زنی که فرزندش را در جریان یک نزاع از دست داده است، با بخشش قاتل به او زندگی دوباره اهدا کرد.«ناهید بهرامی»، مادر 56ساله مرحوم «نبی‌الله»، نخستین‌بار نیست که به انسانی زندگی می‌بخشد. این زن فداکار سال 1379 نیز یک کلیه خود را به یک هم‌وطن دیالیزی اهل «کرمان» هدیه داد تا زندگی دوباره را به او بازگرداند. او خودش از بیماری مغزی رنج می‌برد و از فراهم‌کردن مخارج درمان خود عاجز است.

به گزارش جی پلاس، در نخستین روز پاییز 1392 با گزارش شهروندان کرمانشاهی مرکز فوریت‌های پلیس در جریان یک نزاع خیابانی منجر به فوت جوانی 32ساله به نام نبی‌الله رحمانی قرار گرفت و تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری قاتل فراری به نام «محمدرضا» که در آن زمان 52‌سال داشت، آغاز کرد. با هماهنگی‌های به‌عمل‌آمده پلیس کرمانشاه، متهم به قتل در شهر «کرج» دستگیر شد.
متهم در ابتدای تحقیقات به قتل نبی‌الله اعتراف و دلیل ارتکاب به قتل را اختلاف قدیمی بیان کرد. او گفت: «من و مرحوم با هم اختلاف قدیمی به دلیل انجام یک معامله داشتیم که در آن معامله من فریب خوردم، پس از آن روز حادثه با مقتول مواجه شدم و به خاطر آن معامله از او ابراز ناراحتی کردم، مقتول هم عصبانی شد و به من یک سیلی زد و من زمین افتادم یکی از دوستان من که همراهم بود جلوی مقتول را گرفت که من را دوباره کتک نزند، اما مقتول که از ما جوان‌تر و پرزورتر بود،  به‌راحتی دوستم را کنار زد و دوباره به من حمله کرد و من که دوران ترک تریاک را می‌گذراندم، کنترل اعصابم را از دست دادم و چاقوی کوچکی را که همیشه در جیب داشتم درآوردم و به مرحوم دو ضربه زدم، اما یکی از ضربه‌هایم عمیق بود و باعث مرگ مقتول شد. من قصد قتل مرحوم را نداشتم و فقط می‌خواستم با ضربه‌ای جزئی او را بترسانم تا از من فاصله بگیرد. بعد از ضربه‌ای که زدم مرحوم چند صدمتر من را دنبال کرد و اصلا فکرش را نمی‌کردم که ضربه‌ام باعث مرگ  نبی شود. من به خاطر این کار قبل از قانون خودم نمی‌توانم خودم را ببخشم».
متهم در نهایت به قصاص محکوم شد تا اینکه با تلاش‌های اعضای گروه «یاران نجات»، مادر مقتول با حضور در دفترخانه اسناد رسمی 11 کرمانشاه و با حضور نماینده گروه خیریه یاران نجات و رئیس شورای حل اختلاف شعبه ویژه صلح و سازش قتل استان کرمانشاه، «سیدمیرزا حیدری» و چند نفر از اعضای این شعبه ازجمله «محمد محمدی» و «سلیمان مظفری» رضایت خود را به ثبت رساند. مادر مقتول پس از ثبت رضایت در گفت‌وگویی با خبرنگار «شرق» ماجراهای پیش‌آمده را توضیح داد:
 چطور حاضر به بخشش قاتل پسرت شدی؟
برای لحظه اعدامش لحظه‌شماری می‌کردم اما نمی‌دانم چه شد که وقتی که اجرای حکم را به من اعلام کردند، نتوانستم آن را به اجرا بگذارم. آن لحظه نتوانستم تصمیم به انتقام بگیرم چون می‌دانستم به جز غم ازدست‌دادن پسرم عذاب‌وجدان اعدام هم به غصه‌هایم اضافه می‌شود. همه همکارانم به من می‌گفتند با توجه به خصوصیات روحی‌ای که ما از تو می‌شناسیم اگر قاتل پسرت را اعدام کنی دیوانه می‌شوی. من هم به این نتیجه رسیدم که بخشش بهتر از اعدام است.
 شغل شما چیست؟
من کارمند قراردادی سازمان علوم پزشکی هستم و پس از پایان کارم برای تأمین مخارج زندگی در مطب پزشک به ویزیتوری مشغول می‌شوم.
 وضع مالی‌تان خوب است که حاضر شدید قاتل پسرتان را ببخشید درحالی‌که هیچ‌کس از خانواده‌اش برای آزادی او حاضر به پرداخت هیچ مبلغی نشدند؟
از زمانی که یادم می‌آید، هیچ‌وقت وضع مالی خوبی نداشتیم و همیشه با سختی روزگار می‌گذراندیم. چون شغل شوهر خدابیامرزم شاطر نانوایی بود، کافرماهایش برای اینکه او را بیمه نکنند مدام از کار بی‌کارش می‌کردند و به‌همین‌دلیل بعضی از ماه‌های سال بی‌کار می‌شد و درآمدی نداشت و ما با سختی روزگار می‌گذراندیم. ما بچه‌هایمان را با سختی بزرگ کردیم و آنها هیچ‌وقت از این بابت شکایتی نکردند؛ به‌ویژه نبی پسر مقتولم. او خیلی مهربان بود و هیچ‌وقت از کاستی‌های زندگی و مشکلات مالی گله نمی‌کرد.
 با توجه به خوبی‌های پسرت، چطور حاضر به بخشش قاتلش شدی؟ آیا الان که رضایت داده‌ای ناراحت نیستی؟
پسرم خیلی مهربان و دل‌رحم بود، هرکاری که از او می‌خواستم انجام می‌داد و هیچ‌وقت نه نمی‌گفت. به این دلیل به قاتلش رضایت دادم چون مطمئن هستم روح نبی الان راضی است. او دست‌ودل‌باز بود.
  
 اکنون اوضاع مالی‌تان چطور است؟
خیلی بد. آن‌قدر بد که از تأمین هزینه‌های درمان بیماری مغزی‌ام ناتوانم. 20‌ میلیون تومان ضامن یک مهندس جوان شدم که او فقط یک‌ میلیون و 700 هزار تومان از آن را پس داد و فرار کرد. الان باید نزدیک 30‌ میلیون تومان به بانک پس بدهم. از هشت صبح تا ساعت 10 شب کار می‌کنم، خدا شاهد است خیلی سخت می‌گذرد. خیلی بیشتر از آنچه فکر کنید.
 با توجه به اوضاع مالی نامناسب شما، سایر فرزندانت از این بخشش راضی هستند؟
نه، آنها می‌خواستند قاتل را اعدام کنند اما من دلم راضی به این کار نشد. می‌دانستم بچه‌هایم پس از اجرای حکم قصاص عذاب‌وجدان می‌گیرند. نمی‌خواستم آنها درگیر این موضوع شوند. من به خاطر رضای خدا و به احترام امام‌حسین(ع) قاتل را بخشیدم و می‌دانم که ارزش امام‌حسین برای بچه‌هایم زیاد است و به این رضایت اعتراض نمی‌کنند. قاتل را به خدا سپردم. شاید واقعا آدم خوبی شده باشد.
 سخن شما با خانواده‌هایی که می‌خواهند قاتل عزیزانشان را اعدام کنند، چیست؟
من خانواده‌های زیادی را دیدم که قاتل عزیزانشان را اعدام کردند و بعد پشیمان شدند. مردی را می‌شناسم که بعد از اجرای حکم قصاص نه‌تنها به آرامش نرسید، بلکه دیوانه شد و الان در بیمارستان روانی است. درست است که قصاص یک حق شرعی است اما بخشش هم در کنار این حق شرعی است. من بخشش را انتخاب کردم و الان آرامش دارم و فقط مشکلات اقتصادی است که کمرم را خرد کرده است.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

کلمات کلیدی قتل اعدام بخشش
  • کدخبر: 1038642
  • منبع: روزنامه شرق
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.