می گفت: پدر شما پنج فرزند دارید و باید خمس آنها را بدهید که من خمسشان هستم.

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: از وارد شدن به سپاه خودداری کرد که مبادا بودن آرم سپاه بر لباسش او[۱] را در پشت جبهه نگه دارد و می خواست مانند یک سرباز به جبهه رفت و آمد داشته باشد، آزاد آزاد و بی هیچ قید و شرطی. وقتی پدر از او می خواست به جبهه نرود، خطاب به او می گفت: شما که نان آور خانه هستید و نمی توانید بروید،‌ یک سری از ثروتمندان هم با گذاشتن فرزندانشان داخل پوست گوسفند آنها را از مرز فراری می دهند، آن وقت چه کسی باید از ناموسمان دفاع کند؟! پس من باید بروم. و آن هنگام که مادر به او می گفت: با رفتن تو من باید نانم را داخل خون کنم و بخورم، نگاهی به او می کرد و پاسخ می داد: این چه حرفی است مادر؟! مگر مهر سیاهی بر دلت زده اند؟! اگر عمرم به سر آمده باشد چه اینجا و چه جبهه. با همه این حرف ها بود که رفت و بعد از مدت ها دو فرزند دیگر به جمع خواهر و برادرهایش اضافه شد، با خود حساب و کتابی کرد و به پدر گفت: دیگر تعداد فرزندان شما به پنج رسیده است و باید خمسش را بدهید و من خمس فرزندان شما هستم.[۲]

  1. شهید ابوالفضل ریاضی که در سن ۲۰ سالگی بر اثر اصابت گلوله دوشکا به شهادت رسید. پیکر مطهر او در قطعه ۲۸ بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شده است.
  2. برگرفته از مطلبی نقل شده در خبرگزاری دفاع مقدس٫
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.