او شناسنامه پرسپولیس است اما خودش می‌گوید "شناسنامه بدون جلد." با این‌که دلش از بی‌مهری‌ها پُر است و عمق نگاهش از ناراحتی حکایت دارد اما هنوز، عاشق پرسپولیس است.

 

به گزارش جی پلاس، اگر تاریخ باشگاه پرسپولیس را به دقت بررسی کنید، چهره‌ای ماندگارتر از محمود خوردبین نمی‌یابید؛ اسطوره‌ای که با ۵۰ سال خدمت به باشگاه پرطرفدار تهرانی، لقب شناسنامه پرسپولیس را به خود اختصاص داد. هر چند خود او معتقد است اکنون "شناسنامه‌ای بدون جلد" است چون کسی سراغی از او نمی‌گیرد اما هواداران پرسپولیس هرگز او را فراموش نکرده‌اند و همچنان به او عشق می‌ورزند.

محمود خوردبین از زمان آغاز حیات پرسپولیس در این تیم حضور داشت و برای این تیم بازی کرد و بعدها به عنوان سرپرست، سال‌های سال به این باشگاه خدمت کرد. البته او در مقاطع مختلفی با نظر مدیران وقت مجبور به جدایی از پرسپولیس شد اما دوباره به این تیم بازگشت. یکی از نکات جالب و خواندنی درباره محمود خوردبین این است که او هیچ‌گاه به غیر از پرسپولیس، پیراهن تیم دیگری را بر تن نکرد و در زمان سرپرستی هم در هیچ باشگاه دیگری فعالیت نداشت. البته او یکی از دو پرسپولیسی است که در سال ۱۹۷۰ به طور قرضی به استقلال ملحق شد تا به این تیم برای قهرمانی در جام باشگاه‌های آسیا کمک کند.

محمود خوردبین که در اواسط سال ۹۶ از پرسپولیس جدا شد، به دلیل مشکلاتی که در کمر خود داشت، در بیمارستان بستری شد و حالا هم دوران نقاهت خود را در منزل سپری می‌کند. از این رو به سراغ این پیشکسوت بزرگ پرسپولیس رفتیم تا خاطرات زیبایی که در ذهن دارد را بشنویم.

در ادامه‌ گفت‌وگوی گروه خبری ما با محمود خوردبین را می‌خوانید:

* محمود خوردبین در کجا و چه سالی متولد شد و از کجا وارد فوتبال شد؟

من متولد دوم مهر ماه ۱۳۲۷ در تهران هستم. محله ما چهار راه معلم معروف به حشمتیه بود. من آن جا بزرگ شدم و در زمین‌های خاکی همان منطقه فوتبال را ادامه‌ دادم. یک روز که در مدرسه بازی می‌کردم، دانش‌آموز جدیدی به مدرسه ما آمده بود که من از او پرسیدم شما فوتبال را بلد هستید؟ که به من گفت‌، بله. کمی بلدم. بعدها مشخص شد که او کاظم بیاتی، دروازه‌بان تیم شاهین بوده است! بعد که بازی کردیم، با خود من را به تیم شاهین برد و در آن جا بازی کردم و کم‌کم پیشرفت کردم. یادم می‌آید زمانی که می‌خواستم از محله خودمان به  محل تمرین تیم بروم به خاطر این که اطراف خیابان، بیابان بود، سگ‌ها دنبالم می‌کردند و من مجبور بودم تمام مسیر را بدوم و گرم شده به تمرین برسم. ما این‌گونه فوتبال بازی کردیم. البته پدرم زیاد با فوتبال بازی کردنم موافق نبود. یادم می‌آید ساکم را به منزل همسایه می‌انداختم و بعد از خانه بیرون می‌آمدم و ساکم را بر می‌داشتم و به تمرین می‌رفتم.

* پس فوتبالتان را از شاهین شروع کردید و از آن جا شد که پیشرفت کردید.

دکتر اکرامی پیش من آمد و دستی روی سرم کشید و گفت "آفرین مثل بابی چارلتون بازی کردی." من آن موقع نمی‌دانستم بابی چارلتون کیست اما بعدها او را شناختم.بله همین طور است. در آن زمان آقای رجب فرامرزی در این تیم بود و تیم بانک ملی هم جزو تیم‌های شاهینی محسوب می‌شد. مسابقاتی تحت عنوان جوانان شاهین که این بازی‌ها در ورزشگاه شیرودی برگزار می‌شد. هر جمعه‌ تیم‌هایی که وابسته به باشگاه شاهین بودند، جوانانشان در ورزشگاه شیرودی بازی می‌کردند. ما هم هر جمعه‌ صبح بزرگان فوتبال همچون دکتر اکرامی و برومند را در آن جا می‌دیدیم. آقایان شیرزادگان و بهزادی را ما کم‌کم از آن جا شناختیم. خودم هم طرفدار شاهین بودم. خیلی از بزرگان می‌آمدند و بازی‌های ما را تماشا می‌کردند. ما واقعا لذت می‌بردیم وقتی که می‌دیدیم آنها بازی‌های ما را می‌بینند. یک روز من خیلی خوب بازی کردم و بازی‌ام مورد توجه قرار گرفت. خاطرم هست در آن بازی آقای دکتر اکرامی پیش من آمد و دستی روی سرم کشید و گفت "آفرین مثل بابی چارلتون بازی کردی." من آن موقع نمی‌دانستم بابی چارلتون کیست اما بعدها او را شناختم. در ادامه هم به تیم شاهین آمدم اما شاهین در آن مقطع با محرومیت مواجه بود. در آن مقطع تیم بانک ملی که به نوعی وابسته به تیم شاهین بود با نام پرسپولیس در مسابقات شرکت می‌کرد و از آن جا بود که کارم در پرسپولیس شروع شد. آقای عزیز اصلی کاپیتان ما بود و ما در آن زمان در یک بازی به مصاف تاج سابق رفتیم و من عملکرد خیلی خوبی در بازی داشتم. پرویز قلیچ‌خانی در آن زمان یکی از بازیکنان خیلی خوب فوتبال ایران بود و من توپی را از او عبور دادم و گل زدم اما داور سوت زد و اعلام خطا کرد. برای من سوال بود که داور چه خطایی گرفته است. به خاطر همین صحنه عزیز اصلی پیش داور آمد و پرسید چه شده که داور به او گفت‌ اعلام خطا کرده‌ام به خاطر همین موضوع، اصلی به گوش داور سیلی زد و ما هم از زمین بیرون آمدیم و به خانه رفتیم. بازی هفته‌ بعد را هم به زمین آمدیم اما دوباره به رختکن رفتیم و بعد ما را محروم کردند.

نقطه عطف کار من همان جا بود که توانستم پرویز قلیچ‌خانی را دربیل کنم و توپ را از او عبور دهم. البته در زمانی که در تیم جوانان بازی می‌کردم منتخبی تشکیل شد که نام آن تیم "گارد" بود و پرویز دهداری هم مربی آن تیم بود. خاطرم هست ۱۱ نفر از آن تیم به عضویت تیم‌ ‌ملی جوانان در آمدند. اکبر ادیبی جزو آن تیم بود. از آن ۱۱ نفر غربال شدند و من فقط به مسابقات آسیایی رفتم. کارو حق وردیان، علی پروین، ناصر حجازی و چند بازیکن بزرگ دیگر عضو آن تیم بودند. به فیلیپین رفتیم و در نیمه نهایی به کره جنوبی خوردیم و در پایان پنالتی‌ شد و رایکوف به علی پروین گفت‌ پنالتی بزند. البته علی دوست نداشت پنالتی‌ را بزند اما به زور رفت و آن پنالتی‌  را به اوت زد و از مسابقات حذف شدیم.

* شما در صحبت‌هایتان عنوان کردید که پدرتان موافق فوتبال بازی کردنتان نبود، دلیل آن چه بود؟

پدرم می‌گفت بهتر است درست را بخوانی. الان هم نمی‌دانم چه بگویم شاید حق با او بود (با خنده) ۵۰ سال برای این تیم (پرسپولیس ) زحمت کشیدم.

* شما قدیمی‌ترین پرسپولیس تاریخ هستید.

شناسنامه پرسپولیسم. البته شناسنامه بدون جلد (با خنده).

* درباره دکتر اکرامی و دکتر برومند هم بیشتر صحبت کنید.

فضای آنها، فضای احترام بود. یعنی بزرگ و کوچکی سر جای خودش بود. به ما یاد می‌دادند اگر بزرگترت آمد بلند شو و بایست و تا او ننشسته است حق نشستن نداری. به ما یاد دادند که فوتبال را برای فوتبال بازی کنیم. فوتبال را برای عشق، پیراهن و دل‌مان بازی کنیم. این‌ها مسائلی است که در حال‌ حاضر هیچ کدامشان وجود ندارد.

* شما جزو نفراتی بودید که در سال ۱۹۷۰ قرضی به استقلال ملحق شدید و با این تیم به قهرمانی باشگاه‌های آسیا رسیدید. از آن دوران برایمان صحبت کنید.

من و فریدون معینی از پرسپولیس به استقلال رفتیم. در آن دوره از بازی‌ها به غیر از ما چند نفر دیگر از تیم‌های دیگر هم به استقلال اضافه شدند. هفت یا هشت بازیکن قرضی به استقلال اضافه شده بودند، مثلا وفاخواه، معینی، نصرالله عبداللهی و مرادی از نفراتی بودند که به استقلال اضافه شده بودند. همان‌ها بعدها در استقلال ماندند و من و معینی به پرسپولیس بازگشتیم.

* بیایید به عقب‌تر باز گردیم. شما گفتید نقطه عطف کارتان از بازی مقابل پرویز قلیچ‌خانی شروع شد.

بله. شهرت من از همان روز شروع شد. کسی که بتواند از پرویز قلیچ‌خانی عبور کند حتما استعداد لازم را داشت. ما که کسی نبودیم اما فرصت را در اختیارمان قرار دادند و توانستم این کار را انجام دهم. حتی خاطرم است که من را به تلویزیون دعوت کردند تا درباره مباحث بازی صحبت کنم. پس از آن بازی عزیز اصلی که به صورت داور زده بود یک سال محروم شد اما ما به بازی‌هایمان ادامه‌ دادیم. ما در آن زمان یاد گرفته بودیم به بزرگترمان احترام بگذاریم. یک بار در تمرین تیم، پرویز دهداری من را صدا کرد و وقتی پیش او رفتم دیدم از جیبش برگه امتحان من را در آورد. من هم نمره خوبی نگرفته بودم. آقای دهداری به من گفتند چرا نمره‌ات کم است؟ چرا درس نخواندی؟ می‌خواهم بگویم در آن زمان به این گونه مسائل بیشتر اهمیت می‌دادند. در آن زمان من در منطقه حشمتیه زندگی می‌کردم و مدرسه‌ام در فردوسی حال حاضر بود. یک تومان از پدرم می‌گرفتم و به مدرسه می‌رفتم و برمی‌گشتم و از آن پول دو ریال برایم باقی می‌ماند. در آن زمان به من گفتند ۱۰ هزار تومان بگیرم و به پیکان بروم و برای این تیم بازی کنم اما من گفتم که نمی‌خواهم برای پول فوتبال بازی کنم و آن پیشنهاد را رد کردم. در آن زمان پدرم خانه ما را به قیمت ۴۰۰۰ تومان خریده بود و من با این ۱۰ هزار تومان می‌توانستم چند آپارتمان بخرم اما به پیکان نرفتم و در پرسپولیس ماندم. برای پول بازی نکردم.

* در حال‌ حاضر پشیمان نیستید که آن زمان پیشنهاد پیکان را نپذیرفتید؟

پشیمانم! چون الان کسی حالم را نمی‌پرسد.

* شما ۵۰ سال در پرسپولیس بودید و شاید برای کسی قابل باور نباشد که فردی این قدر به یک باشگاه وفادار باشد.

من در این ۵۰ سال به هیچ باشگاه دیگری نرفتم. حتی وقتی از پرسپولیس هم جدا می‌شدم جایی نرفتم. هر زمانی که از پرسپولیس جدا شدم به خاطر علی پروین بود. مثلا می‌خواستند مدیر فنی بگذارند و علی پروین آن را نمی‌پذیرفت و جدا می‌شد و من هم جدا می‌شدم. به من می‌گفتند "یار وفادار پروین". هیچ وقت بدون علی پروین کار نکردم. البته شاید علی پروین طی این سال‌ها سری به برخی از باشگاه‌ها همچون سرخپوشان یا استیل‌آذین زد ولی من هیچ جایی نرفتم و در خانه ماندم.

* البته در مقاطعی هم با شما نامهربانی شد. به طور مثال طی سال‌های اخیر آن طور که باید شأن محمود خوردبین را حفظ نکردند و در دوره محمد رویانیان خیلی راحت از تیم جدا شدید، دوست دارید درباره‌اش صحبت کنید؟

در دوره رویانیان، مصطفی دنیزلی را به عنوان سرمربی انتخاب کردند که به نظر من او چیزی از فوتبال نمی‌دانست و تنها تمرینی که بلد بود این بود که بازیکنان گرم کنند و چند دقیقه‌ای هم از جناحین سانتر کنند و در آخر هم نیم ساعت فوتبال بازی کنند. در آن زمان به علی پروین گفتند که از تیم جدا شود اما آقای رویانیان از من خواست به کارم در پرسپولیس ادامه‌ دهم، البته استعفا هم داده بودم. دلیل استعفایم این بود که دنیزلی ادب و نزاکت نداشت. یک بار روی نیمکت که صندلی اول برای سرپرست است، دنیزلی نشسته بود و از من خواست به میان بازیکنان بروم و در کنار آنها بنشینم. همان موقع با رویانیان تماس گرفتم و خواستم جدا شوم اما خواستند که بمانم. یک بار هم سوار اتوبوس شدم و دیدم صندلی اول خودش نشسته و کنار آن را هم برای مترجمش نگه داشته است و به من گفت‌ که به انتهای اتوبوس بروم و آن جا بنشینم. باز هم می‌خواستم از پرسپولیس جدا شوم اما رویانیان این اجازه را نداد اما کم‌کم دیگر از پرسپولیس جدا شدم. در زمان رویانیان خودم از تیم جدا شدم چرا که دنیزلی بسیار بی ادب بود.

* بهتر نبود رویانیان به جای حمایت از سرمربی از شما به عنوان سرپرست تیم حمایت می‌کرد؟

خودشان دنیزلی را این گونه ساخته بودند تا به من بی‌ادبی کند تا از تیم جدا شوم. احساس می‌کردم به او یاد داده بودند که این گونه رفتار کند زیرا می‌دانستند اگر به من بی ادبی کنند از تیم جدا می‌شوم. پولی که در میان نبود و فقط یک احترام بود که وقتی آن هم نبود دیگر نمی‌ماندم.

* شما گفتید که دنیزلی چیزی از فوتبال نمی‌دانست. دلیلی هم برای آن دارید؟

یک بار دنیزلی نامه‌ای خطاب به باشگاه نوشته بود و در آن نامه خواستار جدایی ایمون زاید، مهدی مهدوی‌کیا و حسین بادامکی شده بود. نفراتی که بعدا موجب پیروزی پرسپولیس در داربی معروف شدند. این نشان می‌دهد که او چیزی از فوتبال نمی‌دانست.

* شما درباره این مسائل با آقای رویانیان صحبت می‌کردید که مثلا درباره ضعف‌های فنی دنیزلی به او گوش‌زد کنید؟

من دخالتی در مسائل فنی نداشتم و چیزی که می‌دیدم را خودم برداشت می‌کردم. چرا من می‌گویم برانکو مربی خوبی است؟ چون او برای هر کاری یک تمرینی دارد و مودب است و احترام بزرگ و کوچک را حفظ می‌کند. اگر من از اتوبوس پیاده نشوم، او هم پیاده نمی‌شود. این در حالی بود که دنیزلی مترجمش را روی صندلی جلو می‌نشاند تا من آنجا ننشینم.

* پس از دوره مدیریت رویانیان در پرسپولیس این باشگاه شرایط خوبی را سپری نکرد و روزهای پر تلاطمی داشت. دلیل آن را چه می‌دانید؟

دلیل همه این اتفاقات، تعویض زودهنگام مدیرعامل‌ها بود. اجازه نمی‌دادند یک نفر کارش را انجام دهد. یک بار به یک مدیرعامل گفتم اداره کردن باشگاه پرسپولیس از یک وزارتخانه سخت‌تر است. البته اول آن مدیر به حرف من خندید اما روزی که باشگاه را ترک می‌کرد به من گفت، "آفرین حرفت درست بود." من به همه مدیران چنین حرفی را زده بودم. واقعا هم همین است. اداره کردن پرسپولیس از یک وزارتخانه سخت‌تر است. ببینید پیرامون این باشگاه چه مشکلاتی وجود دارد. کدام وزارتخانه ۳۰ میلیون هوادار دارد؟

* در ۵۰ سالی که در پرسپولیس بودید مدیران زیادی را در این باشگاه دیدید. مدیرانی که برخی برای اسم و رسم پیدا کردن به این باشگاه آمدند و برخی دیگر دلسوزانه آمدند و کار کردند. کدام مدیران را می‌توانید به عنوان دلسوزترین مدیر نام ببرید.

تمام ترانسفرها را از فوتبال ایران حمید عابدینی شروع کرد. او مدیر دلسوزی بود و آمده بود که برای پرسپولیس کار کند نه این که اسم به دست بیاورد. به نظر من او بهترین بود و کاربلد بود. در کنار او کار کردن راحت بود. برخی مدیران برای معروف شدن و پول به دست آوردن به پرسپولیس آمدند. شاید این حرف‌ها آنها را ناراحت کند اما آنها به این خاطر به پرسپولیس آمدند که معروف شوند و کارهای سیاسی انجام دهند. البته در این بین بودند کسانی که برای دلشان کار می‌کردند و موفق نشدند. البته من نمی‌توانم نام آنها را به زبان بیاورم اما می‌دانم که بودند افرادی که می‌خواستند خدمت کنند اما نشد. آدم‌هایی بودند که واقعا برای پول در آوردن نیامده بودند. حبیب کاشانی هم از آن دسته مدیران بود که از شورای شهر آمده بود و مدیر کاربلدی بود.

* طی ۵۰ سال اخیر بهترین مربی پرسپولیس را چه کسی می‌دانید؟

علی پروین از بهترین مربیان ایرانی بود که هدایت پرسپولیس را بر عهده داشت و بعد از آن هم برانکو از بهترین مربیان خارجی پرسپولیس بود.

* به نظر شما مسائل و دانش فنی یک مربی که در پرسپولیس کار می‌کند چقدر در موفقیت او نقش دارد؟ آیا مدیریت هم می‌تواند به موفقیت مربی کمک کند؟

مدیریت خیلی مهم است و اگر الان می‌بینید برانکو موفق است به خاطر این است که هر دو را دارد. یعنی هم مدیریت و هم دانش فنی را دارد. علی پروین هم هر دو حسن را داشت. البته ما هم خیلی به مربیان کمک می‌کردیم و تلاش می‌کردیم تمام حاشیه‌های کنار زمین را جمع کنیم تا وقتی تیم به داخل زمین می‌رود بی حاشیه به کارش ادامه بدهد.

* حالا که بحث حاشیه شد، در موضوع محمد نصرتی و شیث رضایی خیلی‌ها می‌گفتند که شما به عنوان سرپرست تیم مقصر هستید؟

کسی من را مقصر قلمداد نمی‌کرد چرا که در وسط زمین اتفاق رخ داده بود و ما در فرودگاه فهمیدیم که داستان از چه قرار است. دوربین‌ها هم کاملا فیلمبرداری کرده بودند. من نمی‌توانستم وسط زمین بروم و بگویم این کار را نکنید.

* جعفر کاشانی یکی از پیشکسوتان باشگاه پرسپولیس همیشه می‌گوید پرسپولیس باشگاه نیست و باید باشگاه شود. به اعتقاد شما چرا تا به حال پرسپولیس یک باشگاه واقعی نشده است؟

واقعا پرسپولیس یک باشگاه نیست و یک تیم فوتبال است. البته سال‌های قبل مدتی والیبال هم به مجموعه پرسپولیس اضافه شد اما الان فقط یک تیم فوتبال است.

* البته در سال‌های دور، پرسپولیس سازمانی داشت و یک باشگاه بود.

اگر منظورتان ساختمان است که در قدیم ساختمان بولینگ عبدو متعلق به باشگاه پرسپولیس بود و ما تمریناتمان را آنجا انجام می‌دادیم اما آن موقع هم فقط یک تیم فوتبال بود. الان شرایط پرسپولیس نسبت به گذشته خیلی بهتر است. چند سال قبل ما هر روز در یک زمین تمرین می‌کردیم اما الان ورزشگاه شهید کاظمی متعلق به پرسپولیس است. در قدیم، بازیکنان را به تپه‌های داودیه می‌بردیم و بازیکنان در خودرو لباس‌های خود را عوض می‌کردند و تمرینات بدنسازی را انجام می‌دادند. گاهی هم اجازه داشتیم در زمین شماره ۲ ورزشگاه آزادی تمرین کنیم یا گاهی به میدان آرژانتین می‌رفتیم و در زمین‌های خاکی اطراف تمرین می‌کردیم. زمانی که اتوبان همت در حال تاسیس بود به کنار اتوبان می‌رفتیم و آنجا تمرین می‌کردیم. مدتی پرسپولیس زیر نظر بنیاد مستضعفان بود. آنها می‌توانستند زمین خوب برای تمرین بسازند یا امکانات خوبی برای باشگاه فراهم کنند. آقای کاشانی هم حق دارد که بگوید پرسپولیس فقط یک تیم فوتبال است.

* چه اتفاقی رخ داد که پرسپولیس در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفت؟

همانطور که گفتم ما در ساختمان بولینگ عبدو تمرین می‌کردیم و این ساختمان متعلق به پرسپولیس بود. پس از انقلاب، بنیاد مستضعفان ساختمان‌هایی که صاحبی نداشت را در اختیار می‌گرفت. یکی از این ساختمان‌ها بولینگ عبدو بود که بنیاد آن را در اختیار گرفت.

* دلیل اینکه نام "پرسپولیس" را به "پیروزی" تغییر دادند چه بود؟

بعد از انقلاب، نام پرسپولیس را تغییر دادند و نام تاج را هم به استقلال عوض کردند. این اسم روی باشگاه ماند تا این که دوباره به پرسپولیس تغییر نام داد. دلیل این کار را هم باید از کسانی که این کار را کردند بپرسید. شاید نمی‌خواستند به نام پرسپولیس باشد. می‌گفتند پرسپولیس، تخت جمشید است و شاید به این مسائل ارتباط داشت. البته هیچ وقت هواداران، پرسپولیس را پیروزی صدا نکردند.

* به بحث مدیران برگردیم. شما درباره مدیران دلسوز باشگاه صحبت کردید اما اسمی از مدیرانی که برای معروف شدن و منافع شخصی خودشان به باشگاه آمدند نیاوردید. به نظر شما چه کسانی مدیر دلسوز نبودند؟ شاید یکی از کسانی که هواداران از عملکردش ناراحت بودند علی اکبر طاهری بود. نظر شما درباره این مدیران و شخص آقای طاهری چیست؟

آقای طاهری مدیر خوبی بود. شاید اشتباهاتی انجام داد اما خودش آدم منصف و خوبی بود. البته آقای ترکاشوند هم از نظر رفاقت واقعا انسان خوبی بود.

* عملکرد طاهری و ترکاشوند باعث محرومیت پرسپولیس از نقل و انتقالات شد. شما در جریان تصمیمات‌شان در موضوع مهدی طارمی بودید؟

ما از این مسائل اطلاعی نداشتیم و فقط اخبار را از طریق رسانه‌ها پیگیری می‌کردیم. البته نمی‌دانم با برانکو در میان گذاشته بودند یا خیر؟ اما من در جریان نبودم.

* یکی دیگر از مدیرانی که دردسرهای زیادی از جمله پرونده مانوئل ژوزه را برای پرسپولیس ایجاد کرد محمد رویانیان بود. عملکرد او را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آقای رویانیان انسان خوش قلبی بود اما فوتبالی نبود. انگار من می‌رفتم و کار نظامی او را انجام می‌دادم. خب از عهده من خارج بود. او هم کار باشگاه‌داری و ورزشی را بلد نبود.

* تا به حال شده اتفاقاتی شما را آزرده خاطر کند اما به خاطر منافع باشگاه سکوت کنید و حرفی نزنید؟

ما خیلی سکوت کردیم! نمونه آن سکوت درباره دنیزلی بود. شاید امروز خیلی‌ها فکر کنند که دنیزلی فوتبال را بلد بود و مربی با دانشی بود اما واقعا این‌گونه نبود. اگر آن زمان تیم نتیجه می‌گرفت به خاطر غیرت بازیکنانمان بود.

* قبل از رویانیان آیا مدیری بود که عملکردش باعث لطمه خوردن پرسپولیس شود؟

بله از این مدیران داشتیم. مدیری بود که منشأ بیشتر بدهی‌های پرسپولیس است. البته من دوست ندارم اسم این مدیر را به زبان بیاورم. او هم واقعا نتوانست آن طور که باید عمل کند.

* در مقطعی شما عضو هیات مدیره پرسپولیس بودید. چه اتفاقی افتاد که جدا شدید؟

فقط در یک جلسه هیات مدیره شرکت کردم. آن هم قبلش با من تماس گرفتند و گفتند، در جلسه هیات مدیره فلانی را به عنوان مدیرعامل انتخاب کنید. بعد من با علی پروین تماس گرفتم و گفتم که این‌طور در جلسه هیات مدیره شرکت نمی‌کنم.

* شاید باشگاه طی این سال‌ها با شما نامهربانی کرده اما قطعا جایگاه شما پیش هواداران محفوظ است و بیشتر هواداران پرسپولیس شما را شناسنامه این باشگاه می‌دانند. اگر بخواهید از نقاط عطف و حساس باشگاه برایشان صحبت کنید چه می‌گویید؟

اول از همه باید بگویم من هر چه دارم از هواداران است. نه فقط من بلکه هر فوتبالیستی هر چه دارد مدیون هواداران است. اگر غیر از این بگوید حرف دروغی زده است. بازیکن را تماشاگر تشویق کرده که بزرگ شده است و باید مدیون هواداران باشد. من واقعا مدیون هواداران هستم. هر جا مرا می‌بینند و هر کاری داشته باشم به من کمک می‌کنند. واقعا خوشحالم که این هواداران را دارم. متاسفانه برخی از این محبوبیت ناراحت می‌شوند. وقتی می‌دیدند که سرپرست تیم این‌قدر پیش هواداران محبوب است ناراحت می‌شدند. عشق من این بود که کنار این تیم باشم و به این تیم خدمت کنم.

* شما از معدود مسئولانی بودید که علاوه بر مدیریت در تیم با بازیکنان هم رفاقت صمیمی داشتید. این دوستی و صمیمیت از کجا شکل گرفت؟

مهم همین دوستی و صمیمیت است. بازیکنان از من به عنوان بزرگ‌تر حرف‌شنوی داشتند اما من با همه آنها دوست بودم. آنها هیچ وقت نمی‌خواستند من ناراحت شوم. همین الان هم وقتی من را می‌بینند می‌گویند جایت خالی است.

* آیا تا به حال شده در سفرها از جیب شخصی خودتان برای تیم هزینه کنید و بعدها برای دریافت آن پول از باشگاه مشکل داشته باشید.

بارها اتفاق افتاده از جیبم هزینه کنم. گاهی باشگاه هزینه هتل را واریز می‌کرد اما بعد از این که به هتل می‌رفتیم هزینه اتاق اضافه یا غذا به هزینه‌هایمان اضافه می‌شد و من از جیبم می‌دادم تا بعدا باشگاه به من پرداخت کند.

* پس از ۵۰ سال از پرسپولیس جدا شدید بدون این که حتی مراسم خداحافظی برایتان گرفته شود یا از شما بپرسند اصلا دوست دارید از پرسپولیس بروید یا خیر؟

به من گفتند قرار است قائم مقام باشگاه بشوم. می‌خواستم در بخش مدیریت باشگاه کمک کنم اما من به خاطر مشکل کمرم به بیمارستان رفتم و بستری بودم و پس از آن هم دوران نقاهت را طی می‌کردم اما درباره این مساله که می‌گویید پس از ۵۰ سال به راحتی جدا شدم باید بگویم از این‌گونه مسائل زیاد بر سرمان آوردند.

* اصلا چه اتفاقی رخ داد که افشین پیروانی به باشگاه پرسپولیس آمد و سرپرست شد؟

از بیرون باشگاه گفته بودند که پیروانی به عنوان سرپرست انتخاب شود و با من تماس گرفتند که دیگر به تمرین نروم. پس از آن هم من به بیمارستان رفتم و بستری شدم و تا امروز هم دوران نقاهت را طی می‌کنم. فعلا هم منتظرم که باشگاه با من تماس بگیرد.

* طی ۵۰ سالی که به پرسپولیس خدمت کردید چرا هیچ وقت فکر نکردید که در بخش مربیگری برای این باشگاه کار کنید و به نوعی به حیطه مربیان بپیوندید؟

از نظر مالی واقعا ضرر کردم اما بعد از این که سرپرست پرسپولیس شدم دیگر به این پست عادت کردم و به مربیگری فکر نکردم.

* اگر به ۵۰ سال قبل برگردید باز هم سرپرست پرسپولیس می‌شوید؟

اگر به ۵۰ سال قبل برگردیم فوتبال را کنار می‌گذارم چون در این چند سال با من خیلی بد رفتار شد. نمی‌خواهم بگویم قدر مرا ندانستند اما من خیلی می‌توانستم به پرسپولیس کمک کنم. هم الان، هم در گذشته آن کسانی که مرا کنار گذاشتند واقعا از ناراحتم کردند. هم من هم علی پروین با دست خالی پرسپولیس را نگه داشتیم.

* گذشته باشگاه پرسپولیس را چه بزرگانی تشکیل دادند و چه کسانی از نخستین بازیکنان این تیم محسوب می‌شوند؟

حمید جاسمیان، جعفر کاشانی، همایون بهزادی از باشگاه شاهین به پرسپولیس آمدند. این افراد از بزرگان تیم ما بودند و هر وقت آنها را می‌دیدیم احترام می‌گذاشتیم.

* اگر محمود خوردبین متولد تهران نبود و مثلا در منچستر انگلیس به دنیا آمده بود و از پیشکسوتان باشگاه منچستر یونایتد بود چه رفتاری با او می‌کردند؟

حداقل یک صندلی برایش می‌گذاشتند که وقتی می‌خواهد به ورزشگاه برود روی آن بنشیند و بازی را ببیند. شاید مانند من در منچستر خیلی نباشد اما الان چنین رفتاری با آنها می‌شود اما در پرسپولیس چنین خبرهایی نیست.

* پس از افشین قطبی، پرسپولیس روزهای خوبی را سپری نکرد و بعد از ۹ سال با سرمربی‌گری برانکو ایوانکویچ قهرمان شد. تیمی که مشکلات زیادی داشت چه اتفاقی رخ داده که الان با دست خالی به فینال آسیا رسید؟ به نظر شما برانکو معجزه می‌کند؟

برانکو ایوانکویچ مربی کاربلدی است و بسیار محترم و با شخصیت است. از روزی که با هم کار را شروع کردیم هیچ کمبودی در او ندیدم. ما هم در کنارش تلاش زیادی انجام دادیم که امکانات لازم را فراهم کنیم. باشگاه هم هر امکاناتی را که برانکو می‌خواست برایش فراهم کرد. الان پرسپولیس در ورزشگاه شهید کاظمی تمرین می‌کند که طی سال‌ها ما چنین ورزشگاهی ندیده بودیم. الان باشگاه جا و مکان دارد و پس از سال‌ها برای اولین بار من یک اتاق داشتم (با خنده).

* در این چند سال آیا موردی پیش آمد که برانکو از آن ناراحت شود و با عصبانیت بخواهد باشگاه مشکل را حل کند؟

شاید چند بار به خاطر جذب بازیکن ناراحت بود اما مشکل خاصی هیچ وقت پیش نیامد.

* برانکو که اخلاق خوبی دارد چرا با کارلوس کی‌روش دچار مشکل شد؟

برانکو مربی خوبی است. حتما کی‌روش خوب نیست که بین‌شان اختلاف ایجاد می‌شود. متاسفانه می‌بینید در یک بازی به این مهمی مثل فینال آسیا مربی تیم ملی به ورزشگاه نمی‌آید که بازی را ببیند. پس معلوم می‌شود مردم ایران را در حدی نمی‌بیند که برایشان ارزش قائل شود. شاید بازی‌های پرسپولیس برایش کوچک است. من فکر می‌کنم در اختلاف او و برانکو حق با برانکو است.

* در دیدار فینال لیگ قهرمانان آسیا سه دختر شما به ورزشگاه آمدند که حاشیه‌های زیادی ایجاد کرد. خیلی‌ها انتقاد کردند از این که چرا دختران خوردبین باید گزینشی به ورزشگاه بروند؟

این که اجازه دادند بانوان به ورزشگاه بروند کار خوبی بود. به قول حشمت مهاجرانی اگر این کار گزینشی هم بود باز هم کار خوبی انجام دادند و شروع خوبی بود. به هر حال شاید سه نفر گزینشی بودند پس بقیه چگونه به ورزشگاه آمدند؟ سال‌ها بود که می‌گفتند خانم‌ها می‌توانند به ورزشگاه بروند. من هم دخترانم را به ورزشگاه می‌بردم و مقابل درب ورزشگاه در خودرو می‌نشستیم تا اجازه صادر شود که هیچ‌وقت چنین اتفاقی رخ نداد. بالاخره بعد از سال‌ها این اجازه صادر شد که آنها به ورزشگاه بروند.

* پس از بازی آیا دختران‌تان از جو ورزشگاه صحبت کردند؟

متاسفانه به خاطر حاشیه‌ها آن قدر اذیت شدند که گفتند دیگر به ورزشگاه نمی‌روند. همه می‌گفتند آنها گزینشی هستند. من ۵۰ سال برای این تیم زحمت کشیدم. حالا حق ندارم سه دخترم را به ورزشگاه ببرم؟ دختران من گزینشی آمدند اما بقیه افراد چگونه به ورزشگاه آمدند؟

* اگر بخواهیم دوباره به عقب بازگردیم می‌خواهیم درباره بهترین بازی‌هایی که در خاطرتان است صحبت کنیم. کدام بازی برای پرسپولیس شیرین‌تر بود؟

در بازی‌هایی که خودم بازی می‌کردم، بازی‌هایی که به استقلال گل زدم همیشه در خاطرم است. یک بار شوت زدم و توپم زیر طاق دروازه استقلال رفت. این بازی‌ها از خاطرات شیرین من است. یک بار به انزلی رفتیم و یک گل از حریف عقب بودیم. داور هم آقای زمانی بود که فوت کرده است. او خطای همایون بهزادی را گرفت و به او کارت قرمز نشان داد. حالا تصور کنید تیم ۱۰ نفره است و یک گل هم از حریف عقبیم اما بازگشتیم و بازی را انجام دادیم و در نهایت ۳ بر یک حریف را شکست دادیم آن هم در شرایطی که ۱۰ نفره بودیم. آن بازی یکی از بهترین بازی‌های من برای پرسپولیس بود.

* از قدیم چه اتفاقی رخ داده است که رقابت میان پرسپولیس و استقلال یا همان شاهین و تاج این قدر جذاب شد؟

تاج در آن زمان وابسته به دولت بود و به همین خاطر بیشتر مردم طرفدار تیم پرسپولیس شدند. تاج هم واقعا وابسته به دولت بود و آنها هم برای خود طرفدار پیدا کردند. البته تیم‌های دارایی و شاهین تماشاگران خاص خودشان را داشتند و کم‌کم که زمان گذشت تاج و پرسپولیس رقیبان یکدیگر شدند.

* طی این سال‌ها استقلالی‌ها همیشه می‌گویند تیمشان دو بار در آسیا قهرمان شده است. به راستی چرا پرسپولیس نتوانست در آسیا قهرمان شود؟

شاید واقعا خوب نبودیم که قهرمان نشدیم. البته چند سال قبل در مسابقات حذفی آسیا برابر یک حریف ژاپنی قرار گرفتیم که در خانه حریف بازی مساوی شد اما در ورزشگاه آزادی جام را از دست دادیم.

* در قدیم می‌گفتند مثلا برخی داوران طرفدار یک تیم هستند و گاهی به نفع آن تیم سوت می‌زدند. از این خاطرات هم برای ما صحبت کنید.

هیچ وقت نمی‌شود بگویید که یک داور در زمین به نفع یک تیم سوت می‌زند. من همیشه احترام خاصی برای داوران قائل بودم و اگر هم اعتراضی کردم از روی قصد و عمد نبوده است. سعی کردم هیچ وقت به داور توهین نکنم.

* اگر بخواهید چند فوتبالیست را در تاریخ ایران نام ببرید و بگویید این افراد از بهترین نفرات فوتبال ایران هستند اسم چه کسانی را بر زبان می‌آورید؟

علی پروین را نسبت به همه در ارجحیت می‌دانم زیرا او را بهترین فوتبالیست زندگی‌ام قبول دارم. آقای بهزادی هم الگوی من بود. ناصر حجازی هم از بهترین‌ها بود. جوان‌تر از ما هم ناصر محمدخانی، حمید درخشان، کریم باقری، علی دایی و علی کریمی بودند.

* شما دربی‌های زیادی را تجربه کردید. اگر بخواهید صراحتا صحبت کنید آیا تا به حال برای یک داربی به شما توصیه شده بود که مثلا بازی مساوی شود؟

پیش از بازی‌های داربی همیشه سرپرستان تیم در یک جلسه شرکت می‌کردند. این سوال شما را یکی از مسئولان حراست یک بار از من پرسید. او از من پرسید آیا ما تا به حال به شما گفته‌ایم که فلان بازی را مساوی کنید یا پیروز نشوید؟ ما تا به حال چنین درخواستی را نداشتیم و هیچ کس چنین چیزی را به ما نگفته بود و در فوتبال اصلا چنین چیزی انجام شدنی نیست.

* یکی از مهم‌ترین بازی‌های تاریخ پرسپولیس همان ۶ بر صفر معروف است. از آن دیدار خاطره‌ای دارید؟

من و آقای کلانی سرباز بودیم و با تیم نیروی زمینی به شیراز رفته بودیم. از سوی باشگاه نامه نوشتند که ما برای داربی به تهران برویم. به ایشان اجازه دادند و رفت اما به من اجازه ندادند که به تهران بروم. من برای آن بازی نگران بودم چرا که تلویزیون بازی را پخش نمی‌کرد. فردای آن روز در خیابان قدم می‌زدم که دیدم یک نفر رادیو در دست دارد. از او پرسیدم شما خبر ندارید بازی چند چند شده است. گفت: فقط می‌دانم یک تیم شش گل به دیگری زده است. واقعا بعد از شنیدن این خبر نگران شدم. در نهایت بعد از چند روز حسین کلانی که به شیراز آمد به من گفت که نتیجه چه شده است.

* آقای فتح‌الله زاده مدعی بودند پرسپولیس در یک بازی هشت گل از استقلال خورده است، این بازی را در خاطر دارید؟

اگر من شناسنامه پرسپولیس هستم چنین بازی‌ای در خاطرم نیست.

* شما دروان نقاهت را طی می‌کنید. چه اتفاقی رخ داد که به بیمارستان رفتید و عمل کردید؟

حدود ۲۰ سال قبل سیاتیکم را عمل کردم چون زمانی که فوتبال بازی می‌کردم درد کمر داشتم و گاهی آمپولی می‌زدم و شش ماه بدن درد کار می‌کردم. بعد از در دانشکده امتحان ژیمناستیک داشتم و در این امتحان با انجام حرکت وارو، کمرم محکم به زمین برخورد کرد. بعد از آن دکتر تشخیص داد چند روزی در بیمارستان بستری باشم و بعد از بهبودی مرخص شدم. شرایط خوبی داشتم تا اینکه هفت سال قبل به دلیل مشکل کمر دوباره عمل کردم. بعد از آن باز هم شرایطم بهتر شد تا این که برای دیدار برابر الهلال به ابوضبی رفته بودیم. آنجا سوار بر خودرویی بودم که ترکاشوند راننده بود. یکی به من گفت درب خودرو باز است و زمانی که درب را باز کردم که محکم‌تر ببندم، خودرو دور یک میدان پیچید و من از داخل خودرو به بیرون پرت شدم. بعد از چهار ماه متوجه شدم که صدمه دیده‌ام و باید دوباره عمل کنم. حدود چهار سال قبل هم قلبم را عمل کردم که الان شرایط بهتری دارد.

* زمانی که در بیمارستان بستری بودید خیلی از پیشکسوتان به ملاقات شما نیامدند. این موضوع شما را ناراحت نکرد؟

حتما کار داشتند که نتوانستند بیایند. ایرادی ندارد. برای هر کس که اتفاقی برایش رخ داده من همیشه سنگ تمام گذاشتم و به ملاقاتش رفتم اما حالا نمی‌دانم کجای پرسپولیس هستم!

* به اعتقاد شما کدام بازیکن طی این سال‌ها به حقش در پرسپولیس نرسید؟

مجتبی محرمی و  محسن آشوری از بهترین‌ها بودند که به حق خودشان نرسیدند اما در این سال‌ها بازیکنی مثل پیام صادقیان بود که من به او گفتم اگر حاشیه‌ات را کم نکنی، از بین می‌روی که به حرفم گوش نکرد.

* پس از محرومیت پرسپولیس از نقل وانتقالات خیلی‌ها می‌گفتند بازیکنان باید بمانند و در صورت پایان قرارداد هم نباید جدا شوند. نظرتان درباره جدایی برخی بازیکنان چیست؟

معلوم شد به پرسپولیس غیرت و تعصب ندارند و برای پیراهنشان بازی نکردند. وقتی برای پیراهن بازی نکنی و برای پول به میدان بروی، برایت مهم نخواهد بود چه اتفاقی برای پرسپولیس رخ می دهد اما با نبود این بازیکنان هم دیدید پرسپولیس موفق شد چون این تیم را خدا نگه می‌دارد.

* به نظر شما بازیکنانی که از پرسپولیس جدا شدند در شب دیدار فینال لیگ قهرمانان آسیا چه حسی داشتند؟

دوست داشتند پرسپولیس ببازد. می‌خواستند بگویند ما نیستیم این‌ها هیچ چیز نمی‌شوند اما دیدید که شدند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.