در آغاز هفته چهارم انتشار /"خون خورده" زیر چاپ چهارم

رمان خون خورده در آغاز هفته چهارم انتشار خود به چاپ چهارم رسید.

لینک کوتاه کپی شد

 

به گزارش جی پلاس؛ رمان «خون‌خورده» نوشته مهدی یزدانی‌خرم به‌تازگی منتشرشده، به چاپ چهارم رسیده است. این رمان اسفندماه سال ۹۷ چاپ و روز یکشنبه ۱۲ اسفند در کتابفروشی چشمه در خیابان کریم‌خان رونمایی شد.

یزدانی‌خرم پیش از این ۳ رمان نوشته و منتشر کرده است. «خون‌خورده» سیزدهمین کتاب مجموعه «کتاب‌های قفسه قرمز» است که نشر چشمه چاپ می‌کند و ساختارگرا، جریان‌گریز و ضدژانر هستند.

داستان این رمان درباره ۵ برادر است که هرکدام در شهر و مکان‌های مختلف زندگی می‌کنند؛ تهران، اصفهان، بیرون، آبادان و مشهد. بستر زمانی داستان این رمان، سال‌های دهه ۱۳۶۰ است. «خون‌خورده» درباره ۵ برادرِ سوخته یا برادرانی است که گم شده‌اند.

در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:

در ناگهان باز شد. بقیه‌اش سریع‌تر از آن‌چه فکرش را می‌کرد اتفاق افتاد. بردندش به اتاقی کوچک که سبز بود دیوارهایش. سبزِ لجنی. یک پرده سفید روی دیوار بود. نورهای تند. نشاندندش جلوِ پرده. یک نیکونِ نو روی پایه بود. نیکونِ عزیز. نیکونِ تنها. دوربین به او خیره شده بود مثلِ یک آشنای دور. دلش دوربینش را خواست. سرش را صاف کردند. مردی که بی‌حوصله بود و صورتش پُر از جای زخم، به او گفت تکان نخورد. صورتش را نپوشانده بود؟ منصور تعجب کرد. چندتا عکس گرفت. مسعود به گردیِ لنز خیره بود. بعد برندش از پله‌ها پایین. صداها نزدیک‌تر شدند و دست‌آخر یکی ناگهان مویش را چنگ انداخت از عقب و چشم‌هایش را بست. سیاهیِ سفت. ترسیده بود. کجا بود؟ معاوضه می‌شد؟ خیلی زود بود. گفته بودند ممکن است در بهترین حالت بیست روز هر معاوضه‌ای طول بکشد. اصلاً سفارت خبر داشت؟ فهمیده بودند؟ منصور سوخته در حوالی بیروت میانِ چند مردِ درشت‌اندام برای اعدام آماده می‌شد. خون مقابلِ خون. جسدش را معاوضه می‌کردند. باید نشان می‌دادند که بی‌رحم‌اند. باید ثابت می‌کردند جاسوس‌ها را می‌کُشند. سفارت جدی نگرفته بودشان. دفتر خبرگزاری تلفن‌شان را حواله داده بود به روزهای آتی. آن‌ها عصبانی بودند. اولش سه اسیر می‌خواستند به ازای این عکاسِ ایرانی. سه اسیرِ قهرمان‌شان را. سه مردی که دستِ دشمن بودند و کسی از وضع‌شان خبر نداشت. فهمیدن بودند که از آن سه‌نفر دو نفر کشته شده‌اند. آن‌ها شور کردند. جلسه گذاشتند. موافق بیش‌تر بودند. آن‌که فارسی می‌دانست نتوانست قانع‌شان کند؛ آن‌که فرانسه می‌دانست و شیفته مالارمه بود داد زد هیچ جا عکاس نمی‌کُشند؛ و آنکه نقشِ مریم مقدسِ بر سینه‌اش تتو بود گفت این‌جا با هر جایی فرق می‌کند. پدر خسته ماریا گفته بود ضرب‌شستی نشان خواهند داد به مسلمان‌ها، به ایران، به جهان، به تمامِ دشمنان‌شان.

چاپ چهارم این کتاب با ۲۷۱ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۳۵ هزار تومان منتشر شده است.

 

دیدگاه تان را بنویسید