این شهادت ها دنباله آن شهادت هایى است که در اسلام از اول تا حالا واقع شده است. مذهب تشیع، مذهب شهادت است.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: سال ۱۳۰۷ خانواده حجت الاسلام حاج محمود مفتح صاحب فرزند پسری شد که نامش را محمد نهادند. هنوز کودکی بیش نبود که پدرش که از مداحان اهل بیت (ع) بود و در ادبیات فارسی و عربی تبحر داشت، او را به فراگیری ادبیات تشویق کرد تا اینکه پس از گذراندن دوره ابتدایی برای آموختن معارف اسلامی به مدرسه آخوند ملاعلی وارد شد و پس از زمان کوتاهی برای بهره گیری از محضر اساتید بنام حوزه علمیه قم به این شهر مهاجرت و از درس اساتید گرانقدری مانند آیات سیدمحمد حجت کوه کمره ای، بروجردی، سید محمد محقق (داماد)، علاّمه طباطبایی و امام خمینی (س) استفاده کرد.
این شهید بزرگوار در سال هایی که استثمار با تبلیغات فراوان از دانشگاه در نظر علمای حوزه، کفرستانی به تصویر کشیده بود و سعی در جدایی این دو قشر تأثیرگذار جامعه داشت، با ورود به این مرکز علمی، موفق به دریافت درجه دکتری شد که پایان نامه اش نیز با نمره بالایی مورد پذیرش قرار گرفت و از آنجایی که این توطئه استعماری را با تمام وجودش لمس کرده بود به ایجاد وحدت میان حوزه و دانشگاه همت گماشت و مقاله ای در مجله «مکتب اسلام» درباره وحدت روحانی و دانشگاه نوشت.
وی از آن پس علاوه بر تدریس در حوزه به معلمی در دبیرستان های قم نیز روی آورد و کلاس های خود را مرکزی برای تشکل آنان برای مبارزه با رژیم قرار داده و با همکاری شهید بهشتی به تأسیس انجمن اسلامی دانش آموزان اقدام کرد. شهید مفتح همچنین برای ایجاد تشکل میان طلاب و فضلا مجمعی به نام «جلسات علمی اسلام شناسی» را به راه انداخت که در آن علاوه بر شناساندن چهره واقعی اسلام، به چاپ کتاب های مختلف در زمینه اسلام شناسی نیز پرداختند که بعد از نقد و بررسی با مقدمه ای که دکتر مفتح بر آن می نوشت به چاپ می رسید. هنوز ۱۰ مجلد کتاب به چاپ نرسیده بود که ساواک آن را تعطیل کرد که از آن میان می توان به اسلام پیشرو نهضت ها، با ضعف مسلمین دنیا در خطر سقوط، شیعه و زمامداران خودسر، جهان بینی و جهان داری علی (علیه السلام)، دعا عامل پیشرفت یا رکود، رهاوردهای استعمار، همسران رسول خدا (ص)، زیارت ما، خرافه، حقیقت اشاره کرد.
همچنین این شهید کتابی به نام «روش اندیشه» در علم منطق به رشته تحریر درآورد که به عنوان کتاب درسی در حوزه و دانشگاه، برای بالاترین سطح منطق استفاده شد. ترجمه تفسیر مجمع البیان نیز از دیگر آثار وی است.
دکتر مفتح از سال ۴۰ وارد سنگر مبارزه با رژیم پهلوی شد که بارها دستگیر و مورد آزار قرار گرفت و محبوبیتش میان طلاب و دانش آموزان باعث تبعیدش به مناطق جنوبی کشور شد. پس از پایان تبعید از ورودش به قم جلوگیری به عمل آمد، لذا اقامت در تهران را برگزید که فصلی جدید در زندگی سیاسی اش ایجاد کرد پس از آن خوزستان، مرکز مبارزه اش شد تا جایی که ورودش به آن استان نیز ممنوع شد.
شهید مفتح به شوق همکاری با شهید مطهری به تدریس در دانشکده الهیات مشغول شد و بنا به دعوت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران به اقامه نماز جماعت در مسجد دانشگاه همت گماشت و به بیداری نسل جوان پرداخت؛ وی همچنین در حسینیه ارشاد به سخنرانی های تبلیغی پرداخت که با تعطیل این مکان به دست ساواک، امامت مسجد جاوید را پذیرفت و با تشکیل کتابخانه در آن، کلاس های اعتقادی، فلسفی را راه اندازی کرد.
تبدیل این مسجد به پایگاهی برای فعالیت های ضد رژیم باعث تعطیلی آن و به زندان افتادن مفتح شد.
دکتر مفتح پس از آزادی از زندان ساواک، امامت مسجد قبا را پذیرفته و با همکاری آیت الله طالقانی، استاد شهید مطهری و... به تنظیم برنامه های مسجد پرداخت و با برگزاری جلساتی، با استقبال ۳۰ هزار نفری مواجه شد.
در خطبه های نماز عید فطر که در تپه های قیطریه برگزار شد برای اولین بار آشکارا نام امام خمینی (س) را به عنوان رهبری قیام بر زبان آورد.
پس از پیروزی انقلاب برای تشکیل کمیته های انقلاب اسلامی فعالیت چشمگیری کرد و خود سرپرستی کمیته منطقه چهار تهران را عهده دار شد.
وی به هنگام شهادت که پس از عمری مجاهدت خالصانه در راه اهداف الهی به دست گروهک فرقان انجام گرفت، سرپرستی دانشکده الهیات و عضویت در شورای گسترش آموزش عالی کشور را بر عهده داشت.
از آن سال به بعد روز بیست و هفتم آذر ماه به مناسبت فعالیت های چشمگیر این شهید والامقام در راه تحقق وحدت بین حوزه و دانشگاه «روز وحدت روحانی و دانشجو» نامگذاری شد.
امام خمینی (س) در دیدار با خانواده این شهید بزرگوار با افتخار دانستن شهادت ایشان برای خانواده شان فرمودند: «ما کسى را از دست دادیم که امید این بود که خدمت بیشتر از اینها بکند. و در هر حال این شهادت ها دنباله آن شهادت هایى است که در اسلام از اول تا حالا واقع شده است. مذهب تشیع، مذهب شهادت است. از اول با شهادت تحقق پیدا کرده است، و با شهادت ادامه پیدا کرده است.». (صحیفه امام؛ ج ۱۱، ص ۳۸۸)
ایشان با اشاره به اینکه شهدا مقام خاصی نزد خدای تبارک و تعالی دارند، بیان داشتند: «جاویدان است نام آنهایى که در راه خدا انجام وظیفه مى کنند، و در حال انجام وظیفه به شهادت مى رسند، و آنها پیش خداى تبارک و تعالى مقام خاصى را دارند. شهدا هم مقام خاصى را دارند. و من امیدوارم که مرحوم آقاى مفتح که من سوابق با ایشان دارم ملحق بشوند به آن شهدایى که در صدر اسلام بودند.». (همان)
رهبر کبیر انقلاب خطاب به سردمداران جهان غرب که ملت ما را از شهادت میترسانند، فرمودند: «عیال مرحوم آقاى مفتح مى گوید که ما افتخار مى کنیم که یک شهید دادیم. یک مردمى که بانوانش این طور باشند که به شهادت سرپرستشان آن هم یک چنین سرپرستى افتخار بکنند و بسیارى از این زن ها که جوانشان را از دست دادند مى آیند پیش من مى گویند که ما باز هم داریم. باز هم داریم که تقدیم کنیم. یک چنین ملتى را آقاى کارتر از نظامى مى ترساند؟! از نظامى باید خودش را بترساند که به آن طرف اعتقاد ندارد.». (همان؛ ج ۱۱، ص ۳۲۶)
همچنین پیر جماران ترور شخصیت های برجسته انقلاب مانند شهید مطهری، مفتح، قاضی و... را مایه گرمتر شدن بازار نهضت دانستند.