علت شش گوشه ساخته شدن ضریح امام حسین(ع) چه بود؟

بنابر نقل مرحوم مقرم، حضرت علی بن الحسین (ع) ملقب به علی اکبر پسر بزرگ امام حسین(ع)، در ۱۱ شعبان سال ۳۳ هجری دو سال قبل از کشته شدن عثمان به دنیا آمدند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: به مناسبت میلاد علی ابن الحسین (ع)، بسیار نیکوست تا با اشاره اجمالی به گوشه‌ای از فضایل و مناقب وی دراین فرصت مغتنم جلوه‌ای از اقیانوس وجودش را به نظاره بنشینیم.

برای دل‌های مشتاق و دارای معرفت، همین اشاره بس است که ضریح سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع)_ که دل‌های عاشقان را به بند محبت کشیده است _ به واسطه قبر مطهر فرزندش، علی بن الحسین (ع) شش گوشه ساخته شده و مزار علی اکبر (ع)، تحت قبه امام حسین (ع) قرار گرفته است؛ تاکید حضرت آیت الله بهجت (اعلی الله مقامه) بر این امر که ضریح جدید کما فی سابق شش‌گوشه ساخته شود، موید این درک و عمیقاً تأمل برانگیز است!

بنابر نقل مرحوم مقرم، حضرت علی بن الحسین (ع) ملقب به علی اکبر پسر بزرگ امام حسین، در ۱۱ شعبان سال ۳۳ هجری دو سال قبل از کشته شدن عثمان به دنیا آمدند. مادر آن حضرت لیلی، دختر ابی مرّة بن عروة بن مسعود ثقفی است که نقل شده است، رسول خدا (ص)، عروة بن مسعود ثقفی را مثل مؤمن آل یاسین و شبیه‌ترین مردم به عیسی بن مریم (س) نامیده اند.

علی اکبر (ع) در مدت عمر کوتاه خویش از محضر پنج امام معصوم(ع) کسب فیض کرد و سرانجام در دهم محرم سال ۶۱ قمری در واقعه عاشورا به عنوان اولین فرد از بنی هاشم اذن میدان گرفت و پس از نبردی دلیرانه به فیض نوشیدن شربت شهادت نائل شد!

حضرت علی اکبر (ع) بنا به نقل ابوالفرج اصفهانی در کتاب مقاتل الطالبین، راوی و محدثی عظیم شأن بودند. همچنین بر اساس کتاب فُرسانُ الهیجاء که کتابی است در شرح حالات اصحاب سیدالشهداء (ع)، علی اکبر(س) چهره‌ای با ابهت و جلال و جبروت خاصی داشتند که چون ماه تابان می‌درخشید و به زیبایی و پاکیزگی آراسته بود. چهار شانه و میانه قامت بود. رنگی روشن و به سرخی آمیخته و چشمانی سیاه و گشاده با مژه‌هایی پرمو داشت، اندامش متناسب و معتدل و سینه و شانه‌اش پهن بود.

در کتاب نهضة الحسین علامه فقید سید هبة الدین بغدادی هم نقل شده که مردم مدینه گهگاه به صورت دسته جمعی یا انفرادی به منزل حضرت علی‌اکبر(س) می‌رفتند و به شوق جد بزرگوارشان [نبی اکرم (ص)] او را زیارت می‌کردند. علی‌اکبر(س) هم با رویی گشاده از آنان پذیرایی می‌کرد و وسایل مهمان نوازی را به وجه احسن تدارک می‌دید.

مع الاسف همانند بسیاری از بزرگان و چهره‌های درخشان و آسمانی تاریخ نتوانسته است، تصویر کاملی از ابعاد زندگی علی اکبر(س) را به دست ما برساند درحالی که شایسته بود صدها مجلد در توصیف سیرت حضرتش نگاشته می‌شد، زیرا که امام حسین(ع) هنگام رفتن او به میدان، فرمودند: اَللهمَّ اشْهَدْ عَلَی هؤُلاءِ، فَقَدْ بَرَزَ اِلَیهِمْ اَشْبَهُ النّاسِ بِرَسولِک مُحمّدخَلْقاً وَ خُلْقاً و مَنْطِقاً!! خدایا! تو را بر این قوم شاهد می‌گیرم، در برابر اینها شخصی به رزم آمده که شبیه‌ترین مردم به رسول تو محمد (ص) در خلقت ظاهری و اخلاق باطنی و گفتار است.

وقتی امام معصوم(ع) که کلام وی عین صدق وحجت است چنین می‌فرماید، شایسته است همه ما برای شناخت بیشتر ابعاد شخصیت علی ابن الحسین (ع) به سیره‌ای که از حضرت رسول (ص) منقول است مراجعه کنیم. او در شجاعت، دلیری، ادب، علم و اخلاق شبیه‌ترین فرد به رسول الله (ص) بود و سیمای جذاب و پرشکوه و صدای ملکوتی و نافذ نبی اکرم (ص) را در اذهان زنده می‌کرد!

این روحیه قوی و صفات شایسته، چنان ابهت و عظمت به علی اکبر(س) داده بود که افزون بر دوستان، دشمنان اهل بیت(ع) نیز به برتری‌هایش اعتقاد و اعتماد داشتند و اعتراف می‌کردند. روزی معاویه از اطرافیانش پرسید: "چه کسی در این زمان برای خلافت مسلمانان بر دیگران برتری دارد و برای حکمرانی بر مردم از دیگران سزاوارتر است؟ " اطرافیان متملق به ستایش خلیفه پرداختند و او را لایق این منصب معرفی کردند. ولی معاویه گفت: "نه چنین نیست، اولی الناس بهذا الامر علی بن الحسین بن علی، جدّه رسول اللّه و فیه شجاعة بنی هاشم و سخاه بنی امیه و رهو ثقیف؛ شایسته‌ترین افراد برای امر حکومت، علی اکبر فرزند حسین است که جدّش رسول خدا است و شجاعت بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و زیبایی قبیله ثقیف را در خود جمع کرده است."

حضرت علی اکبر (ع) در بین امامزادگان جزء سه بزرگواری هستند که زیارتنامه مأثور (منقول از ائمه اطهار(ع)) درباره آنها وارد شده است. حضرت اباالفضل العباس (ع)، حضرت معصومه (س) و علی اکبر (ع) هرکدام نه تنها به انحای گوناگون مورد عنایت ویژه‌ای در کلام معصومین (ع) قرار گرفته اند بلکه زیارتنامه مخصوص نیز درباره آنها تبیین شده است. در ادامه روایتی که ابوحمزه ثمالی از امام صادق (ع) درباره کیفیت زیارت امام حسین (ع) نقل کرده است، به زیارت حضرت علی اکبر(س) نیز اشاره شده است و در آن، به نکاتی تاریخی درباره شهادت آن حضرت متذکر شده که در منابع تاریخی و مقاتل دیگر نیامده است؛ از جمله اینکه امام حسین (ع) شهادت علی اکبر را به حساب خدا گذاشت و خون او را با دستش به سمت آسمان پاشید که یک قطره‌ای هم از آن برنگشت! در قسمتی از آن زیارت، از زبان امام صادق (ع) چنین آمده است: «…پدر و مادرم فدای تو، ای سربریده و کشته بی‌گناه، پدر و مادرم فدای خون تو، که با آن خون به سوی حبیب خدا پر کشیدی، پدر و مادرم فدای تو، که پیش روی پدرت، روانه جنگ شدی، در حالی که او شهادت تو را به حساب خدا گذاشته و بر تو می‌گریست و دلش بر تو می‌سوخت؛ خون تو را با دستش به اوج آسمان می‌پاشید که قطره ای از آن بر زمین بازنگشت و هنگام وداع تو با پدرت، آه و ناله او لحظه‌ای آرام نمی‌گرفت. جایگاه تو و پدرت همراه نیاکان گذشته و مادرانت نزد خداست، و در بهشت از نعم الهی برخوردارید. من در درگاه الهی از آن کسی که تو را کشت و سرت را برید، بیزاری می‌جویم.»

منظره میدان رفتن علی اکبر (ع) یکی از آن مناظر بسیار پُرماجرا و عجیب است. سید بن طاووس در لهوف می‌گوید: علی بن‌الحسین برای جنگیدن، از خیمه‌گاه امام حسین(ع) خارج شد. این جوان، جزء زیباترین جوانان عالم بود؛ زیبا، رشید، شجاع. از پدر اجازه گرفت که برود بجنگد؛ حضرت بدون ملاحظه اذن داد.[در مورد «قاسم‌بن الحسن»، حضرت اوّل اذن نمی‌داد، و بعد مقداری التماس کرد، تا حضرت اذن داد؛ اما «علی‌بن‌الحسین» که آمد، چون فرزند خودش است، تا اذن خواست، حضرت فرمود که برو] نگاه نومیدانه‌ای به این جوان کرد که به میدان می‌رود و دیگر برنخواهد گشت. چشمش را رها کرد و بنا کرد به اشک ریختن.

یکی از خصوصیّات عاطفی دنیای اسلام همین است؛ این گریه، گریه جزع نیست؛ این همان شدّت عاطفه است، چون اسلام این عاطفه را در فرد رشد می‌دهد]. بعد این جمله را فرمود که خدایا خودت گواه باش؛ جوانی به سمت اینها برای جنگ رفته است که «اشبه النّاس خُلقاً و خَلقاً و منطقاً برسولک.» واین‌گونه می‌فرماید: «کنّا اذا اشتقنا الی نبیّک نظرناالیه»؛ هر وقت که دلمان برای پیامبر تنگ می‌شد، به این جوان نگاه می‌کردیم!!!

امام حسین (ع) در دوران کودکی، محبوب پیامبر(ص) بود؛ خود او هم پیامبر(ص) را بی‌نهایت دوست می‌داشت. حضرت شش، هفت ساله بود که پیامبر(ص) از دنیا رفتند. چهره پیامبر(ص)، به صورت خاطره بی‌زوالی در ذهن امام حسین(ع) مانده است و عشق به پیامبر(ص) در دل او هست. بعد خدای متعال، علی‌اکبر(ع) را به امام حسین(ع) می‌دهد. وقتی این جوان کمی بزرگ می‌شود، یا به حدّ بلوغ می‌رسد، حضرت می‌بیند که چهره، درست چهره پیامبر(ص) است؛ همان قیافه‌ای که این قدر به او علاقه داشت و این قدر عاشق او بود، حالا این به جدّ خودش شبیه شده است. حرف می‌زند، صدا شبیه صدای پیامبر(ص) است. حرف زدن، شبیه حرف زدن پیامبر(ص) است. اخلاق، شبیه اخلاق پیامبر(ص) است؛ همان بزرگواری، همان کرم و همان شرف.

اما این جوان هم به میدان رفت و جنگ بسیار شجاعانه‌ای کرد و عدّه زیادی از افراد دشمن را تارومار کرد؛ بعد برگشت و گفت تشنه‌ام. دوباره به طرف میدان رفت. وقتی که اظهار عطش کرد، حضرت به او فرمودند: عزیزم! یک مقدار دیگر بجنگ؛ طولی نخواهد کشید که از دست جدّت پیامبر(ص) سیراب خواهی شد. وقتی امام حسین(ع) این جمله را به علی‌اکبر(ع) فرمود، علی‌اکبر(ع) در آن لحظه آخر، صدایش بلند شد و عرض کرد: «یا ابتا علیک السّلام»؛ پدرم! خداحافظ. «هذا جدّی رسول‌اللَّه یقرئک السّلام»؛ این جدم پیامبر(ع) است که به تو سلام می‌فرستد. «و یقول عجل القدوم علینا»؛ می‌گوید بیا به سمت ما…"

**

تاج سری و هر نفس ما ارادت است

آقا تویی و غیر توای شاه رعیت است

روز من همیشه جوان در کنار توست

شوق شماست این دل اگر با طراوت است

وقتی اذان مأذنه الله اکبر است

یعنی دعای همره تو استجابت است

وقتی که آمدی همه گفتند احمد است

کار امام نیت و فعلش عبادت است

باید همیشه بر قد و بالات خیره بود

در خَلق و خُلق بین تو و او شباهت است

رعناترین سُلاله زهرا تویی علی

بالا بلند خانه لیلا تویی علی

 

دیدگاه تان را بنویسید