رضا حسن‌زاده، خالق سردیس مرحوم جمشید مشایخی درباره حواشی پیرامون مراسم رونمایی و ترمیم و اصلاح مجدد این سردیس می‌گوید:سفارش پوتین و عیسی مسیح را به من داده‌اند!

به گزارش جی پلاس، سیزدهم اردیبهشت‌ بود که از سردیس زنده‌یاد جمشید مشایخی در منطقه یک تهران (ابتدای خیابان مقدس اردبیلی) رونمایی شد. در این مراسم شهردار تهران، شهردار منطقه و جمعی از اعضای شورای شهر تهران حضور داشتند اما به محض انتشار تصویر سردیس در سایت‌ها و خبرگزاری‌ها، موجی از اعتراض و انتقاد‌ها به جریان افتاد. تمام این انتقادها حول محور یک موضوع بود؛ این‌که چرا سردیس شباهت چندانی به مرحوم مشایخی ندارد. این انتقادها تا جایی پیش رفت که تصمیم گرفته شد برای ترمیم سردیس اقدام شود و به این ترتیب عصر شنبه (چهارم خرداد) از سردیس اصلاح‌شده رونمایی شد که مورد تأیید شهردار منطقه، نادر مشایخی (فرزند مرحوم مشایخی) و چهره‌های شورای شهر قرار گرفت؛ اما چه بر سازنده این سردیس گذشت که جریان به ترمیم و اصلاح رسید؟ 

استاد رضا حسن‌زاده، خالق سردیس مرحوم مشایخی که پیش از آن سردیس «همایون شهنواز» (کارگردان سریال «دلیران تنگستان») را هم ساخته بود، در این گفت‌وگو ماجرای ساخت این سردیس، بازگشت آن به کارگاه و رونمایی مجدد از آن را برای‌مان گفته که در ادامه می‌خوانید.

چه اتفاقی افتاد که ماجرای ساخت و رونمایی این تندیس با حاشیه همراه شد و آن واکنش‌ها و انتقادات را به دنبال داشت؟

قرار شد این مجسمه را من اجرا کنم؛ منتها یک هفته قبل از ساخت سردیس، من دوره‌ای از بیماری را می‌گذراندم. فشارهای مغزی داشتم، سی‌تی اسکن شدم و تحت درمان قرار گرفتم اما متاسفانه فکر نمی‌کردم تا این حد این بیماری مرا درگیر کند والا حتما اطلاع می‌دادم چون در کار خودم سرعت عملم را می‌دانم و نسبت به بازه زمانی ساخت مجسمه اشراف دارم.

چقدر برای ساخت این سردیس وقت داشتید و اصلا عموما ساخت چنین مجسمه‌هایی چقدر زمان می‌برد؟

عموم افرادی که چنین کارهایی را انجام می‌دهند، برای یک کار سایز یک در یک که حدودا ارتفاع آن ٦٠ سانتی‌متر می‌شود، بین دو تا دو ماه و نیم، یک کار نیم‌تنه سنگی را اجرا می‌کنند ولی من به دلایل مختلف در زمان کوتاه‌تری کار را اجرا می‌کنم؛ چون سال‌های زیادی است که در این حوزه کار می‌کنم، طراحی و مدل‌سازی نمی‌کنم، مستقیم روی سنگ کار می‌کنم، ابعاد و اندازه استفاده نمی‌کنم و چشمی کار می‌کنم، طبیعتا سرعت کارم بالاتر می‌رود. برای همین یک مجسمه یک در یک را تقریبا سه یا چهار روزه می‌توانم کار کنم. 

مجسمه مرحوم مشایخی را هم در شرایط طبیعی می‌توانستم ظرف یک هفته به شبیه‌سازی صددرصد برسانم؛ مثل مجسمه‌ای که برای استاد شهنواز کار کردم یا برای استاد ضابطی جهرمی. شهرداری هم بابت این کار وقت بسیار خوبی در اختیار من گذاشته بود. حدود یک ماهی وقت داشتم اما نهایتا من اطلاعی به شهرداری بابت بیماری‌ام ندادم؛ چون فکر می‌کردم ظرف یک هفته به شرایط عادی برمی‌گردم اما مرتبا سرگیجه‌ها و حالت‌های نامساعدم ادامه داشت. فشار مغزی شدیدی به من آمده بود، خون به مغز نمی‌رسید که ناچار شدیم برویم و برای سی‌تی‌اسکن اقدام کنیم. 

آزمایش‌های زیادی هم نوشته‌اند که باید انجام بدهم. روزی هم که قرار بود مجسمه را در مکان بیاورند، آن‌قدر در حالت نامساعدی از نظر بیماری بودم که متوجه نبودم کار به کجا رسیده و اجرای نهایی به چه شکلی درآمده است؛ یعنی در چه مرحله‌ای از کار هستم. ضمن این‌که باید قبل از رونمایی آن‌جا می‌رفتم و می‌دیدم که به دلیل بیماری‌ام نتوانستم. مجسمه را قبل از این‌که من بیایم گذاشته بودند و تازه وقتی پرده را کشیدند، فهمیدم که کار در وضع مناسبی نیست. همان‌جا بود که من به تمام دوستان و مسئولان، معاونت شهردار و مابقی گفتم کار ناتمام است و من باید آن را تمام کنم اما متاسفانه آن روز هجمه سنگینی از اخبار در خبرگزاری‌ها علیه این جریان انجام شد.

یکی از عرصه‌های هنری که افکار عمومی فورا درباره آن قضاوت می‌کند، ساخت مجسمه بزرگان و چهره‌های شهیر است؛ حالا با گذشت این مدت چقدر به آن انتقادها حق می‌دهید؟

همان زمان بی‌بی‌سی گزارشی از این ماجرا منتشر کرد که مردم هم زیر آن کامنت‌هایی نوشته بودند؛ کامنتی که من آن موقع گذاشتم، هنوز هم هست و می‌توانید بروید و بخوانید. نوشتم: «با سلام خدمت دوستان گرامی. بنده حق مطلق و صددرصد را به شما می‌دهم از این بابت که این سردیس هیچ شباهتی ندارد.» حرف من هم همین است. تنها اشکالی که به کار من وارد است، این بود که من بدون اطلاع به شهرداری، کار نیمه‌تمام را به آنها تحویل دادم؛ چون شهرداری هم مشکلی نداشت و من اگر قبل از آن می‌گفتم، مراسم را کنسل می‌کردند تا من کار را تمام کنم. 

برای همین مطلقا دفاعی ندارم اما این قول را دادم تا جایی که بتوانم تلاش می‌کنم کار را اصلاح کنم. هر چند در همین مدتی هم که روی این مجسمه کار می‌کردم، باز هم حالم نامساعد بود. همین الان هم تحت درمانم و دارم جلسات نوروفیدبک را می‌گذرانم. دوستانی که با این موضوع آشنایی دارند، می‌دانند که در این دوره شخص دچار سردرد و سرگیجه و عدم تمرکز می‌شود؛ ولی به هر شکل، عیب و ایراد کار و حواشی را من به عهده می‌گیرم؛ نه سازمان، نه اداره و نه فرد خاصی مقصر بود. من باید این جرأت و جسارت را داشته باشم که بگویم من نباید این کار را نیمه‌تمام نمایش می‌دادم.

چرا؟

دوست داشتند چهره‌ای مهربان‌تر باشد؛ اما عینک برای افراد عینکی، جزو کاراکتر صورت‌شان است؛ شما وقتی عینک را از صورت فردی عینکی حذف می‌کنید، طبیعتا شباهتش به چهره قبلی کم می‌شود. ما اما کاراکتر را حذف کرده بودیم. ضمن این‌که چهره بدون عینک خام بود، ریش‌ها خام بود و مردم هیچ گناهی ندارند؛ چون تخصص مجسمه‌سازی ندارند و شما نمی‌توانید به آنها بگویید این کار قرار است تمام شود و به فلان‌جا خواهد رسید.

همین الان سفارش ساخت مجسمه پوتین را دارم؛ از ایتالیا و اسپانیا سفارش دارم و در مورد شبیه‌سازی هیچ مشکلی ندارم اما خب به بدشانسی خوردم و در موقعیتی قرار گرفتم که ماجرا به آن شکل پیش رفت.

مجسمه پوتین را از کجا سفارش گرفتید؟

دوستانی که ارتباطاتی با کشور روسیه دارند، این سفارش را آورده‌اند. کار دیگری هم هست، مجسمه‌ای از عیسی مسیح (ع) که قرار است کار شود و به واتیکان برده شود.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 1196333
  • منبع: روزنامه شهروند
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.