محمد معتمدی هم مانند تختی سعی میکند شخصیت مستقل خود را حفظ کند و از این روی با ورزشکار ماندگار تاریخ ایران همذاتپنداری میکند.
به گزارش جی پلاس؛ فیلم بهرام توکلی را شاید بتوان شگفتی روز اول جشنواره نامید. روایتی مستندگونه از زندگی جهان پهلوان کشتی ایران با پایانی درخشان و تصاویری آرشیوی از مراسم خاکسپاری غلامرضا تختی که شاید ندیده باشید.
این تصاویر اما با آواز پرسوز محمد معتمدی سوزناکتر شده بود. خوانندهای که کمتر تیتراژ میخواند اما در این زمینه آثار ماندگاری خلق کرده است، این بار با فیلم «غلامرضا تختی» به جشنواره فجر آمده بود.
او از تجربه خواندن قطعهای برای زندهیاد تختی و شناخت خودش از این شخصیت ماندگار گفت.
با یکی از فیلم های خاص جشنواره که درباره یک انسان خیلی خاص است به جشنواره فیلم فجر آمدید. شناخت خود شما از تختی چقدر بود؟
تختی یک شخصیت خیلی جذاب و مردمی و محبوب است و راز محبوبیتش هم استقلال شخصیتی او از جریانهای غالب مسلط بر ورزش است که در آن زمان بوده. برای من شخصیت بسیار جذابی است چون من هم همیشه سعی کردم شخصیت مستقل خودم را از جریانهایی که سعی میکنند در وادی هنر باشند حفظ کنم و همذاتپنداری خوبی با تختی دارم.
از سال ها پیش هم قبل از اینکه این فیلم به من پیشنهاد شود، این شخصیت را مورد مطالعه قرار دادم و یک سمفونی تختی در کشور چک ضبط کرده بودم. وقتی آقای ملکان این کار را به من پیشنهاد داد، یک قطعه خیلی قدیمی به ذهنم رسید از مرتضیخان محجوبی که تقریبا همعصر تختی بوده که تا به حال اجرایش را جایی ندیده بودم. استاد فخری ملک پور که شاگرد مرتضی خان محجوب بودند این را برای من روایت کرده بودند که آن را توسط استاد مجید درخشانی روایت کردیم و همانطور که حدس میزدم به لحاظ شعر و ملودی و حال و هوای کار، بسیار روی سکانس آخر نشست.
بیشتر از شما آهنگ های حماسی یا وطن دوستانه شنیدیم. این قطعه آیا حماسی است؟
سعی کردیم در بحث رنگ آمیزی و ارکستراسیون این آهنگ یک ابهتی داشته باشیم که هیبت تختی را داشته باشد ولی متن و ملودیش اندوه دارد. یعنی درواقع غمی که تختی در دل خودش دارد را در دل یک صدای باشکوه ارکسترال روایت کنیم که ارکستر به مثابه شکوه و عظمت تختی میشود و ملودی و شعر اندوهناک هم همان غمی است که تختی داشته و با خودش از دنیا برده.
چقدر تیتراژ خواندن برای شما جذابیت دارد؟
تیتراژ خودش برای من خیلی کار جذابی نیست. اول خود کار برایم مهم است و دوم موسیقیای که قرار است روی کار بخوانم هم برایم مهم است. یعنی به آن موسیقی به مثابه یک اثر مستقل نگاه میکنم که در جامعه بازخورد خوبی داشته باشد ولی صرفا اینکه تیتراژی را بخوانم که در این عرصه باشم برایم جذاب نیست. همانطور که می دانید از خیلی از دوستانم خیلی کمتر تیتراژ خواندم و شاید یک سیام خیلی از خوانندههای مطرح موسیقی سنتی هم تیتراژ نخواندم.