دختربچه ای شاد که جز بازی کردن هیچ کار دیگری را در درجه اول اهمیت قرار نمی داد و حتی درس و مدرسه هم او را از بازی کردن غافل نمی کرد.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: پدر کارگر شرکت نفت اهواز بود و پروین[1] در شهرک این شرکت به دنیا آمد و بزرگ شد و علاوه بر او پنج برادر و دو خواهر دیگر نیز زندگی در این شهرک را تجربه کردند و زندگی با امکاناتی که این محیط برایشان فراهم آورده بود از رفاه خوبی برخوردار بود. او می گوید: نزدیکی های عید که می شد چند قوطی رنگ به هر خانه می دادند تا نقاشی در و دیوارها نیز مانند سال نو، تازه و جدید شود و شور و حرارت آمدن بهار در خانه تجربه؛ چندین کامیون پر از انواع حبوبات و مایحتاج اولیه زندگی مانند برنج، شکر، روغن و.. هر چند یک بار وظیفه تقسیم ارزاق میان ساکنان شهرک را بر عهده داشتند و فروشگاهی که همه ارزاق را می شد با قیمت هایی مناسب از آنجا تهیه کرد در شهرک تدارک دیده شده بود و همه اینها سطح متوسط زندگی را از همه آن چیزی که در باقی شهر می گذشت، متفاوت کرده بود.
پروین دختربچه ای شاد و شیطان بود که بیش از هر چیز دیگر به بازی کردن با بچه ها بها می داد و درس خواندن را دوست نداشت. خودش اینگونه تعریف می کند که وقتی از مدرسه به خانه می آمد، کیف و کتاب هایش را به گوشه ای پرتاب می کرد و با عجله خود را به بچه ها می رساند تا مبادا از بازی عقب بماند؛ برادرهایش از این شرایط ناراحت بودند و دلشان می خواست که او بیشتر به درس خواندن بها دهد اما پدر می گفت چه کارش دارید بگذارید آزاد باشد و بازی اش را بکند و... .[2] [3]
ادامه دارد...
- بانو پروین مرادی.
- برگرفته از گفت و گوی همسر شهید.
- سردار شهید سید حمید تقوی فر که مسئولیت آموزش به برادران عراقی در مبارزه با داعش را بر عهده داشت و سرانجام در تاریخ ششم دی ماه سال 93 به شهادت رسید.