شهید بخارایی اقدام به ترور منصور کرد اما آنها برای افراد دیگری مانند نیک نژاد، صفار هرندی و صادق امانی و نیز شهید عراقی و حاج معمار هم حکم اعدام صادر کردند.

جی پلاس: ‌‌درباره قتل حسنعلی منصور و به شهادت رسیدن عاملان ترور وی، روایت هایی از افراد مختلف شنیده شده است، یکی از افرادی که از این ماجرا خاطراتی به یاد دارد و حرف هایش شنیدنی است، سعید امانی همدانی است که در زیر متن گفت و گوی او را می خوانید:

دیدیم که می ‌گویند منصور را ترور کردند، البته حالا چه کسی ترور کرده؟ کجا ترور ‌‎ ‎‌کردند بعدا معلوم شد. خوب همین تقریبا امشب نه، فردا شب آن ماه مبارک رمضان ‌‎ ‎‌بود، ما روزه گرفته بودیم و افطار کرده بودیم. دم حوض داشتیم وضو می ‌گرفتیم که ‎‌برویم مسجد، شب ‌ها می‌ رفتیم مسجد پای درس قرآن، سخنرانی و بعد می ‌آمدیم منزل.‎ ‎‌این بود که ما را آوردند بازداشت کردند. اخوی ما ‌هادی خان خانه بود که ایشان را هم ‌‎ ‎‌بردند. حاج ‌هاشم آقا را هم بردند، البته دو سه روزی بود که حاج آقا صادق در همان‎ ‎‌منزل آقای چیز بود. اسمش یادم نیست. چند روز پیش هم یک مصاحبه در روزنامه‎ ‎‌رسالت کرده بود، حالا اگر اسمش یادم آمد می‌گویم. منزل ایشان پنهان بود. بعدا ایشان‎ ‎‌و آقای عسگر اولادی و یک عده دیگر را گرفتند. بله دیگر، 40 روز تقریبا بازداشت‎ ‎‌بودیم، آقای حاج علی‌ اصغر هرندی را گرفتند، آن چهار تا را تقریبا گرفتند.‌

‌‌آیا در زندان شکنجه هم می ‌شدید؟‌

‌‌ در زندان، اذیت زیاد نکردند. ما خیلی با صراحت صحبت کردیم. تقریبا خیلی‎ ‎‌هم آرام بودیم و حالت اضطراب نداشتیم. حالا هر چه هم می ‌شد ما بحثی نداشتیم. در ‌‎ ‎‌عین حال یک مرتبه شلاق زدند. اما اینکه بخواهند شکنجه بکنند، نه. رفقای ما هم ‌‎ ‎‌همین طور. پس از اینکه مدتی گذشت و آنها را گرفتند و بازجویی کردند و مسائل به‎ ‎‌اصطلاح تا حدودی به آن حالت بحرانی نرسید. آقای حکمت بود که مسئول شد که به‎ ‎اصطلاح ما را محاکمه و بازپرسی کند. تقریبا برای تعداد زیادی از ما حکم برائت‎ ‎‌صادر کرد و ما را مرخص کردند.‌

‌‌ یعنی ایشان قاضی مستقل بود؟‌

‌‌ بله، قاضی مستقلی بود، آدم بدی نبود، آدم معروفی بود. ما هم تقریبا 40 روز‎ ‎‌بیشتر در زندان نماندیم. البته عرض کردم شکنجه آنطوری که بخواهند بدهند ندادند. ‌‎‌یعنی ما مسئله ای نداشتیم، اینها غالبا از ما می ‌خواستند رفقای اینها را معرفی کنیم. ما هم ‌‌‎‎‌می‌گفتیم رفقای اینها خیلی در بازار هستند. بیشتر مردم با ما آشنا هستند و تقریبا مسئله حادی پیش نیامد.‌

‌‌ حاج آقا چرا علی‌رغم آن که شهید بخارایی، منصور را زده بود ولی مرحوم ‎‌صادق امانی و نیک نژاد و صفار هرندی را هم اعدام کردند؟‌

‌‌ خوب اینها می ‌دانید در اولین مرحله، به دلیل همین قیام علیه حکومت برایشان‎ ‎‌پرونده تشکیل دادند.‌

‌‌یعنی به اینها ثابت کردند که جزء آن گروه نظامی بودند؟‌

‌‌ بله، قتل عادی که حساب نمی‌ کردند که مثلا یک نفر رفته کشته، حالا یک نفر را‌‎ ‎‌بگیرند بکشند. مثل حاج معمار و آقای عراقی را هم آنجا محکوم به اعدام کردند. بعدا‌‎ ‎‌این دو نفر را به خاطر اینکه آقای خوانساری گفته، یا زن و بچه اینها رفته بودند پیش ‌سید ضیاء طباطبایی یا آن گفته، یا این گفته، دو تا را به عنوان اینکه اعلی حضرت عفو‎ ‎‌کرده است اعدام نکردند. البته مسئله ای که جالب توجه است این بود که‌ هادی آقا به ‎‌صادق امانی گفته بود که بالاخره می‌ شود استمداد کرد به بعضی جاها که برای شما عفو بگیریم. ایشان هم عنوان کرده بودند که موقعیت شهادت برایم پیش آمده و من ‌‎ ‎‌نمی‌ خواهم به هیچ وجه از دستش بدهم.‌

‌‌ حاج آقا بعد از شهادت این بزرگواران شما با حضرت امام ملاقاتی داشتید؟‌

‌‌البته یک مدتی نه، چرا که ما تقریبا محدود بودیم در جریان رفت و آمد. فقط ‌شب هفت و شب چله ایشان رفتیم در قبرستانش؛ مسگر آباد.‌

‌‌اشاره بفرمایید به مسائل بعد از شهادت گروه شهید بخارایی و بعد شهادت‎ ‎‌اخویتان آقای صادق امانی و دیدارتان با حضرت امام. چه دیدارهایی توی این مقطع با‌‎ ‎‌حضرت امام داشتید لطفا بفرمایید؟‌

‌‌ بعد از واقعه ترور نخست وزیر بلافاصله رژیم تعقیب کرد و افرادی که در این‎ ‎زمینه دخالت داشتند بازداشت و سپس محاکمه و اعدام شدند. افراد شاخه نظامی مثل‎ ‎‌مرحوم شهید عراقی، اخوی بنده‌ هاشم آقا، خود بنده و اخوی دیگرم محمد‌ هادی امانی ‌‎ ‎‌همدانی دستگیر شدیم. چند روز بعد اسلحه‌ هایی هم به طور تقریبا طبیعی رو شد و ‌‎‎‎‌گرفتند و محاکمه ای که کردند خیلی طول نکشید. البته زمان بازداشت من و اخوی‎ ‎‌تقریبا حدود چهل روز شد، در همین باغ ملی زندان شهربانی بازداشت شدیم. آقای ‌‎‌حکمت که یکی از قاضی های همین پرونده بود تقریبا می‌شود گفت که در آن زمان با‌‎ ‎‌توجه به تصمیماتی که گرفت و کاری که کرد از عدالت و قانون تجاوز نکرد. تعدادی ‌‎را تبرئه کرد که خود من، اخوی و حاج آقا جزء آنها بودیم. در آن ماجرا حدود سیزده،‎ ‎‌چهارده نفر که به طور کلی بیشترین تحرک نسبت به این موضوع را داشتند، بازداشت‎ ‎‌شدند که پرونده همه پس از دادگاه اول به دادگاه تجدید نظر رفت. در دادگاه اول شش‎ ‎‌نفر به اعدام محکوم شدند. در فاصله دادگاه اول و تجدید نظر برخی افراد و ‌‎‌خانواده‌های زندانیان با بعضی علما و مراجع از جمله آیت‌الله [سید احمد] خوانساری‎ ‎‌ملاقات کردند تا بلکه تبرئه اینها را از دادگاه تجدید نظر بگیرند. این فعالیت‌ها منجر به‎ آ‎ن شد که حکم دو نفر از اعدامی‌ها به حبس ابد کاهش یافت و سیزده نفر هم هر کدام ‌‎ ‎‌سیزده سال زندان گرفتند از جمله آیت‌الله انواری. پایان این سیزده سال هم با پیروزی‎ ‎‌انقلاب تلاقی کرد و همه همزمان با انقلاب آزاد شدند.‌

‌‌ حاج آقا بعد از دستگیری این گروه که منجر به اعدام چند نفرشان شد، حضرت‎ ‎‌امام پیامی در این زمینه یا واکنشی نداشتند؟‌

‌‌ نه، اگر هم صحبتی کرده باشند الان نه یادم است، نه در جریان بودم.‌

‌‌ شاید چون حضرت امام با فعالیت مسلحانه موافق نبودند واکنشی نداشتند؟‌

‌‌ نظر امام البته آنطور هم نبود که به طور مطلق نفی کنند.‌

‌‌حکم شرعی این کار را‌‌ دوستان ‌‌از مراجع گرفته بودند نه اینکه نگرفته بودند. برادر‎ ‎‌بنده یک آدمی بود که شاید یک دانه سوزن هم بدون رای و بدون حکم مرجع تقلیدش‎ ‎‌بر نمی‌داشت. خیلی محتاط بود و به همین ولایت فقیه، که آن وقت خیلی مطرح نبود‎ ‎‌اعتقاد داشتند. ما اصولا درباره ولایت فقیه که الان بحث می‌شود همان وقت که به‎ ‎‌تکلیف رسیدیم از آن پیروی می‌کردیم. به مسائل و احکام دینی کاملا مقید بودیم و ‌‎ ‎‌اطاعت می‌کردیم. این مسئله هم طبق آنچه ما اطلاع داریم از نظر فتوایی که بگیرند‎ ‎‌برای انجام عملشان تا حدودی احتمال دارد آقای میلانی مثلا حکم داده باشند یا از‎ ‎‎‌خود آقایانی که پنج نفر بودند رأی گرفته باشند منتها اینجا پای امام را نمی‌خواستند‌‎ ‎‌اصلا توی کار بیاورند. مسئله زمان و اقتضای روز بود و مشکلاتی که دولت هم‎ ‎‌می ‌خواست در این زمینه یک خطایی بگیرد به همین خاطر نمی‌ خواستند ایشان را در ‌‎ ‎‌معرض خطر قرار بدهند.‌

‌‎

 

برشی از کتاب امام خمینی و هیأت های دینی مبارز؛ ص 93-96؛ چاپ اول (1387)؛ ناشر: چاپ و نشر عروج.
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.