چرا مردم در فاجعهپلاسکو سلفی گرفتند؟
آتش گرفتن و فرو ریختن ساختمان پلاسکوی تهران در حالی رخ داد که هجوم و توقف جمعیت در محل واقعه، راه امدادرسانی را مسدود کرد.
جی پلاس، اما از سوی دیگر در شبکه های اجتماعی، موجی گسترده از واکنش های منتقدانه به این تجمع کنندگان به راه افتاد. بنابراین اگر بخواهیم به تبیین این پدیده بپردازیم، باید آن را به عنوان یک کمپلکس فهمید که شامل چند بخش است.
در این راستا نظریه نیل اسملسر درباب رفتار جمعی، نظریه کورن هاوزر درباب جامعه توده وار و نظریات مارکسیستی درباب اقتصاد سیاسی مبنای نظر است.
۱. رفتار جمعی خیابانی
جمعیت مقابل پلاسکو جمعیتی است "پراکنده فشرده". اگرچه در مواجهه با واقعه، واکنشی مشترک دارد اما فاقد انسجام است. آنچه این پراکنده ها را دور هم جمع کرده، اشتیاق است و هراس. حضور همزمان دو حالت متضاد در فرد او را به چنین واکنشی وا می دارد. میل به تجربه و مشاهده دلالت اشتیاق و موضوعیت پدیده دلالت هراس دارد.
این ماهیت متضاد از کجا نشات می گیرد؟
الف. عدم بلوغ جامعه مدنی
ب. پرولتاریزه شدن شهری (کارگری شدن شهری)
در مولفه نخست، پراکندگی رابطه مستقیم دارد با کودک وارگی جامعه مدنی. یعنی جامعه مدنی به بلوغ نرسیده و در مرحله خردسالی باقی مانده است لذا جمعیت مذکور را تحت پوشش نگرفته است. حجم جامعه مدنی محدود است. آموزش مدنی به جمعیت مذکور منتقل نشده است. توگویی آنها از جزیره مدنی دور افتاده اند و بایدها و نبایدها را فرانگرفته اند. لذا واکنششان تلفیق اشتیاق-هراس است که نفراتی نامرتبط بهم را جمع کرده است.
مولفه دوم به توسعه ملی و فقر اقتصادی باز می گردد. طبقات زحمتکش و مادون متوسط، از قلمرو فکری طبقه متوسط دور هستند. جنس حساسیت پذیری آنها و واکنش پذیریشان متقاوت از جنس طبقه متوسط است. خاصه آنجا که قانون گرایی و کمک به نظم اجتماعی در طبقه متوسط بیشتر است. همچنین آنجا که طبقه متوسط بر مطالبات توسعه گرا، دموکراتیک و مدنی تاکید دارد، طبقات زحمتکش فاقد این خصیصه بوده و در مضیقه مالی است.
لذا در بزنگاه های اجتماعی و وقایع بحرانی، توان کنش معطوف به هدف و عقلانیت پایین تری را نمایش می دهد.
این همان نقطه ای که فقر و اقتصاد به عنوان زیربنا بر فرهنگ و اخلاق به عنوان روبنا اثر می گذارد.
۲. کنش جمعی مجازی
واکنشهای نقد امیز و بعضا همراه با خودزنی ایرانی یا جهان سومی، نسبت به سورفتار جمعیت حاضر در واقعه و فیلمبرداری و عکاسی، به شکل انبوه و موجی فراگیر در شبکه های اجتماعی خودش را بروز داد. این امر خود بیانگر دو نکته است:
الف. وجدان جمعی همچنان فعالیت دارد و اگرچه نتواند در واقعیت خودش را بروز دهد اما در جهان مجازی بیان می شود. به نظر می رسد بخش مهمی از کنشگری جمعی به خاطر محدودیتها و تهدیدات جهان واقعی، به جهان مجازی کوچ کرده است. در آنجا ابراز وجود می کند و حساسیت نشان می دهد. حتی اگر گفته شود که " همدردیهای مجازی جهت ابراز وجود شخصی و جوگیری است فلذا فایده ندارد" اما باز به لحاظ جامعه شناختی حایز اهمیت و مثبت است.
ب. دقت در پایگاه طبقاتی این کنشگران بیانگر تعلق آنها به طبقه متوسط است. اگر چه طبقه متوسطی که در سال های اخیر نزول داده شده است. نگاه نقد آمیز و مطالبه گر به لحاظ مدنی و اخلاق اجتماعی در این کنشگران مجازی وجود دارد. انسجام جمعی نیز بطور نسبی در آنها دیده می شود که میل به سازماندهی دارند. برخلاف طبقات زحمتکش و فقیر که در فوق اشاره شد.
۳. چالش مدیریت کلان
درباره بحث فنی واقعه، مدیریت کلان شهری تحت چالش است. سیستم مدیریتی کشور خاصه شهرداری، برای چندمین مرتبه نشان داده که در بحرانهای کلانشهری ناکارامد است.
بند 14 ماده 55 قانون شهرداریها صراحتا شهرداری را مسول اصلاح ساختمانهای فاقد ایمنی لازم میداند.
اسناد نشان می دهد که از مدتها قبل ساختمان پلاسکو فاقد ایمنی تشخیص داده شده بود بااینحال برای تخلیه یا بهبود آن اقدامی از طرف شهرداری نشده است.
همینطور تجهیزات آتش نشانی جهت اطفای حریق مذکور در سطح نازلی بوده است. اسناد نشان می دهد که 14 میلیارد بودجه مصوب اتش نشانی می باشد اما تنها 25 میلیاردش تامین اعتبار شده است. سوال مطرح می گردد که باقی رقم به کجا تخصیص داده شده است؟
اینها و نکاتی از این دست دلالت بر ناکارمدی مدیریت کلان دارد. به نظر می رسد این مساله خود محصول فساد در ساختار اداری است.
بنابراین در یک جمع بندی می توان بیان داشت که تقویت جامعه مدنی، سیاستگذاری اقتصادی در جهت تقویت طبقه متوسط و نیز اصلاح ساختار اداری و انتصاب مقامات، سه گانه ی برون رفت از این نوع جراحات اجتماعی است.
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید