این روزها اخبار و آمار زیادی از ازدواج گریزی جوانان و ازدواج در سنین بالا به گوش میخورد.
به گزارش جی پلاس، باید اذعان داشت اینکه میل و رغبت جوانان به ازدواج نسبت به دهههای گذشته کاهش چشمگیری داشته جای تردیدی نیست اما بهراستی چرا جوانان در جامعه امروزی از ازدواج سرباز میزنند آیا این امر با ذات وجودی انسان و آموزشهای دینی ما مطابقت دارد که باید گفت قطعاً چنین نیست. در یک بررسی در خصوص دلایل این امر به نکات جالبی رسیدیم و متخصصان امر هر یک عاملی بر این مدعا عنوان کردهاند.
چنانچه گفته میشود جوانان تحت نفوذ فرهنگ غربزدهای که از دریچه فضای مجازی و خوراک آنتنهای ماهواره به میان آنان رسوخ کرده از فرهنگ ازدواج و حفظ خانواده و جامعه دور شدهاند. البته این امر تا حدودی درست است اما همه ماجرا نیست و باید دلایل دیگری جستجو کرد.
برخی متخصصان تمایل به ادامه تحصیل تا سطوح عالی را یکی از عوامل گریز از ازدواج جوانان دانستهاند و برخی دیگر نبود خواستگار دلخواه و بالا رفتن توقع برای انتخاب همسر آینده را عاملی برای آن عنوان کردهاند. شانه خالی کردن از پذیرش مسئولیت و سلب آزادیهای فردی پس از ازدواج هم یکی دیگر از این عوامل عنوانشده است. اما آنچه بسیاری از صاحبنظران متفقالقول بر آن تأکیددارند مسائل اقتصادی و معیشتی و سطح توقع بالای خانوادهها برای ازدواج فرزندانشان منوط به داشتن خانه و ماشین و جهیزیه آنچنانی است امری که جزء کماهمیتترین موارد در دهههای گذشته بوده چراکه دختر و پسر گاها پس از ازدواج با چندتکه کوچک وسیله و در یک اتاق خانه پدری زندگی خود را آغاز میکردند امری که این روزها جزء محالات ممکن شده است و یک در هزار هم اتفاق نمیافتد.
باید بهصراحت اذعان داشت که پول خوشبختی نمیآورد و چه زوجهای متمولی که پس از چند ماه از ازدواج طلاق گرفته و جداشدهاند و چه بسیار زوجهای جوان و دانشجویی که با یک ازدواج دانشجویی به خانه بخت رفته و اکنون سالهاست زندگی میکنند.
وقتی پول هم خوشبختی نمیآورد!
کریمی نسب خانم جاافتادهای که به همراه دخترش به مرکز مشاوره ازدواج مراجعه کرده، میگوید: «دخترم 32 ساله است و تاکنون به دنبال ادامه تحصیل و گرفتن دکتری خواستگاران خوب بسیاری را رد کرده است و امروز بعد از سالها آرزویم برای خوشبختی دخترم دارد محقق میشود چراکه یکی از همکلاسیهای دخترم که او نیز 35 ساله است به خواستگاریاش آمده و قرار است باهم ازدواج کنند.»
دختر جوان 30 سالهای هم که به همراه نامزدش برای آموزشهای همسر داری مراجعه کرده، میگوید: «چند سالی میشود که نامزد کردیم اما هر بار خانوادههایمان با دلایلی که ازنظر ما خیلی کماهمیت است چون نداشتن خانه مستقل همسر آیندهام و یا نداشتن شغل ثابت و درآمد مشخص مانعتراشی کردهاند.» میافزاید: « نمیگویم مسائل مالی اهمیتی ندارد اما جزء مسائل اساسی نیست. چنانچه دخترخالهام سال گذشته در حالی از همسرش جدا شد که همخانه و هم ماشین و درآمد آنچنانی داشتند اما چون مهارتهای لازم را برای زندگی مشترک آموزش ندیده بودند، نتوانستند در کنار هم دوام بیاورند.»
در ادامه برای بررسی و کنکاش بیشتر در خصوص دلایل ازدواج گریزی جوانان و راهکارهای لازم برای حل آن پای صحبتهای «طاهره همیز»مشاور ارشد خانواده و استاد دانشگاه نشستهایم. همیز در خصوص ازدواج گریزی جوانان به «رسالت» میگوید:« طبیعتاً جوانان شناختی نسبت به زندگی آینده ندارند و آنچه از اخبار میشنوند از هول و هراس و زندان و طلاق سبب شده رغبتی نسبت به ازدواج نداشته باشند.»
اصلیترین عامل گریز جوانان از ازدواج کدام است؟
وی معتقد است: «برای حل یک مسئله میبایست تمام حواشی آن را هم در نظر بگیریم و اینکه چه عاملی ایجادکننده این مسئله است؟» میافزاید: « از ابتدای انقلاب تاکنون تمام مصاحبهها پیرامون این مسئله به مشکلات اقتصادی و لاابالیگری و سرایت فرهنگ مبتذل غرب به کشور بوده است ولی اینها هیچکدام نمیتواند اصلیترین مشکل در گریز جوانان از ازدواج باشد چراکه ذاتاً انسانها به خانواده علاقهمندند و سروسامان گرفتن همسر و فرزند وزندگی خانوادگی داشتن برای همه ازنظر عقلی قابلپذیرش است.»
این مشاور خانواده به نکتهای اشاره میکند که شاید تاکنون از جانب هیچیک از صاحبنظران و مشاوران خانواده مطرح نشده و موردتوجه نبوده است. وی عنوان میکند: «بنده برخلاف سایر متخصصان در این حوزه به نکتهای اشاره میکنم که خودم چند سالی میشود که به شکل خیلی حرفهای روی آن تحقیق و پژوهش داشتهام و آن بحث خانواده گسترده برای حفظ خانواده هستهای است و باید اشاره داشته باشم که متأسفانه یکی از پرفروشترین کتابهای سال در آمریکا کتابی با همین محتوا و به نویسندگی یک خانم یهودی بوده است یعنی حتی غرب هم به این مسئله رسیده که تنها با خانواده گسترده میتوان جوانان و جامعه را حفظ کرد ولی در کشور ما هنوز متخصصان دلایل گریز از ازدواج را به مسائل حاشیهای و کماهمیت نسبت میدهند. این در حالی است که غربیها به این نکته رسیدند که برای حفظ جوان باید شناخت مردم را نسبت به خانواده گسترده بالا ببرند و فواید خانواده گسترده را برای مردم مطرح کنند.»
نگاه اقتصادی به ازدواج گریزی نتیجهبخش نیست
به اعتقاد وی مسائل اقتصادی نمیتواند دلیل متقنی برای گریز جوانان از ازدواج باشد و ادامه میدهد: «اما اگر به این مسئله صرفاً یک نگاه اقتصادی داشته باشیم قطعاً به نتیجه نمیرسیم؛ چراکه ثابتشده که پول هم حافظ خانواده نیست چنانچه تالاری در بالا شهر تهران است که عروسیهای بسیار گرانقیمت در آنجا برگزار میشود، در سالگرد تأسیسش تمامی عروس و دامادهای یک سال گذشته خود را دعوت کردند و متأسفانه دریافتند که 70 درصد این زوجهای جوان طلاق گرفتند. بنابراین علل اقتصادی را نمیتوان بهعنوان گریز جوانان از ازدواج معرفی کرد.»
وی میگوید: «باید برای حل مسئله به حاشیهها بپردازیم و آموزش مهارتهای ازدواج را برای دختران و پسران از سن 14 الی 15 سالگی شروع کنیم و به دختران خود در دبیرستانها آموزش مهارتهای زندگی زوجیتی بدهیم که چگونه حرمت شوهرشان را حفظ کنند و چگونه میتوانند با خانواده همسرشان پیوند عمیق و خوب داشته باشند و به پسران هم آموزش داده شود که چگونه حق همسر را ادا و با خانواده همسرش ارتباط شایسته و معقولی برقرار کند.»
این کارشناس میگوید: «ضرورت دارد که اصول قرآنی مرتبط با خانواده را از قرآن و روایات استخراج و بهصورت آموزشی ارائه دهیم و اطمینان داشته باشیم وقتیکه دختران و پسران ما به بالندگی حفظ خانواده برسند قطعاً نگاه عمیقتر و آگاهتری به ازدواج خواهند داشت و با چنین نگاهی چرا ازدواج نکنند؟! و چه دلیلی وجود دارد که از ازدواج بترسند؟!»
همیز میافزاید: «وقتی جوان ما بحرانها و راهکارهای حل آن را بشناسد دلیلی برای ترس از ازدواج وجود ندارد؛ مصداق آموزشهایی است که در فضای مجازی و در کلاس درس خود برای جوانان انجام میدهم و مخاطبانم واقعاً راضی هستند. باید به پدر و مادرها آموزش دهیم که فرزندانشان را در این مسیر با آگاهی و شناخت همراهی کنند.»
یک فکر کلان اجتماعی برای حل معضل ازدواج!
وی با تأکید بر اینکه باید یک فکر کلان اجتماعی داشته باشیم، میگوید: « بهعنوان نمونه مدارسی تأسیس کنیم که دختران ازدواجکرده بهراحتی بتوانند تحصیل کنند و آموزشوپرورش هم به دانشآموزان متأهل خدمات ارائه دهد. اینکه ما بهعنوان مسئول در این مسیر برنامهای نداشته باشیم و از خود دختر و پسر انتظار داشته باشیم که زندگی موفقی داشته باشند واقعاً غلط است. باید به جوانانمان آموزش کلان دهیم تا با انتخابهای خوب، زندگی خوب و سالمی داشته باشند و به فرموده حضرت آقا باید درس زندگی را از درون قرآن استخراج و به دست مردم دهیم و به عبارتی امین مردم باشیم.»
استاد دانشگاه میگوید: «باید بیشتر به حاشیه مسائل ازدواج دقت کنیم تا مسائل اقتصادی؛ اگر واقعاً مشکل ازدواج جوانان ما اقتصاد است چرا زندگی اینهمه زوجهای پولدار دوام پیدا نمیکند؟! جوانان زیادی داریم که وضع اقتصادی خوبی دارند اما طلاق گرفتند آیا مشکل مالی داشتند؟ خیر؛ مشکل اصلی فرهنگی است، باید فرهنگ صحیح ازدواج را آموزش دهیم؛ ازدواج دو زوج تشکیل خانوادهای هستهای است که باید با خانواده گسترده ارتباط داشته باشد.»
دخالتهای خانمانبرانداز
این مشاور خانواده با ابراز تأسف از دخالتهای بیجای برخی خانوادهها در زندگی مشترک فرزندانشان بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در افزایش آمار طلاق میگوید: « بعضی از پدر و مادرها آمادگی ندارند که فرزندانشان از آنها جدا شوند و دخالتهای شدید دارند و مصداق آن آمار دو سال گذشته است که اعلام کردند 50 درصد طلاقها به دلیل دخالت خانوادهها است.»
وی معتقد است که مردان ایرانی ذاتاً" خانوادهدوست بوده و به دنبال آزادیهای غرب نیستند بلکه دوست دارند آش مادربزرگ را بخورند و در مهمانی دایی و خاله و عمه شرکت کنند و می افراید: « یکی از رسمهای قشنگی که در ایران داریم رسمی است که وقتی دختر و پسر ازدواج میکنند مراسم پاگشا میگیرند و مهمانیهای متعدد برگزار میکنند و این معاشرتها و شرکت در مهمانیهای خانوادگی باعث لذت و تقویت بنیان خانواده این زوج میشود؛ کجا چنین برنامههای قشنگی در خارج از ایران داریم؟! کجا چنین فرهنگی دارند؟!»
همیز ادامه میدهد: «بنابراین ضروری است که برخی فرهنگها را در کشورمان زنده و یا تقویت کنیم؛ باید آسیبهای خانواده گسترده را شناسایی و رفع کنیم اما متأسفانه این موضوع برای متخصصین ما ناشناخته مانده درصورتیکه پرفروشترین کتاب سال در آمریکا از یک زن یهودی در مورد خانواده گسترده نوشته میشود.»
وی میگوید: «ما اینهمه متخصص داریم آیا توانستند راهی باز کنند که جوانان مشتاق ازدواج شوند؟! اگر جامعه این را بشناسد خیلی از مسائل منجمله
ازدواج گریزی جوانان حل میشود. آیا ما این موارد را آموزش میدهیم؟ درحالیکه برعکس زندگی اروپایی را ترویج میکنیم که دختر و پسر به فلان رستوران بروند و صحبت کنند و باهم آشنا شوند درصورتیکه قرآن کریم خانواده را محور قرار میدهد و برای روابط دختر و پسری که قصد ازدواج دارند حریمی در چارچوب خانواده تعریف کرده است.»
لزوم رجوع به قرآن و آموزههای اسلامی
همیز تأکید میکند: «فرهنگ ما ایرانیها بسیار قابلاحترام است؛ باید از آداب اسلامی در زندگی خود استفاده و فرزندانمان را در همین حوزه رشد دهیم و به فرموده امام خمینی (ره) تفکرات غربزدهها را دور بریزیم؛ در این صورت است که زندگی ما به سامان میرسد. بعضی افراد به فرزندان آموزشهای غلط میدهند درصورتیکه آیه 25 سوره نساء میگوید با دختری ازدواج کنید که دوستپسر نداشته باشد و آیه پنج سوره مائده میگوید با پسری ازدواج کنید که دوستدختر نداشته باشد و در خانواده گسترده به این مهم توجه شده که فرزندان را بهگونهای تربیت کنند که زندگی پاکی را از ابتدا شروع کنند.البته این مبحث پیچیدهای است که باید بعداً بیشتر روی آن کار شود»
وی خاطرنشان میکند: «خداوند در قرآن به ما متذکر شده که «ان الباطل کان زهوقا» که باطل را از بین میبرم و تاکنون هم روشهایی که ارائهشده چون باطل است دارد از بین میرود. اگر میخواهید کاری اساسی در حوزه ازدواج جوانان انجام دهید، سلسله مباحث خانواده گسترده را ارائه دهید و متخصصین را درگیر این مبحث کنید شاید که شاهد تحول در چند سال آینده در کشورمان باشیم و اگر با تحلیل صحیح وارد مسئله نشوید بههیچعنوان به نتیجه نمیرسید چراکه به فرموده مقام معظم رهبری "تحلیل غلط، استنتاج غلط میدهد".»