نوستالژی دهه٦٠ ظاهرا تنها چیزی است که رسانه ملی هر ازچندگاهی آن را جزو کنداکتور برنامههای خود قرار میدهد تا مخاطبان را با خاطره بازی پای جعبه جاودویی سیما بکشاند.
به گزارش جی پلاس، آنچه که حدود ١٠سال قبل با عنوان بچههای دیروز از شبکه تهران به مدت دوسال پخش شد، به مثبت ٤٠ تغییرنام داده است و در هفتههای آینده با اجرای الهه رضایی و گیتی خامنه دو مجری محبوب دهه٦٠ و ٧٠ از شبکه آموزش پخش خواهد شد.
الهه رضایی که خود تا سال٧٨ مجری برنامههای کودک و نوجوان بود، حالا درباره این برنامه میگوید که برای کسانی که در دهه چهارم زندگی خود هستند، درنظر گرفته شده تا شاید کودکان هم به بهانه والدینشان پای تلویزیون بیایند.
برنامه مثبت ٤٠ که قرار است به زودی از شبکه آموزش پخش شود، چه ویژگیهایی دارد؟
قصد این بود برای کسانی که ٤٠سال را رد کردهاند، برنامهای در حوزه نوستالژی و خاطرهبازی داشته باشیم. در مثبت ٤٠ اغلب آیتمها از برنامههای کودک، سریالها، فیلمها و کارتونهای ٤٠سال قبل ساخته شده است، البته آیتمهای مختلف است. سریالها، فیلم، شعر، موسیقی و برنامههای کودک بهعلاوه آیتمهای دیگری که هنوز کاملا باز نشده است اما در کل قصد دارد برنامه سرگرمکنندهای باشد.
احتمالا باید شبیه برنامه بچههای دیروز باشد. با وجود پخش چنین برنامهای در انتهای دهه٨٠ چه ضرورتی داشت که دوباره با نام دیگری پخش شود؟
بله، مثبت ٤٠ ادامه همان بچههای دیروز است اما از آن زمان ١٠سال گذشته است و ٣٠سالهها، حالا ٤٠ساله شدهاند. به هرحال ٤٠سال از انقلاب گذشته است و بیشتر خاطرهبازیهای ما برای دهه٦٠ است. همه این افراد از تمام برنامههایی که در آن دهه پخش میشد، خاطره دارند.
این برنامه برای کسانی است که درحال پشتسرگذاشتن دوره جوانی هستند، درحالی که شما سالها تجربه اجرای برنامه برای کودکان داشتید، چطور سراغ این گروه سنی رفتید؟
من برنامهساز نیستم و این کار به من هم پیشنهاد شده است، بنابراین برنامهساز باید به این سوال پاسخ بدهد.
در سالهای گذشته پرداختن به موضوع نوستالژی دهه٦٠ خیلی مد شد چه در فضای مجازی و چه در تلویزیون، با این اوصاف فکر میکنید چنین برنامهای همچنان مخاطب خود را داشته باشد؟
امیدوارم. البته به نظر میرسد که استقبال شود، چون از زمانی که خبر مثبت ٤٠ منتشر شد، خیلی از رسانهها با ما تماس گرفتند و درباره جزییات آن پرسیدند و همین موضوع نشان میدهد که چنین برنامهای مخاطبان خود را دارد، اما در کل باید بسپریم به آنتن و فیدبکهای آن. ما امیدواریم خانوادهها مثبت ٤٠ را ببینند و کودکانشان هم به هوای آنها پای تلویزیون بنشینند.
دقیقا چه زمانی پخش آن شروع میشود؟
عوامل قصد دارند خیلی زود آن را شروع کنیم اما نه من و نه خانم خامنه وقت نداریم اما احتمالا در هفتههای آینده روی آنتن خواهد رفت.
شما تجربه خوبی در اجرای برنامه کودکان دارید، آنهم در دوره درخشان رسانه ملی. با وجود اینکه در آن زمان، تکنولوژی به قدر امروز پیشرفت نکرده بود اما برنامهها جذابیت زیادی داشتند. به نظر شما حالا وضع رسانه ملی در حوزه کودکان چگونه است؟
افتضاح است، هم در برنامهسازی و هم برنامهریزی. البته فکر میکنم این اتفاق به دلیل مشکلات سازمان است که امیدوارم سرانجام روزی برطرف شود.
فکر میکنید کودکان امروز در مقوله سرگرمی و آموزش چه تفاوتی با کودکان دهه٦٠ دارند؟
خیلی فرق کردهاند. درحال حاضر این برنامه را برای خانوادهها پخش میکنیم و باید ببینیم همانقدر که خانوادهها این برنامه را دوست داشتند، کودکانشان خوششان میآید یا نه.
در باب حال و هوای دهه٦٠ و برنامههای تلویزیونی آن دهه!
دهه٦٠ و برنامههای تلویزیونی آن دهه چه ویژگیهایی داشت که حالا همه از آن حرف میزنند و مثلا کسی نمیگوید نوستالژی دهه٧٠؟
این سوالی است که گیتی خامنه، دیگر مجری خاطرهساز آن روزها در پاسخ به آن میگوید: «دهه٦٠، دهه زندگی به شیوهای متفاوت بود. دهه باور معنای بسیاری از رفتارهای منقرضشده این روزها، اعتماد به دیگران، بخششهای بیتوقع و چشمداشت، ایثارهای شبه افسانهای، اولویتدادن دیگران به خود، محبوببودن راستگویی و راستگویی، باورداشتن به چیزهایی فرای مالکیت زمین و خانه و خودرو و موبایل آخرین مدل، بدهکاربودن به دنیا و انسانهای دیگر برای وصول خوشبختی بود، نه طلبکاربودن از عالم و آدم، دوره هویتداشتن ادب و انصاف و احترام.»
از زمانی سرشار از زیبایی و خوشبختی و آرامش و رفاه نمیگویم؛ از دشوارترین مقطع زندگی مردم مینویسم؛ از دوره کمبودها، دشواریهای خانمانبرانداز، نبود ابتداییترین امکانات زندگی و... با اینهمه دورانی که به خاطر مانده؛ چرا!؟ نتیجهگیری و یافتن پاسخ با خواننده است.
خیلی از امروزیها و بعضی از دیروزیها به سخره از اپلهای مانتوهای گشاد خانمها، از صورت اصلاحنکرده دختران جوان، از روسریهای تا روی چشمها پایین کشیده شده، از برنامههای به غایت ساده تلویزیونی، از زندگیهای بیتجمل و ساده بیشتر مردم میگویند و مینویسند! خیلی از این عزیزان هرگز حتی تصور زیستن در جامعهای را که اخلاقمدار بود و زبان گفتوگوی انسانها زبان مدارا و مهر و شفقت بود، را ندارند. بنابراین اگر به باور آنها آن سادگی درونی و بیرونی و همه آن مشخصههای غیرقابل هضم آن روزها نشانه کامل عقبافتادگی یک نسل بود. در ادامه تنها به نوشتن یک جمله اکتفا میکنم «اکثر اهل بهشت انسانهایی هستند که نسبت به امور دنیا غافل و متوجه امور معنویاند.» من و بسیاری از همنسلهای من زندگی در چنین جامعهای را با حضور کسانی تجربه کردهایم که این روزها بسیاری از آدمها به آنها تشر میزنند که میخواستی خوب نباشی! میخواستی ساده نباشی! میخواستی راست نگویی! میخواستی قطع نخاع نشوی! و... من یکی زندگی در چنین جامعهای را به دنیای زیبا و پرزرقوبرق و مرفه امروز ترجیح میدهم.