روزهای پاریس به روایت صادق طباطبایی-۲۸

امام چگونه توطئه کارتر را خنثی کرد؟/ کارتر چه توقعی از امام داشت؟

هایزر برای وسایل نقلیه و تانکها تقاضای کمک کرده بود و هنگامی که نفت کمکی آماده تحویل شد تازه او فهمید که گمرکات نیز در اختیار نیروهای تحت امر امام است.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: هایزر در خاطرات‌ خود پیشرفت‌ کار را در روزهای آخر حضور امام در نوفل لوشاتو قابل‌ قبول‌ دانسته و آمادگی‌ ارتش‌‎ ‎‌را برای‌ عملیات‌ وسیع‌ نظامی منوط‌ به‌ فرصتی‌ حداقل‌ ده‌ یا بیست‌ روزه‌ بعد از رفتن‌‎ ‎‌شاه‌ می‌داند. از این رو در تماس تلفنی‌ با وزیر دفاع‌ امریکا براون‌ می‌گوید: «...اگر چه‌‎ ‎‌هنوز کار خود را کامل‌ نکرده‌ایم، اما فکر می‌کنم‌ ظرف‌ چند روز به‌ آن‌جایی که‌‎ ‎‌می‌خواهیم‌ می‌رسیم. به همین دلیل‌ است‌ که‌ اگر بتوانیم‌ چند روز مراجعت‌ [امام]‌‎ ‎‌خمینی را به‌ تاخیر اندازیم، برای‌ ما واقعاً فرق‌ می‌کند. اگر... [امام] ‎‌خمینی‌ روز بعد بیاید همه‌ برنامه‌های‌ ما نقش‌ بر آب‌ می‌شود... در عین‌ حال‌ عمده‌ترین‎ ‎‌تنگنای‌ ما، کمبود بنزین‌ و گازوئیل‌ برای‌ وسایل نقلیه‌ و تانکهاست و نیاز به‌ کمک‌ فوری‌‎ ‎‌دارم... مرا مطمئن کردند که‌ فوراً اقدام‌ کرده، در آینده نزدیک‌ کمک لازم‌ را دریافت‎ ‎‌خواهم کرد...» ‌(ص 208)‌

‌‌هنگامی‌ که‌ زمان‌ فرا می‌رسد و نفت‌ کمکی‌ آماده‌ تحویل‌ می‌شود، هایزر می‌فهمد که‌‎ ‎‌گمرکات‌ نیز در اختیار نیروهای‌ تحت‌ امر امام‌ قرار دارند.‌

‌‌کارتر در پیام خود از امام خواسته بود که اولا‌ً خود و یاران امام و پیروان ایشان در ایران از بختیار حمایت‎ ‎‌کنند و... هم‌چنین از ایشان خواسته بود برای سهولت در امر پیام‌رسانی و تبادل‌نظر،‎ ‎‌نماینده‌ای از امام با نمایندگان رئیس جمهور امریکا بدون واسطه در ارتباط باشند. آقای‎ ‎‌دکتر یزدی از طرف امام مامور می‌شود با نمایندگان دولت امریکا مذاکره کند. به خاطر ‌‎ ‎‌دارم که دکتر یزدی مصرّ بود که شخص دیگری نیز از طرف امام با او همراه باشد، که‎ ‎‌امام ضرورتی در این کار ندیدند. البته قرار شد این ارتباط از جانب نماینده امام آغاز‎ ‎‌شود.تا آن جا که به خاطر دارم در اواخر دی ماه چند بار این دیدار صورت گرفت و‎ ‎‌شخصی به نام «وارن زیمرمن»‌‎ ‎حامل پیام‌های کارتر به امام بود که پاسخ امام را آقای ‎‌دکتر یزدی به رئیس جمهور امریکا از طریق نماینده او می‌رساند. در طول این دیدارها‎ ‎‌پیوسته اظهار می‌شد که «امام باید از بختیار حمایت کنند... رابطه امام با ارتش باید‎ ‎‌حسنه باشد... نگرانی از نفوذ حزب توده در تشکیلات انقلابیون و یاران امام خمینی‎ ‎‌نظامیان را به وحشت انداخته بود... باید نمایندگانی از امام با سران نظامی ایران پیوسته‎ ‎‌در ارتباط باشند... از هر حرکتی که موجب تضعیف یا سقوط بختیار شود‎ ‎‌دوری شود، وگرنه خطر شورش نظامیان وجود دارد... ورود امام به ایران باید با‎ ‎‌تدارکات کامل قبلی صورت گیرد وگرنه... (از همه جالب‌تر) این که امام و انقلابیون و‎ ‎‌ارتش و بختیار همگی ملزم به رعایت قانون اساسی هستند...! وگرنه یک حرکت و‎ ‎‌برخورد مستقیم خارجی ممکن است اتفاق بیفتد، با نتایج فاجعه‌آمیز برای نیروهای ضد‎ ‎‌کمونیسم».‌

‌‌در این پیام‌ها همواره خطر شورش ارتشیان و نفوذ کمونیسم را گوشزد می‌کردند.‎ ‎‌جالب اینجاست که این انذارهای آقای کارتر حتی بعد از فرار شاه از کشور نیز ادامه‎ ‎‌داشت. در پیامی که کارتر به تاریخ 24 ژانویه 79 توسط آقای زیمرمن برای امام‎ ‎‌فرستاده بود، به صراحت گفته بود‌: «‌ما فکر می‌کنیم که در شرایط کنونی هنوز زود است‎ ‎‌که آیت‌الله در این زمان به ایران بازگردند.» از هوشیاری امام همین نکته بس که زمانی‎ ‎‌که دکتر یزدی این پیام کارتر را به ایشان داد، ایشان گفتند: من نمی‌دانستم طرفداری‎ ‎‌مثل آقای کارتر دارم. همین امر از دید ایشان حکایت از توطئه می‌کرد. هایزر و سران نظامی ایران مصرانه از‎ ‎‌امریکا و فرانسه خواسته بودند که امکان سفر امام به ایران را حتی‌المقدور 20 روز تا‎ ‎‌یک ماه به عقب اندازند. در پاسخ این پیام، امام گفتند: به آقای کارتر بگویید ادامه وضع‎ ‎‌فعلی و حکومت آقای بختیار و ارتشیان ممکن است فاجعه‌ای بزرگ به بار آورد. اگر‎ ‎‌آن‌ها دست از شیطنت برندارند، مجبور می‌شوم دستور جدیدی صادر کنم. من به ایران‎ ‎‌برمی‌گردم. وقتی دولت موقت را تعیین کردم، خواهید دید که رفع بسیاری از ابهامات‎ ‎‌خواهد شد و خواهید دید که ما با مردم امریکا دشمنی خاصی نداریم. در همان زمان به‎ ‎‌دستور بختیار فرودگاه بسته شده بود که امام طی همین پیام افزودند:‌ «از جانب نیروهای‎ ‎طرفدار من از من خواسته شده است که اذن بدهم فرودگاه را باز کنند با زور، اما من ‌‎ ‎‌چنین اذنی نداده‌ام و ترجیح می‌دهم کار با مسالمت پیش رود و سرنوشت مملکت به ‌‎ ‎‌دست ملت سپرده شود.»‌

 

 

برشی از کتاب خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی؛ ج 3، ص 166-168؛ چاپ سوم (1392)؛ ناشر: چاپ و نشر عروج.

‌‎

 

 

 

دیدگاه تان را بنویسید