چند روزی همقدم با شهید خندان-۱

از عاشورای 41 تا اربعین 62 برای مهدی چه اتفاقاتی رقم خورد؟/شیر کوهستان لقب چه کسی بود؟

مهدی در عاشورای سال 41 برای چند سالی به خانواده اش امانت داده شد تا در اربعین سال 62، یعنی تنها پس از 21 بهار در اوج جوانی و غرق به خون در مصاف با دشمنان اسلام باز پس گرفته شود.

لینک کوتاه کپی شد
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: عاشورای سال 41 بود که درد بر مادر مستولی شد و پس از ساعتی صدای گریه نوزادی در فضای خانه سرسبز و دل انگیزی در روستای «ناران» لواسان کوچک پیچید و پدر خوشحال و سپاسگزار که فرزندش سالم به دنیا آمده است.
کمی که مادر حالش جا آمد، صحبت ها بر سر این بود که نام نوزادشان را چه بگذارند و تصمیمشان بر نام مهدی(1) استوار شد.
مهدی در دامان پدر و مادری زحمتکش و مومن رشد کرد تا به ایام دبستان رسید و آن مقطع را در همان روستای خودشان گذراند. ده ساله بود که برای کمک به کارهای کشاورزی پدر راهی زمین و مزرعه پدری می شد.

او با همه کم سن و سالی اش مانند همه کودکان این سرزمین با پدر راهی مجلس امام حسین(ع) می شد و همین عاملی شد برای علاقه اش به مداحی و به عنوان مداح اهل بیت(ع) در عزاداری های محرم برای بچه های روستا شروع به نوحه سرایی می کرد.

روزگار بر مهدی و خانواده اش می گذشت و او روز به روز بزرگ و بزرگتر می شد تا اینکه با پایان دوره راهنمایی در سال 1353 برای رفتن به هنرستان راهی تهران شد و سال 57 بود که با زحمت زیاد و با نمره های خوب توانست مدرک دیپلم رشته مکانیک را از هنرستان «دکتر احمد ناصری» بگیرد و چون از دوران نوجوانی مشغول به کار بود و برای گذران تحصیلش باید کنار درس و مدرسه کار را نیز تجربه می کرد حالا دیگر برای خودش مردی تمام عیار شده بود که سختی های زندگی او را آبدیده کرده بود.

جنگ که شروع شد مانند دیگر جوان های شهر داوطلبانه راهی جبهه ها شد و شش ماهی را در سرپل ذهاب به نبرد پرداخت و بعد از آن بود که وارد سپاه شد و برای چهارماه به عنوان محافظ بیت امام خمینی(س) به جماران رفت.

این ایام که به پایان رسید، خود را به جبهه رساند اما هر بار که به مرخصی می آمد، مشتاقانه کوچه های جماران را بالا می رفت و با دیدن امام، جانی دوباره می گرفت و از آن پس راهی جبهه می شد.

آنقدر مهدی از خود لیاقت به خرج داد که از یک بسیجی عادی به فرماندهی گردان و سپس به جانشینی تیپ رسید و رشادت هایش در جبهه های غرب باعث شد که به او لقب «شیر کوهستان» بدهند و کموله ها برای سرش جایزه بگذارند. 

خرداد سال 61 بود که به همراه حاج احمد متوسلیان راهی لبنان شد و چهارماهی را در آنجا به فعالیت های ضد صهیونیستی پرداخت.

بارها تیرها و ترکش ها مهمان بدن مهدی شدند اما نتوانستند او را از پای در بیاورند تا اینکه یک بار دیگر خانواده از بهبودی مهدی قطع امید کردند اما خدا خواست که مهدی بماند و با بقایای زخم هایش برای آنکه روحیه بچه هایش را بالا ببرد راهی جبهه شد. 

اربعین سال 62 مصادف شده بود با بیست و هشتمین روز از آذر و مرحله سوم عملیات والفجر 4 بود و ارتفاعات کانیمانگا که مهدی وقتی میدان مین را پشت سر می گذاشت هدف گلوله های تیربار دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید. 

مهدی روز عاشورا به خانواده بخشیده و سال ها بعد این امانت در اربعین سیدالشهدا(س) از خانواده باز پس گرفته شد.

 

1. شهید مهدی خندان، فرمانده تیپ عمار لشکر 27 حضرت رسول(ص).

دیدگاه تان را بنویسید