دختر 20 ساله ای بنام فائزه غلامی که «ملکه مار ایران» لقب گرفته است.
به گزارش جی پلاس، روزنامه شهروند در ادامه نوشت:
«ملکه مار ایران» لقبی بود که بعد از ثبت رکورد روی تو گذاشتند.
بله؛ این لقب را بعد از رکوردم روی من گذاشتند و در گوگل هم اگر سرچ کنید، اسم من میآید.
چند سالت است؟
بیست سالم است.
کجا زندگی میکنی؟شهرکرد. دانشجو هستم.
چه رشتهای و کجا؟
روانشناسی؛ دانشگاه شهرکرد.چه زمانی احساس کردی با مارها راحت هستی؟
من از سه سالگی شروع به شناختن مارها و برقراری ارتباط با آنها کردم؛ به خاطر علاقهای که به طبیعت و حیوانات داشتم، بهخصوص مارها. اما من نسبت به سایر اعضای خانوادهام علاقه بیشتری در این زمینه از خودم نشان دادم. البته بعد از رکورد هفتسالگیام احساس کردم میتوانم با این موجود بیشتر عجین شوم.
چه شد که به فکر ثبت اسمت در کتاب گینس افتادی؟پدرم در روزنامهای خوانده بود که یک دختر چینی توانسته سر مار کبرا را سه بار ببوسد. پدرم وقتی دید من استعداد و علاقه دارم، شروع به آموزش من کرد. همین آموزش و تجربه پدرم کمک کرد تا بتوانم زبان شاه مار کبرا را یازده بار ببوسم.
نخستینبار که خواستی نوک زبان مار را ببوسی، نترسیدی؟در آن زمان هفت ساله بودم؛ برای همین از مار ترس نداشتم، چون کودکی کنجکاو و علاقهمند به حیوانات بهخصوص مارها بودم. همچنین آموزشهایی که پدرم به من داده بود، باعث شد از مار ترس نداشته باشم؛ تا جایی که به یاد دارم، خیلی مشتاق بودم زودتر این رکورد را بزنم و به همه نشان بدهم که یک دختر بختیاری چه هنری دارد.
نگاه همسالانت به تو چطور بود؟ تعجب نمیکردند یا به خاطر این تفاوت احساس نمیکردند باید از تو دوری کنند؟
نه؛ خدا را شکر خیلی نگاه مثبت و خوبی داشتهاند؛ خیلی کنجکاو هستند در مورد این خزنده اطلاعات داشته باشند. میتوان گفت بیشترین صحبت من و اطرافیانم در مورد مار است. همچنین اجتماعی بودنم باعث شده تا با اطرافیانم به راحتی ارتباط برقرار کنم. شاید برای همین است که بسیاری از دوستانم عاشق حرفه من هم شدهاند.اما بچگی تو به همین خاطر، با دیگران تفاوت داشته. حالا که بزرگتر شدهای، احساس نمیکنی این تفاوت آزاردهنده باشد؟ از این کودکی رضایت داشتی؟
بله؛ همانطور که گفتم به خاطر علاقهام به طبیعت، حیوانات و بهخصوص مارها نسبت به اعضای خانوادهام بیشتر علاقه نشان دادم. البته هیچگاه پدرم ما را مجبور به ورود در این کار نکرد، برای همین از بین ٦ فرزند، تنها ٣ فرزند به این کار علاقه نشان دادند و وارد آن شدند.
این دل و جرأت به خاطر این نیست که تو صاحب مارها هستی؟ اصلا برای مارها فرقی دارد که کسی صاحبشان باشد یا نه؟ مارها قدرت تشخیص آدمها را از همدیگر دارند؟
مار حیوانی وحشی است و رام نمیشود. مار دوست و دشمن نمیشناسد، هر لحظه ممکن است کسی را بزند. به همین جهت مسلما نمیتواند برای خود صاحب داشته باشد.پس تا به حال تو را هم نیش زده.
بله؛ انگشت پدرم به خاطر گزش مار قطع شد. مار افعی هم یک بار چشمش را نیش زد. حتی مار کبرا یکبار خودم را در نمایشگاه کوهسنگی مشهد نیش زد. خدا را شکر با تجربه پدر و به همراه داشتن پاتن (پادزهر) جان سالم به در بردم.
بدترین زخمی که از مار خوردی چه زمانی بود؟بدترین زخمی که خوردم، چند سال پیش بود؛ وقتی که مار کبرا لبم را در حین نمایش نیش زد؛ ولی خب جان سالم به در بردم. اما این اتفاق هم به خاطر سهلانگاری یکی از تماشاچیان بود؛ زیرا پدرم قبل از نمایش اعلام کرد با دوربین فلش نزنید، چون چشمهای مار به نور فلش حساس است، اما تماشاگران بدون توجه به این موضوع در حین عکسبرداری فلش زدند. فلش دوربین باعث شد مار اذیت شود و مرا نیش بزند.
اصلا مارها انسانها را از هم تشخیص میدهند؟
چشمان مار مشبکی شکل میبیند (مات). اجسام زندهای را که از خود گرما دارند، محرک قرمز رنگ میبیند و اجسام بیجان را زردرنگ میبیند. این یک توصیف مستند از دید مار است؛ اما به طور کلی انسان را مثل بقیه موجودات حس میکند.
مارها از چه چیزی عصبی میشوند؟مارها هم مثل همه حیوانات و حتی مثل خود انسان از اینکه مورد اذیت و آزار قرار بگیرند یا کسی به حریمشان وارد شود، عصبانی میشوند. مارها را هرگز اذیت نکنید؛ زیرا در این صورت خود را به لبه پرتگاه مرگ نزدیک میکنید، بهگونهای که خودتان باعث تحریک مارها میشوید و به ناگاه گزیده میشوید.
چه زمانی به انسان حمله میکنند؟
شاید بتوان اولین دلیل نیشزدن مار را دفاع از خود دانست. البته عوامل دیگری نیز در آن تأثیرگذارند، مانند زمانی که میخواهند شکار کنند و شکار خود را از پا بیندازند.
پس احتمال دارد به هر موجود زندهای حمله کند.همانطور که گفتم، مار برای دفاع از خودش و شکار، نیش میزند. در توضیح بهتر است بگویم در دو حالت نیش میزند؛ اگر از جانب موجود زنده مورد آزار قرار بگیرد و اگر گرسنه باشد.
خودت هیچوقت فکر کردهای زمانی که خواب هستی یا حواست نیست، تو را بزند؟خب، ما همیشه احتیاط میکنیم تا این اتفاق نیفتد، اما زمانی که حواسمان به مارهای دیگری است، یک مار به صورت ناگهانی حمله میکند. ولی تابهحال در خواب پیش نیامده.
با تمام این توضیحات، چرا دیگر مار ندارید؟نمیتوان گفت مار نداریم، چون مار داریم اما در نمایشگاه نگهداری میشوند. البته مدت زمانی هست که من از اجرای نمایش با مارها خداحافظی کردم. گاهی اوقات به نمایشگاه میروم و با مارها بازی میکنم. علاقه من به مارها از بین نرفته است.
در نمایشها حضور پیدا نمیکنی. چرا؟با بالارفتن سنم دیگر صلاح نمیدانستم که در نمایش با مارها حضور داشته باشم اما مطالعه در زمینه خزندگان و مارها را همچنان ادامه میدهم. به امید اینکه در زمینه علمی بتوانم افتخارات بیشتری کسب کنم.
درصورتی که کسی رکوردت را در بوسیدن مار بشکند، حاضر به رقابت با او هستی؟فکر نمیکنم کسی بتواند رکورد مرا بشکند. اگر میتوانستند تابهحال رکوردم را شکسته بودند.
غیر از آن رکورد، تو ١٢ساعت با مارها زندگی کردهای. در آن ١٢ساعت، ترس یا مشکلی برایت به وجود نیامد؟
در سن ١١سالگی به همراه برادر ٦سالهام، ١٢ساعت در آکواریوم با ٣٠ نوع مار سمی زندگی کردیم. پدرم فردی باتجربه است. زمانی هم که ما در آکواریوم بودیم، حضور داشت و اگر اتفاقی میافتاد، زود دست به کار میشد. البته باید در نظر داشت که ما مدتها آموزش دیده بودیم و چون من از برادرم بزرگتر بودم، محیط داخل آکواریوم را کنترل میکردم؛ با برادرم صحبت میکردم و از تجربه اولین رکوردم برایش میگفتم یا از خواص و زیباییهای مارها که چه موجودات خواستنی هستند. از این طریق به برادرم آرامش میدادم و با مارها بازی میکردیم تا مارها احساس نکنند از آنها ترسیدهایم، چون ٥٠درصد مارگزیدگی از ترس اتفاق میافتد.تابهحال به فکر صادرات مار یا پوست مار هم بودهاید؟
چند سالی هست که مشابه این کار را انجام میدهیم. مارهای کمیاب را در محیطی مناسب و مشابه با محیط زندگیشان در کنار هم میگذاریم و آنها جفتگیری میکنند. از این طریق مار تولیدمثل میکند. همین امر باعث پرورش و افزایش مار شده است. خوشبختانه در این زمینه توانستهایم موفقیتهای بسیاری به دست بیاوریم. ازجمله زایمان ٢٠قلو مار بوآ. زایمان مار چیز عجیبی نیست، اما اینکه مار در شرایط آکواریومی زایمان کند، عجیب است، اما در نمایشگاه ما این اتفاق افتاد. از دیگر اتفاقات مهیج دیگر، تخمگذاری شاه مار مرجانی و به دنیا آمدن بچههایش بود، زیرا این مار در شرایط محیطی جنگل هم کم پیش میآید بچههایش سالم به دنیا بیایند ولی در نمایشگاه ١٠ بچه سالم از تخم بیرون آمدند.