پسر جوانی که از دوسال قبل به اتهام قتل یکی از دوستانش در بازداشت به سر میبرد، مدعی است که مقتول قصد تعرض به وی را داشت.
به گزارش جی پلاس، در پروندهای که صبح دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران رسیدگی شد، پسری۲۰ساله به اتهام قتل دوست ۲۲سالهاش پای میز محاکمه ایستاد. حادثه قتل، اما ۱۲مهرسال۹۷ با مرگ مشکوک پسر جوانی در یکی از بیمارستانهای ورامین به جریان افتاد. نیما ۲۲ساله بر اثر اصابت چاقو به سینهاش فوت کرده بود. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، عامل قتل پویا ۲۰ساله بود که بازداشت شد. وی گفت: «نیما قصد آزار داشت او را کشتم.»
با اقرارهای متهم، وی روانه زندان شد و پرونده بعد از صدور کیفرخواست به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستادهشد.
صبح دیروز متهم از زندان اعزام شد و مقابل هیئت قضایی همان شعبه به ریاست قاضی عبداللهی قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت جلسه، پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند، سپس متهم به اتهام مباشرت در قتل و شرب خمر در جایگاه ایستاد و با قبول جرمش در شرح ماجرا گفت: «کارم قفسهسازی بود و دستگاه جوشکاری داشتم. روز حادثه بعد از کار جوشکاری در خانه دوستم، به پارک رفتم، چون مادرم و خواهرم برای پدرم غذا برده بودند و در خانه نبودند.
همان لحظه نیما تماس گرفت و از من خواست به خانه شان بروم و وقتی وارد خانه شدم او یک بطری مشروب تعارف کرد. قبول نکردم، اما خیلی اصرار کرد. بعد از آن در حالیکه مست بود یک سیلی به صورتم زد و گفت «چرا با سعید صمیمیتر از من هستی؟» مقتول بهانه میگرفت. او گفت «من به تو خیلی خوبی کردم اگر خواستهای داشته باشم باید گوش کنی!» فهمیدم نیت شومی دارد به همین دلیل عصبانی شدم و کنترل تلویزیون را به سمت لوستر پرتاب کردم و با لگد به تلویزیون زدم. میخواستم خودم را از پنجره به بیرون پرتاب کنم که دیدم نیما به رویم چاقو کشید. همانجا چشمم به چاقوی میوهخوری در آشپزخانه افتاد که بلافاصله آنرا برداشتم و برای دفاع از خودم آنرا به سینه مقتول زدم.»
متهم در آخر گفت: «وقتی نیما را خونین دیدم همسایهها را خبر کردم و او را تا طبقه پایین بردم. بلافاصله او را به بیمارستان رساندیم، اما بیفایده بود. آنجا بود که پلیس آمد و بازداشت شدم.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
متهم در آخر گفت: «وقتی نیما را خونین دیدم همسایهها را خبر کردم و او را تا طبقه پایین بردم. بلافاصله او را به بیمارستان رساندیم، اما بیفایده بود. آنجا بود که پلیس آمد و بازداشت شدم.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
کپی شد