3 داستانی که یک قاتل برای جرمش سرهم کرد
ششم اردیبهشت 95 با کشف جسد مرد جوانی در پارک فشم سه مظنون دستگیر و هر سه منکر قتل شدند.
به گزارش جی پلاس، اما از آنجا که شواهد نشان میداد قاتل یکی از همان سه نفر باشند بازجوییهای تخصصیتر ادامه یافت و سرانجام «کریم»-یکی از مظنونان- به قتل اعتراف کرد.
متهم در تشریح این جنایت به افسر پرونده گفت: آن روز مقتول مشروب الکلی خریده بود و پیشنهاد کرد با هم به پارک برویم. با اصرارهای او رفتیم و قبل از نوشیدن الکل حشیش کشیدیم. هوا که تاریک شد گفتم میخواهم به خانه بروم اما او به خانوادهام فحاشی کرد. به همین دلیل او را گرفتم و با صورت به زمین کوبیدم و قبل از اینکه بخواهد چاقویش را در بیاورد شالاش را دور گردنش پیچیدم و گره زدم. 10 دقیقه شال را کشیدم و وقتی مطمئن شدم تکان نمیخورد جسدش را در رودخانه میگون رها کردم. موتورش را هم در آب انداختم.
داستان جدیدی که قاتل تعریف کرد
با انتقال متهم به دادسرا، وی داستان جدیدی را مطرح کرد و گفت: ما همولایتی بودیم. مقتول پسردایی من را در افغانستان کشته بود، به همین دلیل از او کینه داشتم و به ایران آمدم تا او را بکشم و برگردم اما قبل از رفتن بازداشت شدم. در آن شب مقتول مست بود اما من لب به حشیش و مشروب نزدم. لحظهای که به من فحش داد مدام جسد پسرداییام جلوی چشمم بود و او را کشتم که به سزای اعمالش برسد.
با این اعترافات پرونده تکمیل و کیفرخواست صادر شد و متهم برای محاکمه به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران انتقال یافت. در این جلسه با توجه به اینکه هیچ یک از اولیای دم در ایران شناسایی نشده بودند مدعی العموم برای متهم درخواست قصاص کرد.
داستان سوم
در ادامه متهم در جایگاه ایستاد و این بار روایت جدیدی از قتل را بیان کرد و گفت: من و مقتول هنگام بازی بیلیارد با هم به مشکل و اختلاف خورده بودیم. آن روز در پارک روی من چاقو کشید و من هم فقط از خودم دفاع کردم و سیلی به او زدم که به زمین افتاد. بعد شالاش را دور گردنش پیچیدم و آنقدر کشیدم تا بدنش سرد شد. من قصد کشتن او را نداشتم اما اگر این کار را نمیکردم خودم کشته میشدم.
پس از پایان اظهارات متهم، قضات وارد شور شدند و متهم به اتهام قتل به قصاص محکوم شد. این حکم صبح دیروز به تأیید قضات شعبه نهم دیوان عالی کشور رسید.
دیدگاه تان را بنویسید