ماجرای آدمربایی 2 میلیارد تومانی در غرب تهران
خانواده مردی به نام یونس چند روز قبل به پلیس آگاهی تهران رفتند و از ناپدیدشدن او خبر دادند.
به گزارش جی پلاس، حانواده این مرد گفتند یونس صبح پس از خداحافظی مثل هر روز سوار خودروی سمند خود شده است تا از خانهاش که در غرب تهران است به محل کارش برود، اما از آن زمان خبری از او نیست و به تلفن همراهش هم جواب نمیدهد، از آنجایی که چنین رفتار از او سابقه نداشته است نگرانش شدیم.
کارآگاهان بعد از دریافت این شکایت تحقیقات خود را آغاز کردند،
با توجه به شکایت خانواده مرد بازرگان و اینکه او از خانه خارج شده اما به محل کارش نرسیده است جای شکی باقی نماند که در مسیر رفتن به سر کار اتفاقی افتاده است، بنابراین گروهی از مأموران اداره آگاهی تحقیقات خود را برای پیداکردن سرنخی از مرد بازگان یا خودرو او آغاز کردند. همچنین خانواده مرد بازرگان از سوی مأموران پلیس آموزش دیدند تا در صورت تماس فرد یا افرادی که مدعی میشوند از یونس خبر دارند چگونه برخورد کنند. اما هنوز به نتیجهای نرسیده بودند که خانواده مرد بازرگان بار دیگر به پلیس مراجعه کردند و خبری تازه دادند. آنها گفتند فردی ناشناس تماس گرفته و با اعلام اینکه یونس را ربوده بابت آزادی او دو میلیارد تومان وجه نقد خواسته است.
پس از آنکه معلوم شد مرد بازرگان در چنگ آدمربایان اسیر است، تلاشها برای یافتن ردی از متهمان آغاز شد. یک روز بعد از این واقعه، چهار مرد یونس را درحالیکه زخمی بود، به یکی از کلانتریهای تهران بردند و تحویل پلیس دادند. یکی از این افراد گفت: یونس به من دو میلیارد تومان بدهکار است و چون بدهیاش را پرداخت نمیکرد، از او شکایت کردم و حکم جلبش را گرفتم. از آن زمان همراه سه دوستم در جستوجوی او بودم تا اینکه بالاخره بعد از سه ماه او را پیدا کردم و به کلانتری آوردم.
یونس بعد از اینکه با چنین ادعایی مواجه شد، حرفهای آن فرد را بهطورکامل تکذیب کرد و گفت: من اصلا او را نمیشناسم و معاملهای با هم انجام ندادهایم. او شکایتی واهی علیه من مطرح کرده و تمام این ماجرا سناریوی دروغی است.
مرد بازرگان سپس ماجرای ربودهشدنش را شرح داد و گفت: روز حادثه سوار بر خودرویم از خانه بیرون آمدم. دقایقی بعد یک پژو پارس با من تصادف کرد. وقتی پیاده شدم تا اعتراض کنم، این چهار مرد بهسمتم حمله کردند و درحالیکه قمه در دست داشتند، مرا زخمی کردند. آنها من را داخل پژو پارس انداختند و دستوپایم را با طناب و پارچه بستند. سپس یکی از این افراد سوار سمند من شد و هر دو خودرو راه افتادند. آنها من را به یک گاوداری بردند و یک شبانهروز آنجا نگه داشتند و بعد هم به کلانتری آوردند. این در حالی است که من اصلا آنها را نمیشناسم.
در ادامه تحقیقات معلوم شد فرد ناشناسی که با خانواده یونس تماس گرفته و درخواست باج کرده بود همان شخصی است که ادعا میکند حکم جلب او را دارد. به این ترتیب چهار متهم بازداشت شدند و درحالحاضر تحقیقات از آنها ادامه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید