در اولین تظاهراتی که بانوان در آن حضور داشتند، چادر مشکی ها جلو، چادرهای گل منگولی وسط و سفیدها عقب و آقایان هم جلوی همه بودند؛ همه چیز روی نظم بود و اینگونه پای بانوان نیز به تظاهرات باز شد.
جی پلاس: در سال 50 برای اولین بار بود که می خواستیم زن ها را به صحنه بیاوریم. من استقبال کردم که اگر مردها بخواهند بیایند تظاهرات و خانم ها نباشند، این هیچ جلوه ای ندارد. نامه نوشتم که جایز است خانم ها را محجب بیاوریم. این رسم نبود که زن ها بیایند حتی نماز جمعه هم زن ها نمی آمدند. این یکی از نواقص جریانات سال 42 بود که خانم ها نمی آمدند. من سال 47 در نجف از آقا سوال کردم که آقا جواب ندادند. یکی از سوال هایی که با نامه نوشتم و جواب گرفتم، همین موضوع بود. این جایز بودن را من شروع کردم. بنده در تهران سال 50 مجوز گرفتم که در تولد فاطمه زهرا(س) کلاس قران تشکیل دادم. در ماه خرداد یا تیرماه در حسینیه عسکری ما جشن حضرت زهرا را گرفتیم و مکلف کردیم عده ای چادر مشکی یا چادر سفید یا گلی بیایند. گرداننده این کار همین خانم صراف بود که قبلش شاگرد آیت الله سعیدی بود و خانم نکویی که سرپرست بچه ها بودند. کلاسی گذاشتیم و شعارش را هم خودمان درست کردیم و حرف ها را خودمان یادشان دادیم. بنا شد خانم ها از حسینیه عسکریه تا مسجد موسی بن جعفر(ع) بیایند. این تظاهرات اول بود که چادر مشکی ها جلو و چادرهای گل منگولی وسط و سفیدها عقب و آقایان هم جلوی همه بودند؛ همه چیز روی نظم بود. این حرکت تظاهرات بود که همه در خیابان شعار بدهند. به مدرسه رسیدند و بچه ها که تعطیل شدند، فرهنگیان جلوی ما را گرفتند، ولی من با آنها دعوا کردم و خودم راه را باز کردم و آمدم.
برشی از کتاب اخلاق و مبارزه (خاطرات حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی طباطبایی)؛ ج 1؛ ص 396؛ چاپ اول (1397)؛ ناشر: چاپ و نشر عروج.