده! بدترین قسمت اینه که داره سان لی ولینگ رو هم دنبال خودش می‌کشه. اون‌ها مریدشن. به اشتباه فکر می‌کنن چشم حزب به دهان اونه. اگه اتفاقی برای لینگ بیفته هیچ‌وقت نمی‌بخشمش.»

تنها روشنایی اتاق از شعله لرزان یک شمع بود. گنجشک به گوشه و کنارهای تاریک نگاه کرد و فکر کرد، باید یک نسخه پیش‌نویس آن‌جا باشد.

این کتاب با ۵۰۲ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۵۳ هزار تومان منتشر شده است.

 

دیدگاه تان را بنویسید