احیای تالاب «هورالعظیم» یا تغییرات برگشتناپذیر و شوری آن
هورالعظیم در مرز میان ایران و عراق یکی از مهمترین تالابهای منطقه است که در ٤٠ سال اخیر آسیبهای بزرگی را متحمل شد. آسیبهایی که منجر به خشکشدن بخشهای بزرگی از آن شد. مهمترین دلایل خشکیدن هورالعظیم در منطقه سرزمینی عراق را میتوان اینگونه برشمرد:
به گزارش جی پلاس، در چند دهه گذشته روند خشکاندن تالاب از دهه ١٩٥٠ تا ١٩٧٠ میلادی ادامه یافته و زمینهای کشاورزی زیادی از قلب تالاب و در محدوده باختری آن بیرون کشیده شد و ابعاد تالاب کوچک و کوچکتر شد. زمینهای استحصالی (زیر کشت) در سالهای بعد مصرف آب بیشتری پیدا کرده و در نتیجه حقابه تالاب کمتر و کمتر شد. در اواخر دهه ٨٠ و ٩٠ میلادی، در زمان صدام حسین، این کار توسعه و شدت یافت و جمعیت ساکن در این منطقه از آنجا رانده شدند. بیش از ٩٠ درصد تالاب تا سال ۲۰۰۳ و سقوط صدام خشک شده بود و از آن سال با بازگشایی نهرها مساحت تالاب به ٣٠ درصد افزایش یافت.
در منطقه سرزمینی ایران نیز:
الف- تکهتکهشدن تالاب: در سالهای پس از جنگ تحمیلی به موازات نوار مرزی، خاکریزی با بلندای چند متر در تالاب در راستای شمالی-جنوبی ایجاد شد. ایجاد این دیواره مصنوعی سبب قطع طبیعی جریان اصلی آب، کمترشدن عمق آب، تبخیر بیشتر آب، تکهتکهشدن تالاب و در نتیجه تسریع در روند خشکاندن آن شد. این روند در سالهای بعدی (در دهه ٨٠) به وسیله وزارت نفت با انگیزه کشف نفت (میدان نفتی آزادگان) شدت و گسترش یافته و باعث شد تا تالاب در بخش ایرانی به پنج سلول موسوم به مخزن تبدیل شود. ایجاد سلولهای بیشتر و قطع کامل ارتباط جریان آب بین سلولها و سپس خشکاندن آبهای داخل هر سلول، انجام فعالیتهای نفتی را آسانتر، سادهتر و کمهزینهتر (اما به قیمت خشکشدن تالاب) کرد.
ب- توسعه ناپایدار آب: آغاز اجرای طرحهای ابنیه هیدرولیکی در سطح حوضه آبریز کرخه پس از جنگ تحمیلی، سبب شد تا از ورود جریانهای طبیعی آب به تالاب جلوگیری شود. بزرگترین پروژههای اجراشده روی رودخانه کرخه، سدهای سیمره و کرخه از طریق وزارت نیرو بوده است. با آبگیری سد کرخه (١٣٨١) عملا جریان آب رودخانه کرخه که سهم اصلی و عمده تأمین نیاز آبی تالاب را برعهده دارد، بهطور تقریبا کامل قطع شد. حجم طبیعی آب دریافتشده تالاب هورالعظیم از رود کرخه حدود شش میلیارد مترمکعب در سال بوده و بعد از آبگیری سد این میزان بهطور میانگین به رقمی کمتر از ٢٠٠ میلیون مترمکعب و در برخی سالها به صفر رسیده است. در نتیجه روشن است که توسعه ناپایدار و سوءمدیریت منابع آب در خشکاندن تالاب نقش داشته است.
پ- توسعه ناپایدار کشاورزی: اتفاق دیگری که در حوضه آبریز تالاب رخ داد «ایجاد و توسعه واحدهای کشت و صنعت نیشکر» بود. ایجاد و توسعه کشت و صنعت دهخدا در حوضه بلافصل و اثرگذار بر تالاب در دهه ٨٠ با بیش از ١٥ هزار هکتار زمین زیر کشت بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر اکوسیستم تالاب اثرات منفی گذاشته است. مهمترین مؤلفههای منفی اثرگذار بر تالاب را بهطور خلاصه میتوان چنین ذکر کرد:
١- مصرف بیشازحد آب و راندمان پایین آبیاری: در هر دوره آبیاری نیشکر حدود ٨٠٠ میلیون مترمکعب آب برای زمینهای زیر کشت نیشکر مصرف میشود.
٢- مصرف بیرویه انواع و اقسام کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات: در هر دوره از کشت انواع کودهای شیمیایی با توجه به نوع آنها سه هزار تا چهارهزارو ٥٠٠ تُن و ٤٥٠ تا ٦٥٠ هزار لیتر سموم دفع آفات مصرف میشود.
٣- آبشویی خاک و بار آلودگی بسیار بالا: خاکهای منطقه جلگه خوزستان شور و قلیایی و دارای مقادیر متفاوتی از انواع نمکها هستند. برای اینکه بتوان چنین خاکهایی را برای کشت نیشکر مهیا کرد، باید با عملیاتی بهنام آبشویی خاک اصلاح شوند. سالانه برای آبشویی خاکها یا استحصال زمینهای جدید حدود ٧٠٠ میلیون مترمکعب آب مصرف میشود. نتیجه این است که واحد کشت و صنعت نیشکر دهخدا رقمی بالغ بر یکونیم میلیارد مترمکعب آب را در هر دوره کشت مصرف و حدود یک میلیارد مترمکعب زهابهای کشاورزی تولید میکند که در محیط زیست تخلیه میشود.
همچنین مقادیر زیادی از انواع آلایندهها در این زهابها وجود دارد که مهمترین آنها عبارتاند از: علفکشها، قارچکشها، مواد و ترکیبات کلروره، سولفاته، سدیم، پتاسیم، کلسیم، ذرات کلوئیدی، فلزات سنگین (آهن، مس، کادمیوم، جیوه، سرب، نیکل و کبالت)، ترکیبات فسفر و سایر املاح محلول و جامد موجود در خاک، تخریب ساختمان و بافت خاکها. از نظر کیفیت، زهابهای تولیدشده در رده «آبهای اَبَرشور[١]» قرار میگیرند و در نتیجه با توجه به بار آلودگی بسیار بالا هیچگونه «کارکرد اکوسیستمی» درباره آن متصور نیست.
ت- خشکسالی و تغییرات اقلیمی: اتفاق دیگری که در دو دهه اخیر در منطقه رخ داد، خشکسالی بود. خشکسالی حادثشده سبب شد تا میزان آب ذخیرهشده در سد کرخه تا سالها بعد از آبگیری آنقدر کم باشد که امکان هرگونه رهاسازی آب از آن سلب شود. بنا بر اعلام وزارت نیرو شاخص آسیبپذیری ناشی از خشکسالی استان خوزستان به رقمی بیش از ٧٠ رسیده است (در دهه ٨٠ تا ٩٠). در نتیجه بلایای طبیعی، انسانزاد آخری که ضربه کاری را بر پیکر محیط زیست حوضه آبریز تالاب هورالعظیم وارد کرد، همانا «تغییرات اقلیمی» بود که باعث برخاستن مواد و نهشتههای ریزدانه و رسوباتی شد که به نام پدیده بحرانزای «ریزگردها» شناخته میشود. این کانونها، چه آنهایی که در بخش ایرانی و چه در داخل کشور عراق (در استانهای بصره و العماره) قرار گرفتهاند در مجموع زمینهایی با مساحت تقریبی ٨٠٠ هزار هکتار را دربرگرفتهاند.
تعیین حریم تالاب
برای آنکه بدانیم چه اقداماتی باید صورت گیرد تا سبب احیای تالاب شود، در گام نخست باید عرصه موردنظر برای احیای تالاب را بهطور دقیق بدانیم. باید ضمن انجام مطالعات تعیین حریم، با کشور همسایه نیز توافق مشخصی دراینباره صورت گیرد. در نتیجه هرگونه اظهارنظر درباره مساحت دقیق تالاب و در نتیجه درصد احیا و آبگیری تالاب جملگی تقریبی بوده و خالی از اشکال نیست. براساس قوانین و مقررات وزارت نیرو با همکاری سازمان حفاظت از محیط زیست مکلف شده عرض حریم تالابها و دریاچهها را براساس شاخصهای مربوطه با تهیه نقشه حریم و علامتگذاری آن تعیین کند که تاکنون انجام نشده است. از سوی دیگر با توجه به اینکه تالاب هورالعظیم یک تالاب فرامرزی به حساب میآید، در تعیین حریمهای کمی و کیفی باید با کشور عراق هماهنگیهای لازم صورت گیرد تا در اجرای برنامههای حفاظت، بهرهبرداری خردمندانه، عادلانه و حتی نجات تالاب رویکردهای واحدی به عمل آید. در ماده شش معاهده ١٩٧٥ الجزایر و پروتکلهای الحاقی آن یک کمیته فنی مشترک پیشبینی شده تا درخصوص موارد اختلافی بررسی و رسیدگی دوطرفه از سوی این کمیته صورت گیرد که در این مورد نیز تاکنون اقدامی انجام نشده است. در نتیجه با انجام مطالعات لازم و تعیین حریمهای کمی و کیفی تالاب در دو سوی مرز برای اجرای برنامههای احیای تالاب امکانپذیر خواهد بود.
ج- حقابه تالاب: درباره روشهای تعیین حقابه محیط زیست تاکنون بیش از ٢٠٠ روش در دنیا مطالعه شده و به اجرا درآمده، اما در ایران دارای سابقه نیست. برای مثال سدهایی که پیش از دهه ٨٠٠ در کشور ساخته شده و به اجرا درآمده اساسا بدون مطالعه حقابه بوده است. چنانچه برای رودخانه کرخه حقابه تعیین شود، باید درباره میزان حقابه تالاب هورالعظیم نیز محاسبات مربوطه انجام شود. از نهرهای مختلف منتهی به تالاب از رودخانه کرخه (سابله، نیسان، معرز، کرخهکور و سایر کانالهای طبیعی و متروکه موجود) (شش میلیارد مترمکعب در سال) و رود دجله (مانند نهرهای مشرح، الکمحلا، نهروان، زبیر، نصفالشطاط، خنیزیرا، مشاقل، رشید، ازرق در عراق) (٢ میلیارد مترمکعب در سال) (به طور میانگین سالانه حدود هشت میلیارد مترمکعب آب) به تالاب سرازیر میشده که برابر برآوردهای اولیه (با روش مونتانا) میزان حقابه سالانه هورالعظیم رقمی حدود یک تا دو میلیارد مترمکعب در سال را نشان میدهد. ضمن اینکه باید توجه داشت وقتی تالاب در معرض خشکیدن قرار گرفته یا درصد زیادی از آن خشک شده باشد، حقابه باید میزان بیشتری نسبت به شرایط متعارف داشته باشد (بیش از رقم مذکور).
بدون تردید رودخانه کرخه مهمترین تأمینکننده حقابه تالاب بوده و بعد از آن نهرهای مشتق از رودخانه دجله قرار دارد. با توجه به اینکه وضعیت رودخانه دجله نیز مانند کرخه بوده و در سالهای اخیر دچار کمآبیهای بیسابقهای شده و اجرای پروژه گاپ در سرشاخههای این رودخانه از سوی ترکیه در آینده بیشتر بر مشکلات این رودخانه و تالاب هورالعظیم خواهد افزود، در نتیجه وظیفه دولتمردان کشور رسیدگی هرچه سریعتر به منظور ایجاد یک توافق با کشور همسایه برای آبرسانی از هر دو رودخانه به تالاب است.
ح- احیای تالاب هورالعظیم با زهابهای کشت و صنعت (یا خلق چالشی جدید): به نظر میرسد اثرات منفی تخلیه زهابهای کشت و صنعت نیشکر باید با دقت مورد بررسی قرار گیرد تا بدانیم چه میزان خسارات به محیط زیست وارد شده است. مثلا تخلیه این زهابهای آلوده به رودخانه دز و کارون در سالهای گذشته و آبیاری نخلستانهای خرمشهر و آبادان با این آبهای آلوده باعث خشکی کامل و برگشتناپذیر زمینهای کشاورزی و نخلستانهای آن شد. در سالهای اخیر نهرهای فرعی رودهای کرخه و دجله حاوی مقادیر زیادی زهابهای کشاورزی و فاضلابهای شهری و روستایی بوده و در نتیجه جز تخلیه آلودگیها به تالاب اثر مثبتی نداشته است.
موضوعی که اخیرا برای رفع مشکلات ریزگردها و پیشگیری از خشکیدن کامل هورالعظیم مورد توجه مسئولان قرار گرفته، هدایت و تخلیه زهابهای کشت و صنعت نیشکر به تالاب هورالعظیم است. با توجه به اینکه تالاب هورالعظیم (نسبت به تالاب شادگان) یک تالاب بسته محسوب میشود و از سوی دیگر با توجه به بار آلودگی بسیار زیاد این زهابها، تخلیه آن به تالاب هورالعظیم در چند سال آینده موجب شوری تالاب و رسوبات آن شده و برای همیشه آب تالاب آلوده و شور خواهد شد. در تالاب شادگان پیشروی آب شور خلیجفارس تا حدودی اثرات منفی زهابهای نیشکر را به صورت طبیعی خودپالایی میکند، اما در هورالعظیم با توجه به اینکه جریانهای طبیعی آب درون تالاب با ایجاد دایکهای مختلف قطع و تالاب به چند تکه تبدیل شده، احتمال شوری اجتنابناپذیر است.
اصولا پیش از تخلیه زهابها باید مطالعات و آزمایشهای لازم صورت میگرفت و سپس با رعایت اصول علمی اقدام میشد. تغییر کیفیت آب تالاب هورالعظیم و شوری و آلودگی آن دلیل دیگری بر توسعه ناپایدار و سنگینترشدن خسارات حاصل از آن بر محیط زیست جلگه خوزستان است، جلگهای که در بالادست آن منابع آب در حال انتقال دارد و در پاییندست آن با تخلیه میلیاردها مترمکعب زهابهای کشاورزی، فاضلابهای شهری و روستایی و انواع فاضلابهای صنعتی و سمی، به هیچوجه تصویر خوشایندی را در آینده نشان نمیدهد و نسلهای بعدی ما باید تاوانهای سنگین اقدامات نسنجیده امروز ما را به محیط زیست پرداخت کنند.
دیدگاه تان را بنویسید