شرایطی که والیبال ایران این روزها گرفتارش شده، بیش از هرچیز دستپخت محمدرضا داورزنی و ثمره نانی است که او در دامن این رشته گذاشت!
به گزارش سرویس ورزشی جی پلاس؛ والیبال ایران یکی از پرحاشیه ترین ادوار خود را پشت سر گذاشت. فدراسیونی که در دهه نود به اوج دوران محبوبیت خود رسید و توانست رشته اش را در میان مردم همه گیر کند، در نیمه دوم آن با کند شدن روند صعودی اش مواجه شد و پس از آن به روند نزولی رسید. با این حال حضور داورزنی در راس کار به عنوان مدیری که خودش بخش اعظم راه را با والیبال آمده بود، این امید را زنده نگه داشته بود که این رشته موفق به روند خوب خودش برگردد و بتواند به موفقیت های بزرگتری برسد.
رفتن داورزنی از والیبال و کوچش به وزارت ورزش اما زنگ خطر مهمی برای اهالی والیبال بود. خیلی ها هم با رفتنش مخالف بودند و معتقد بودند او باید در فدراسیونی که ده سال برای آن زحمت کشیده بماند و آن را به هدف اصلی اش یعنی سکوی جهانی و المپیک برساند. با این حال خود داورزنی با آن خنده های همیشگی اش، بارها عنوان کرد که خیال همه راحت باشد! چراکه والیبال برنامه مدونی دارد و راه خودش را می رود.
همان روزها و یک سال بعدش بود که احمد ضیایی به عنوان نایب رئیس فدراسیون، همه کاره شده بود و دیگر همه جا در میادین والیبالی کنار داورزنی بود. مقطعی که داورزنی همزمان با معاونت در وزارت ورزش، سرپرست والیبال شده بود.
همه شواهد از همان هفته های ابتدایی سرپرستی او نشان می داد که ضیایی جانشین و رئیس بعدی والیبال خواهد بود. همین اتفاق هم افتاد و ضیایی در انتخابات بدون رقیب بود و رئیس هم شد. همه هم می دانستند او مورد تایید و مورد حمایت داورزنی است و بخش اعظم آرا او هم به همین خاطر به صندوق ریخته شد.
پس از ریاست ضیایی اما همه چیز تغییر کرد و هر روز زاویه تند او و تفاوت های فکری و مدیریت اش با داورزنی بیش از پیش مشخص شد. رئیس تازه وارد، در یازده ماه مدیریتی اش علاوه بر ایجاد فضای نامناسب و متشنج کردن آن، فدراسیون را هم کن فیکون کرد و همه را از دم تیغ تغییراتش گذراند.
اکنون ضیایی رفته است. اگرچه تا لحظه آخر همچنان تلاش می کرد بماند اما در نهایت مجبور به رفتن شد و صندلی ریاست را رها کرد.
حالا اما والیبال مانده و این فضای متشنج و چند هفته و ماه دیگری که باید با سرپرستی خارج از خانواده والیبال و نا آشنا به فضای آن سر کند و شاید باز هم از برنامه و هدف هایش دور تر شود. در این میان، نکته ای که کمتر به آن توجه شده، شخص محمدرضا داورزنی و نقش او در حال و روز این روزهای والیبال است. به معنای واقعی، این نانی بود که شخص داورزنی در دامن والیبال گذاشت و حالا علی رغم داشتن وظیفه برای احیای آن، از جانب سمت معاونت وزارت ورزش و جوانان هم مسئول است تا فکری به حال والیبال کند و شرایط را مهیا کند که هرچه زودتر این رشته محبوب به روزهای خوبش بازگردد.
برخی به داورزنی لقب معمار نوین والیبال ایران را دادند که شاید پر بیراه هم نباشد. با این حال در کنار تمام تعریف و تمجیدها و فراموش نکردن روزها و کارهای خوب داورزنی، نمی شود بر روی این اشتباه بزرگ او هم سرپوش گذاشت و آن را از خاطر پاک کرد.
داورزنی حالا هم به خاطر حمایت و جانشین کردن ضیایی در انتخابات، هم به عنوان معاونت قهرمانی وزارت ورزش و جوانان و هم به خاطر پیوند خوردن نامش با این فدراسیون، مسئولیت مضاعفی بردوشش است تا وضعیت فدراسیون والیبال را به حالت عادی برگرداند و شرایطی را ایجاد کند که والیبال ایران به هدف گذاری خود او یعنی سکوی المپیک 2020 دست پیدا کند.