سالانه دو میلیارد تن از خاک کشور بر اثر فرسایش از دست میرود. خاکی که تشکیل آن حاصل هزاران سال تلاش طبیعت است به واسطه قاچاق، فرسایش، تخریب ناشی از مصرف بیش از حد سموم، انتشار آلودگیهای صنعتی و... از دست میرود؛ اما هنوز برای حفظ این بستر حیات، قانون مدونی نداریم. بحران خاک در ایران جدی است.
تشکیل هر سانتی متر خاک در منطقه خشکی مثل ایران هزاران سال زمان نیاز دارد، اما این خاک ارزشمند براحتی به روشهای مختلف از دسترس خارج میشود و به نظر میرسد هیچ مقام مسئولی، نگرانی جدی در این باره ندارد. بحث قاچاق خاک مدتها در سطوح رسانهای مطرح میشد و کارشناسان در ارتباط با خروج خاک حاصلخیز ایران هشدار میدادند. برخی کارشناسان از صدور رسوبات حاصل از لایروبی بستر تالابها یا آب بندانها به کشورهای حاشیه خلیج فارس خبر میدهند و برخی دیگر خروج خاک حاصلخیز کشاورزی از ایران برای مزارع شیخنشینها را تهدید جدی برای منابع خاک کشور اعلام میکنند، اما هیچ مرجع رسمی این گفتهها را تایید یا تکذیب نمیکرد تا این که حسن روحانی، رئیسجمهور در 22 آذر 95، در مراسم جشن شکرگذاری برداشت محصول، از خروج خاک ایران با لنج برای استفاده در بخش کشاورزی کشورهای حاشیه خلیج فارس خبر داد. اگرچه روحانی اولین مقام رسمی بود که این خبر را اعلام میکرد، اما معاونت آب و خاک وزارت جهاد کشاورزی به عنوان متولی مدیریت خاک کشاورزی، معتقد است قاچاق خاک از کشور نداریم. منوچهر گرجی، رئیس انجمن خاک ایران میگوید: قاچاق خاک را نمیتوان تایید یا به طور کلی تکذیب کرد.
او ادامه میدهد: خاک هم مثل هر کالای دیگری میتواند از مبادی قاچاق خارج شود. اگر صادرات خاک به صورت گسترده صورت گیرد، بهطور حتم برای کشور خطرناک خواهد بود، اما قطعا خروج خاک حاصلخیز از کشور چندان زیاد نیست.
گرجی بیان میکند: خاکهای جزیره هرمز که مصرف غذایی دارد و در پخت و پز استفاده میشود یا خاکهای معدنی، مستعد قاچاق هستند؛ اما نباید ذهنها را مشغول مساله قاچاق خاک کرد، زیرا حجم قاچاق خاک زیاد نیست و چند برابر خسارات ناشی از قاچاق خاک، از طریق فرسایش از دست میرود.
خسارت 56 میلیارد دلاری فرسایش
به اعتقاد رئیس انجمن خاک ایران، سالانه حدود دو میلیارد تن در هکتار خاک کشور فرسوده میشود که با در نظر گرفتن مساحت ایران، حدود 15 تا 16 تن خاک در هکتار به صورت سالانه فرسوده میشود. براساس برآورد آمریکاییها، با فرسایش هر تن خاک 28 دلار خسارت به اقتصاد این کشور وارد میشود؛ بنابراین خسارات ناشی از فرسایش خاک در ایران، حدود 56 میلیارد دلار است.
او در ادامه میافزاید: اگر خسارات ناشی از رسوب را در نظر بگیریم، میزان خسارت یکچهارم این مبلغ میشود که باز هم عدد بزرگی است. در هر صورت هزینههایی که به ما تحمیل میشود، بسیار زیاد است و برای کنترل این مشکل، برنامه منسجمی نداریم. کارهای پراکندهای در آبخیزداری انجام میشود، اما این اقدامات کافی نیست.
به گفته گرجی در آمریکا وقتی ریزگرد پیش میآید، سازمان حفاظت خاک تشکیل میدهند، اما در ایران هنگام وقوع پدیده ریزگرد از زمین و آسمان و همه چیز صحبت میشود و کسی راجع به خاک صحبت نمیکند، در حالی که اصل قضیه مربوط به خاک است. سال 1930 آمریکا سازمان حفاظت خاک تشکیل داد و قانون خاک نوشت، اما در ایران برای ریزگردها همواره صبحانه کاری میگذاریم، ولی کسی به این که خاک تبدیل به ریزگرد میشود، توجهی ندارد.
فرسایش آبی بیش از فرسایش بادی
اگرچه آمار دو میلیون تن فرسایش در هکتار و سال برای خاک ایران اعلام شده، اما کسی دقیق نمیداند این رقم درست است یا خیر. این اعداد بر اساس فرمولهای تجربی و از روی هم گذاشتن آمار و اطلاعات موجود در کشور به دست آمده است. آن طور که امیرمسعود پویافر، معاون دفتر امور بیابان سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور میگوید در ایران فرسایش آبی بیش از فرسایش بادی است، زیرا مناطق بیابانی کشور محدود هستند.
او میگوید: برای پایش وضعیت فرسایش بادی در کشور نیازمند ده ایستگاه رسوبسنجی هستیم و در حال حاضر فقط دو ایستگاه در حاشیه دریاچه ارومیه و کرمان ایجاد کردهایم. برای ایجاد ایستگاههای بیشتر، درخواست بودجه به سازمان برنامه و بودجه ارائه شده است، ولی با درخواست سازمان جنگلها موافقت نمیشود، زیرا کارشناسان سازمان برنامه و بودجه معتقدند مطالعه فرسایش در حیطه وظایف بخش تحقیقات است.
علی محمد طهماسبی، رئیس گروه مطالعات دفتر امور بیابان سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور نیز میزان فرسایش آبی را بیش از فرسایش بادی اعلام کرده و معتقد است فرسایش آبی به سدهای کشور خسارات زیادی وارد کرده است، اما متولیان وزارت نیرو بر این باورند فرسایش فقط برای سد کرخه و سفید رود مشکل ایجاد کرده است.
رئیس گروه مطالعات دفتر امور بیابان در این ارتباط میگوید: سد شهید عباسپور یا سد مسجد سلیمان در حوزه فرسایش آبی بشدت دچار مشکل هستند. در سد مسجد سلیمان که شاخه رودخانه شور آن درست روی خروجی دریچه سد واقع شده است، با مشکل فرسایش شدید مواجهایم. این رسوبات، توربینها را از کار میاندازد و ظرفیت سدها به دلیل شدت رسوبگذاری کاهش یافته است.
به گفته او، بسته به شرایط مناطق مختلف، وضعیت فرسایش آبی یا بادی تغییر میکند. در جاسک هزار تن در هکتار فرسایش بادی داریم، اما در جای دیگر ممکن است فرسایش بادی کمتر شود؛ مثلا در مناطق کوهستانی و تپه ماهوری پتانسیل فرسایش آبی و تولید رسوب بیشتر است.در مناطق دشتی فرسایش بادی حاکم است.
اراضی دیم شیبدار مستعد فرسایش
آن طور که طهماسبی اعلام میکند: در اراضی و تپه ماهورهای شیبدار مناطقی که مستعد کشت دیم هستند، امکان بروز فرسایش آبی بیشتر است. این مناطق در استانهایی نظیر آذربایجان شرقی، غربی، اردبیل، کهگیلویه و بویراحمد واقع شدهاند.
او ادامه میدهد: در دشتها که اراضی کشاورزی رها شده داریم، بیشتر شاهد فرسایش بادی هستیم. در کهنوج و جیرفت یا ریگان کرمان و اراضی خوزستان، این نوع از فرسایش بخوبی دیده میشود.
رئیس گروه مطالعات دفتر امور بیابان میگوید: بسته به کاربریهای مختلف و شرایط اراضی، وضعیت فرسایش بادی و آبی تغییر میکند، اما به طور کلی میزان فرسایش در اراضی آبی بیشتر از بادی است.
در حالی که فرسایش خاک، سالانه میلیونها تن از این منبع ارزشمند را از دسترس خارج میکند، هیچ راه کنترلی برای این پدیده مخرب در نظر نگرفتهایم. همچنان تخریب سرزمین با ایجاد شخم و شیار در اراضی شیبدار ادامه دارد و اجرای برنامههای آبخیزداری و تثبیت بیولوژیک اراضی به دلیل کمبود اعتبارات، به کندی انجام میشود. کشاورزان آموزشهای لازم را ندیدهاند، در نتیجه کنترل فرسایش خاک در اراضی حاصلخیز کشاورزی بخصوص مناطق دیم نیز کنترل نمیشود. خاک براحتی آلوده میشود و برای برخورد با متخلفان، قانون و ابزار لازم در اختیار نداریم. به این ترتیب با از دست رفتن منابع خاک به عنوان بستر حیات، امنیت غذایی مردم ایران نیز با مخاطره جدی مواجه میشود.