سمیرا و جیران هر روز ساعتها با مسافرها، رانندهها، شاگرد رانندهها، نیروهای انتظامات و... سر و کله میزنند. سمیرا و جیران خواهرند و برای کمک به گذران زندگی در غیاب پدری که حالا ٨ سال است ردی از او نیست، مجبورند کار کنند. پدری که همسر و چهار فرزندش را رها کرده و رفته. دلیل این رفتن هر چه باشد، مقصر این رفتن هر که باشد، یک زن و دو دختر و دو پسرش ماندهاند و هزینههای سرسامآور زندگی.
به گرزارش جی پلاس، روزنامه اعتماد نوشت: پسرها در شهرری کارگری میکنند و دخترها هر روز با مترو راهی ترمینال جنوب میشوند تا از راه فروش ساندویچهایی که شب قبل در خانه آماده کردهاند، نان در بیاورند. با سمیرا و جیران ٢٥ شهریورماه ١٣٩٦ ملاقات کرده بودیم برای تهیه گزارشی از روزگار دستفروشهای ترمینال جنوب. آیا آنها هم جزو همان کودکانیاند که در طرح مشترک، فرمانداری تهران، بهزیستی و شهرداری «جمعآوری» شده اند؟ یا هنوز هم با خوش اقبالی – خوش اقبالی برای هر کسی تعریفی دارد- هر شب تا سحر ساندویچ آماده میکنند تا به ترمینال جنوب برسانند؟ شبکه کودکان کار و خیابان ظاهری ساده و باطنی پیچیده دارد؛ چنان پیچیده که نمیتوان با فرمولهای سادهسازی شده دربارهاش تصمیم گرفت. اما سالهاست که مدیران دستگاههای اجرایی مرتبط با حوزه آسیبهای اجتماعی اصرار دارند که ظاهر ساده را ببینند و از باطن پیچیده غفلت ورزند. در نتیجه چنین رویکردی است که بارها و بارها طرحهای جمعآوری کودکان کار و خیابان با عناوین مختلف اجرا شدهاند و هر بار هم پس از مدتی شکست خوردهاند.
٣٥ سال و ٣٠ طرح نافرجام
همین که هر روز صبح تا شام میتوان شمار زیادی از کودکان را یافت که به جای مدرسه و خانه، درخیابان شیشه خودروها را دستمال میکشند، یا دسته گلی برای «همسر یا نامزد عزیزتون» پیشنهاد میکنند؛ نشانهای است از نافرجامی طرحهای دولتی. هر چند که چند برابر این کودکان هم در کارگاههای غیراستاندارد، غیررسمی و در شرایط پر خطر مشغول کارند. رییس هیاتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان یکی از کسانی است که بر نافرجام بودن اجرای طرحهای جمعآوری کودکان تاکید دارد. مطهره ناظری پیش از این به «ایلنا» گفته است: «طرح جمعآوری کودکان تا امروز موفق نبوده است، چرا که با وجود ٣٠ بار اجرای این طرح طی ٣٥ سال گذشته، کودکان بارها و بارها به خیابانها بازگشتهاند و هیچ گزارشی در خصوص اثربخشی این طرح در جایی منتشر نشده است.» ناظری براساس «مشاهدات» تاکید کرده که جمعآوری کودکان کار یک طرح شکست خورده و در واقع این کار یک دور باطل است.
دستگاههای اجرایی برنامه روشنی ندارند
آخرین نمونه از اجرای طرح جمعآوری کودکان کار و خیابان به اجرای پر و سر و صدای آن در ماههای اخیر مربوط است. این طرح موافقان و مخالفان زیادی داشته است. فرمانداری تهران در پیشانی طیف موافقان است و برخی فعالان تشکلهای غیردولتی در جناح مخالفان. در این میان عدهای همچون برخی اعضای شورای شهر کوشش کردهاند مواضعی محتاطانه اتخاذ کنند و راه میانه را در پیش بگیرند. آنها بیش از آنکه با اصل طرح مشکل داشته باشند منتقد شیوه اجرای طرح بودهاند که بعضا با رفتارهای خشونت آمیزی با کودکان، همراه بوده است. به نظر میرسد شهرداری، فرمانداری و نهادهای دیگر پس از این همه آزمون و خطا درباره صورت مساله و راهحلهای اجتماعی آن به فهم مشترک نرسیدهاند. سیامک زندرضوی، عضو هیاتمدیره انجمن جامعهشناسی ایران، این فرض را قبول دارد: «بله به نظر من هم دستگاههای متولی که تعدادشان هم زیاد است، برنامه روشنی برای موضوع کودکان کار و خیابان ندارند. حتی این جمعآوریها هم با استناد به قانونی است که مربوط به جمعآوری متکدیان است. یعنی استفاده از قانونی قدیمی برای مواجهه با پدیدهای نسبتا جدید. دستگاههای دولتی معمولا در ماههای پایانی سال کوشش میکنند با طرحهای ضربتی چهره شهر را شسته و رفته کنند و چندی بعد دوباره شهر پر میشود از حضور این کودکان.» این در حالی است که بنا به گفته این جامعهشناس بیش از ٩٠ درصد کودکان کار کسانی هستند که اصطلاحا «مریی» نیستند و در کارگاههای پنهان مشغول به کارند. این کودکان در معرض خطرهای متعددی هم قرار دارند. از ابتلا به انواع بیماریها گرفته تا آزار و اذیتهای جنسی.
کودکان کار، شناسنامهدار شوند
در چنین شرایطی چه میتوان کرد؟ آیا توقف طرح جمعآوری کودکان کار و خیابان راهحل واقعی است؟ آیا ادامه این طرح میتواند زخمهای جامعه را در بلندمدت التیام دهد و زمینهساز دسترسی کودکان به حقوقشان شود؟ عضو هیاتمدیره انجمن جامعهشناسی ایران معتقد است به جای این همه کارهای پراکنده و مقطعی باید یک بار برای همیشه با استناد بر اطلاعات آماری دقیق طرحی واقعبینانه طراحی شود. زند رضوی پیشنهاد میکند در گام نخست وزارت کشور و مرکز آمار ایران با همکاری تشکلهای غیردولتی سراسر کشور کودکان کار را بطور دقیق سرشماری کنند. این پیشنهاد از این رو اهمیت دارد که در حال حاضر هیچ شناخت دقیقی از وضعیت کودکان کار وجود ندارد: «در صورت اجرای دقیق طرح سرشماری باید تک تک این کودکان شناسنامهدار شوند و نیازهای حیاتی آنها شناسایی شود.»
به رسمیت شناختن مشارکت شهروندان
تهیه بانک اطلاعاتی دقیق از کودکان کار میتواند زمینه طراحی راهحل برای مشکلات این کودکان را فراهم کند. تجربه طولانیمدت زند رضوی در زمینه فعالیتهای مدنی برای کودکان او را به این باور رسانده است که باید «مشارکت شهروندان» هم در قالب تشکلهای غیردولتی و هم به صورت انفرادی به رسمیت شناخته شود و مورد استقبال مرجع رسمی قرار گیرد: «باید بر اساس توانایی و انگیزه هر یک از تشکلها و شهروندان زمینه مشارکت آنها برای رسیدگی به وضعیت کودکان کار مهیا شود. تجربه ما نشان داده که میتوان حلقههایی از شهروندان داوطلب را برای دیدبانی دایمی وضعیت کودکان شکل داد. در این شرایط کودکان میتوانند از حق آموزش، حق بهداشت و سایر حقوق شان تا حد قابل قبولی بهرهمند شوند.» زند رضوی کوشش میکند به ماجرای کودکان کار واقع بینانه و عملگرایانه نگاه کند از همین رو معتقد است: «نمیتوان انتظار داشت این کودکان کار را کنار بگذارند. بلکه اگر آنها در شرایط غیر اجباری و به دور از شرایط پر خطر، ساعتی را در طول روز کار کنند میتواند به فرآیند رشد اجتماعی آنها هم کمک کند. مساله مهم اما این است که این کار کردن نباید حقوق اساسی کودکان را تحت تاثیر قرار دهد.»
پاییز، نیسان آبی و کودکان کار
ابتدای آذرماه ١٣٩٦ است. یک نیسان آبی رنگ از همانها که شهره عام و خاصاند در گوشهای از اتوبان امام علی توقف میکند. به نظر میرسد که خراب شده است. راننده دستکم اینگونه تظاهر میکند. دقیقهای بعد اما حنای راننده برای رانندگان خودروهای نزدیکتر، رنگی ندارد. هفت هشت پسر که حدودا ٨ تا ١٢ سالهاند از قسمت بار نیسان وارد اتوبان میشوند. یکیشان بادکنک میفروشد، دیگری اسپند دود میکند و آن یکی آب معدنی و چیپس. اینجا اتوبان امام علی پایتخت است؛ چند هفته بعد از آغاز پر سر و صدای طرح جمعآوری یا «ساماندهی» کودکان کار و خیابان. از مخالفان و موافقان طرح در اتوبان ردی نیست اما کودکان کار مثل همیشه هستند.
کپی شد