بهنوش طباطبایی با انتشار متنی در اینستاگرام، از تجربه سخت اما لذت بخش بازی در فیلم «ماجرای نیمروز: رد خون» نوشت.

به گزارش جی پلاس، بهنوش طباطبایی که در «ماجرای نیمروز: رد خون» نقش سیما، یک پرستار پیوسته به سازمان مجاهدین خلق را ایفا می‌کند، متنی را در اینستاگرام به اشتراک گذاشت و از جنگ درونی خود به عنوان یک بازیگر در ایفای این نقش گفت. 

او در این‌باره نوشت: «دو سال تلاش و صبر توامان کار ساده‌ای نبود. دو سال سکوت و شنیدن شایعات عجیب و قضاوت‌های ناعادلانه کمر طاقتم را خم کرد اما نشکست. سخت بود اما نتیجه‌اش شیرین بود. بعد از دو سال رد کردن و گذشتن از سریال‌ها و فیلم‌هایی که بازی کردن‌شان بسیار ساده‌تر از خانه نشستن و گاهی تئاتر کار کردن بود، بعد از گذشتن از نقش‌هایی که ویژگی‌شان بیشتر چهره بود تا شخصیت، سر انجام با فیلمنامه (ماجرای نیمروز: رد خون) و نقش سیما احساس کردم حالا دوباره می‌شود بازی کرد و لذت برد. یک کار سخت و یک چالش بزرگ. از این جهت که لیلا زمردیان (سیانور ) در برشی نه چندان دور از تاریخ و جهت گیری‌های سیاسی لیلای (ماجرای نیمروز: رد خون) قرار داشت. اما درونی‌تر و پیچیده‌تر. بسیار پیچیده‌تر. پیش از این تجربه همکاری با آقای محمود رضوی را داشتم که همین دلم را قرص می‌کرد اما با آقای مهدویان از نزدیک آشنا نبودم. صادقانه بگویم! بازی در برابر دوربین حسین مهدویان برای هر کسی، کاری بی نهایت دشواریست. او شبیه هیچ کارگردانی نیست و شبیه هیچ فیلمسازی فیلم نمی‌سازد. او از تو می‌خواهد تا از خودت بگذری. حتی از بسیاری از تجربه‌های قبلیت. این نقش هر آنچه که شرایط را برای بازیگر دشوار می‌کند دارا بود! از شرایط دشوار صحنه گرفته تا شرایط پیچیده و درونی سیما. هم در صحنه با آن حجم از انفجار و آتش، وسط میدان جنگ بودم و هم در درون خودم با جاه‌طلبی‌های یک بازیگر می‌جنگیدم .که اگر نمی‌جنگیدی می‌شدی وصله ناجور. می‌شدی بازیگری با اکت‌های اغراق شده. احساس بند بازی را داشتم که باید ماه‌ها خودم را در یک مسیر درست متعادل نگه دارم. روزهای اول چقدر سخت بود. با آن‌که تمام کارهای حسین مهدویان را به دقت دیده بودم و آن برهه از تاریخ را بسیار مطالعه کرده بودم، چقدر همه چیز برایم جای سوال داشت. با این حال در نهایت باید به کارگردان و تهیه کننده کاملا اعتماد می‌کردم وگرنه هم به فیلم ضربه می‌زدم هم به خودم. باید از خودم می‌گذشتم تا آرام آرام خودم را به سیما (خواهر لیلا) می‌رساندم. و چقدر تجربه نمایش فصل شکار بادبادک در این راه به کمکم آمد. حالا که فیلم‌مان را دیده‌ام خوشحالم. نه فقط به خاطر خودم. خوشحالم که عضو گروهی بودم که توانستیم با تمام توان‌مان بخش مهمی از تاریخ سرزمین‌مان را به نمایش بگذاریم. سرزمینی که از همه ما مهمتر است. سپاسگزارم از آقای سیدمحمود رضوی، تهیه کننده محترم این فیلم و خوشحالم که دوباره با ایشان کار کردم و سپاسگزارم از آقای حسین مهدویان، کارگردان فیلم‌مان که تجربه کار با ایشان بسیار ارزشمند بود. برای فیلم (ماجرای نیمروز: رد خون) بهترین آرزوها را دارم... »

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.