زمانیکه امیر در زندان مشغول ملاقات با مادرش بود اتفاق عجیبی رخ داد و دختر جوانی به ‌نام پرستو که وی نیز به ملاقات برادرش رفته و کنار مادر امیر نشسته بود از روی کنجکاوی و با دیدن اشک‌های امیر...

به گزارش جی پلاس، در سال 95 شاهد حوادث و پرونده‌های جنایی مختلف در پایتخت بودیم، از قتلهایی که صرفاً به دلیل درگیری لفظی به وقوع پیوست تا پرونده‌های اسیدپاشی و قتلهای خانوادگی.

در اکثر پرونده‌های قتل پایتخت در سال 95 مقتولان با سلاح تیز و برنده به قتل رسیدند، در برخی از این جنایتها نیز قاتلان با استفاده از سلاح گرم مقتول را از پای درآورند.

در پرونده‌های جنایی سال گذشته، وقوع چند فقره اسیدپاشی نیز خبرساز شد، پرونده‌هایی که عمده انگیزه متهمان، انتقام‌جویی بود البته در میان این پرونده‌های جنایی خبرساز چندین قاتل و اسیدپاش نیز از قصاص گریختند.

در ادامه به سراغ مهمترین پرونده‌های جنایی در سال گذشته رفتیم و به بازخوانی این پرونده‌ها می‌پردازیم.

14 دی 88 خبر قتل پسر نوزده ساله‌ای به ‌نام سعید در محله اتابک به مرکز فوریت‌های پلیسی 110 اعلام شد، با حضور مأموران در محل وقوع قتل و بررسی‌های اولیه مشخص شد سعید با یک ضربه چاقو توسط دایی خود به قتل رسیده که امیر به‌ عنوان متهم این پرونده دستگیر شد.

پس از دستگیری امیر، وی با ابراز پشیمانی از این اتفاق به مأموران گفت: سعید یک جفت کتانی برادرم را برداشته بود و چند روزی بر سر همین موضوع باهم درگیر بودند؛ روز وقوع این اتفاق من در خانه خواب بودم که ناگهان با صدای داد و فریاد مادرم از خواب بلند و متوجه شدم سعید و برادرم مجدداً با یکدیگر درگیر شده‌اند؛ سعید چاقو در دست داشت و برادرم زخمی شده بود، قصد خاتمه دادن به این دعوا را داشتم که در یک لحظه چاقو از دست سعید افتاد، من چاقو را از روی زمین برداشتم که سعید از خانه بیرون رفت، من نیز به‌دنبال او دویدم، ناگهان سعید روی زمین افتاد و من نیز پایم به جدول گیر کرد و با چاقویی که دستم بود روی بدن سعید افتادم؛‌ همین اتفاق باعث مرگ سعید شد و من قصد کشتن او را نداشتم.

پس از اظهارات امیر، وی در دادگاه به قصاص محکوم شد تا اینکه اواسط سال 94 زمانیکه او در زندان مشغول ملاقات با مادرش بود اتفاق عجیبی رخ داد و دختر جوانی به ‌نام پرستو که وی نیز به ملاقات برادرش رفته بود و کنار مادر امیر نشسته بود از روی کنجکاوی و با دیدن اشک‌های امیر و مادرش دلش به حال امیر سوخت و این اتفاق سرآغاز ماجرا بود.

پرستو در آن روز پس از صحبت با برادرش علت حبس امیر را فهمیده و پس از صحبت کردن با مادر امیر، رابطه‌اش با این خانواده را آغاز کرده بود؛ بعد از آن روز ارتباط تلفنی پرستو با مادر امیر و خود امیر بیشتر شد و هر بار که دختر جوان به ملاقات برادرش می‌رفت، جویای احوال امیر نیز می‌شد تا اینکه وی تصمیم گرفت با امیر ازدواج کند و او را از قصاص نجات دهد.

پرستو اواخر فروردین سال گذشته با حضور در دادسرای امور جنایی تهران درخواست ازدواج با امیر را به سرپرست دادسرای امور جنایی تهران ارائه داد.

وی درباره انگیزه خود از این اقدام به خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران پویا گفت: 28 سال سن دارم و کارشناس ارشد رشته تربیت بدنی هستم؛ آن روز که به ملاقات برادرم رفتم از سر کنجکاوی و گریه‌های امیر دلم به حال خود و مادرش سوخت، امیر آن روز می‌گفت که دیگر کار از کار گذشته و به قصاص محکوم شده است، من نیز شماره تماس خود را به مادر امیر دادم و از آنجا ارتباطم با آنها آغاز شد تا اینکه پس از خواستگاری امیر از من در زندان، تصمیم گرفتم با امیر ازدواج کنم و به ‌خواست خدا وی از قصاص رهایی پیدا کند؛ اولیای دم مقتول حاضر هستند با دریافت مبلغی از قصاص امیر بگذرند.

پس از این اتفاق و رفت‌وآمدهای پرستو به دادسرای امور جنایی تهران سرانجام با درخواست وی موافقت شد و نخستین روز از تیر سال 95 در سالروز ولادت امام حسن مجتبی (ع) پرستو و امیر در زندان رجایی‌شهربه عقد هم درآمدند، در این مراسم به عروس و داماد دو کارت هدیه و یک سکه از طرف سازمان زندانها اهدا و مهریه عروس پنج سکه بهار آزادی و یک سفر حج عمره در نظر گرفته شد.

اما این پایان ماجرا نبود چرا که هنوز امیر در زندان در حبس و در انتظار رضایت خانواده اولیای دم بود تا اینکه مردی خیر برای آزادی مرد اعدامی پیش‌قدم شد و دیه را به اولیای دم مقتول پرداخت کرد.

در ادامه امیر از جنبه عمومی جرم در دادگاه محاکمه و قضات دادگاه کیفری مدت زمان بازداشت او را همان مجازات جنبه عمومی جرم وی در نظر گرفتند و به این ترتیب امیر اواخر شهریور سال گذشته پس از هفت سال از زندن آزاد شد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.