دختر کشتی گیر سوسنگردی: سیل انگیزه‌ام را دو چندان کرد

در روستای سبحانیه سوسنگرد زندگی می‌کند و اگرچه سیل اخیر خوزستان هر آن‌چه از خانه و زمین زراعتی داشتند را با خود برد ولی این دختر کشتی‌گیر انگیزه و اراده‌اش‌ را از دست نداد. "سرور" که فرزند بزرگ خانواده است، می‌خواهد مصمم‌تر از قبل برای موفقیت در این رشته تلاش کند تا به جایی برسد و کمک‌حال خانواده‌ای باشد که در وضعیت مالی مناسبی قرار ندارد.

لینک کوتاه کپی شد

 به گزارش جی پلاس؛ بانوی کشتی‌گیر خوزستانی و اهل شهرستان سوسنگرد اگرچه در جریان سیل اخیر استان تمامی امکانات زندگی خود را از دست داد ولی با وجود تمام سختی‌ها، ورزش خود را ادامه داد و در رقابت‌های آلیش بانوان کشور نیز شرکت کرد و به همین دلیل مسوولان فدراسیون کشتی با اهدای مدال طلای نمادین از وی به عنوان "قهرمان واقعی" تقدیر کردند. در ادامه گفت‌وگو با این دختر 17 ساله خوزستانی را می‌خوانید.

خودتان را معرفی کنید.

من سرور سعیدی هستم و 17 سال سن دارم. در حال حاضر دانش‌آموز رشته حسابداری هستم و امسال دیپلم می‌گیرم. ما در روستای سیل‌زده سبحانیه شهرستان سوسنگرد زندگی می‌کنیم.

در جریان سیل اخیر در استان خوزستان، خانه و زندگی‌تان دچار مشکل شد و به همین دلیل به اردوگاه انتقال پیدا کردید ولی در همین شرایط تمرینات خود در رشته کشتی را ادامه دادی.

زمانی که خوزستان با وقوع سیل مواجه شد و خانه ما در روستای سبحانیه نیز به زیر آب رفت، ما به اردوگاه شهدای هویزه رفتیم و نزدیک به 20 روز در چادر زندگی می‌کردیم ولی من هر زمان که تمرین داشتم از اردوگاه به ورزشگاه فجر سوسنگرد می‌رفتم و تمریناتم را ترک نکردم. البته خودم دیگر نمی‌خواستم در تمرینات شرکت کنم ولی پدرم اصرار داشت که باید به تمرین بروی.

در آن شرایط سخت نبود که به تمرین بروی؟

بله سخت بود و اگرچه در جریان سیل خانه و زمین زراعتی مان را از دست دادیم ولی پدرم معتقد بود و هست که این مشکلات حل می‌شود و تو نباید تمرینات را رها کنی و باید به کارت ادامه دهی. حتی به او می‌گفتم در این شرایط من چگونه تمرین کنم و چه کسی من را به ورزشگاه ببرد و به اردوگاه برگرداند؟ که بازهم می‌گفت باید به فعالیتت در کشتی ادامه دهی. در هر صورت من برخی شب‌ها از اردوگاه به خانه عمو یا دایی‌ام که در شهر سوسنگرد و نزدیک ورزشگاه بود، می‌رفتم تا راحت‌تر در محل تمرین حاضر شوم.

از اردوگاه تا ورزشگاهی که برای تمرین می‌رفتی، چقدر فاصله زمانی وجود داشت؟

45 دقیقه در راه بودم. شاید باورتان نشود روزهایی که پول نداشتم و پیش از سیل در خانه خودمان زندگی می‌کردیم من این مسیر را مجبور بودم، پیاده بروم. البته این شرایط سخت من را دلسرد نکرد و باید به ورزش ادامه دهم.

در مسابقات انتخابی کشتی آلیش خوزستان قهرمان شدی و مجوز حضور در رقابت‌های کشوری را به دست آوردی. 

من در وزن 65 کیلوگرم اول شد و بر این اساس نیز نفرات اول هر وزن به عنوان تیم منتخب خوزستان در پیکارهای قهرمانی کشور تهران شرکت کردند. سطح مسابقات کشوری بسیار بالا بود و نفرات خوب ملی‌پوش در آن حضور داشتند.

از عملکرد خودت در این رقابت‌ها راضی هستی؟

من 17 سال دارم در حالی دیگر حریفانم، هم سن‌شان و هم تجربه‌شان از من خیلی بیشتر بود و حتی یکی از حریفان من عضو تیم‌ملی جودو بود و من کار سختی برابر آن‌ها داشتم. تیم خوزستان در حالی در این رقابت‌ها حضور پیدا کرد که به دلیل همین سیل، کشتی‌گیران تیم تمرین زیادی نداشتند و از آمادگی لازم برخوردار نبودیم.  البته مسوولان فدراسیون کشتی به دلیل این‌که با وجود سیل در مسابقات شرکت کردم، با اهدای مدال طلای نمادین از من تقدیر کردند.

پس سیل مانعی در راه رسیدن تو به اهدافت نشد.

خود من تنها با سه هفته تمرین در رقابت‌های استانی و کشوری شرکت کردم. نگذاشتم سیل مانع از رسیدن به اهدافی که در سر دارم بشود، ضمن این‌که انگیزه من را دوچندان کرد تا مصمم‌تر کار کنم و در هیچ شرایطی ناامید نشوم.

هنوز در اردوگاه زندگی می‌کنید؟ 

ما به روستای سبحانیه برگشتیم ولی باتوجه به این‌که خانه ما یک متر زیر آب رفته است هنوز امکان زندگی در آن وجود ندارد و به هیمن دلیل در خانه همسایه‌مان مستقر هستیم. خانه ما نزدیک رودخانه است و سطح آن نیز از سایر خانه‌ها پایین‌تر است و به همین دلیل آب بیشتری وارد خانه ما شد.

چه آینده‌ای را برای خودت در رشته کشتی متصور هستی؟

من می‌خواهم در آینده قهرمان ایران شوم و به تیم‌ملی برسم و بتوانم در رقابت‌های جهانی هم شرکت کنم. من فرزند بزرگ خانواده هستم و وضعیت مالی‌مان اصلا خوب نیست و پدرم نیز کشاورز است. من می خواهم با موفقیت در کشتی به جایی برسم که بتوانم کمک حال خانواده‌ام باشم و شرایط زندگی‌مان بهتر شود. 

 

از اعضای خانواده‌ات تنها خود تو فعالیت ورزشی داری؟ 

پدرم در گذشته فوتبال بازی می‌کرد و باتوجه به این‌که خودش یک ورزشکار بوده، حالا بسیار دوست دارد که من به کارم در کشتی ادامه دهم. برخی اوقات به شوخی به پدرم می‌گویم که دیگر ورزش را ادامه نمی‌دهم که او بسیار ناراحت می‌شود و می‌گوید هیچ وقت پیش من چنین حرفی را نزن.

حرف پایانی...

انتظار دارم که مسوولان هیات کشتی خوزستان به من که اکنون به خاطر سیل، خانه و زندگی‌ام تحت تاثیر قرار گرفته است، بیشتر رسیدگی کند. من دو مربی دارم که هیچ کدام شغلی ندارند ولی به خاطر شرایط زندگی‌ام،  هیچ پولی از من نمی‌گیرند. از آن‌ها تشکر می‌کنم و امیدوارم به جایی برسم که بتوانم زحمات این دو مربی را هم جبران کنم.

 

 

دیدگاه تان را بنویسید