در پیام امام خمینی به مناسبت پذیرش قطعنامه عنوان شد؛
اگر آبرویی داشته ام با خدا معامله کرده ام
امام خمینی (س) در آستانه پذیرش قطعنامه ۵۹۸: قبول این مسأله براى من از زهر کشنده تر است؛ ولى راضى به رضاى خدایم و براى رضایت او این جرعه را نوشیدم.
به گزارش خبرنگار جامعه جی پلاس، ۲۷ روز از تابستان سال ۶۷ گذشته بود که ایران قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل را پذیرفت و جنگی که هشت سال از سوی رژیم بعث عراق به ایران تحمیل شده بود، به طور رسمی پایان پذیرفت هر چند متجاوزان به خاک و ملت ایران باز هم نتوانستند خود را در چهارچوب های بین المللی قرار دهند و حملات خود را به ایران از سر گرفتند.
این قطعنامه اول مرداد ماه سال ۶۶ از طرف سازمان ملل متحد صادر و سرانجام در بیست و هفتم تیر ماه سال ۶۷ از سوی ایران پذیرفته و دو روز بعد یعنی در بیست و نهم تیرماه به اتفاق آرا به تصویب نهایی رسید.
امام خمینی (س) در بیست و نهم تیرماه ۶۷ و در آستانه سالگرد کشتار خونین حجاج در مکه معظمه پیامی خطاب به ملت ایران صادر کردند که در بخش هایی از آن به پذیرش قطعنامه نیز اشاره شده است.
ایشان در بخشی از این پیام، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را در مقطع کنونی به صلاح انقلاب و نظام دانسته و آورده اند:
«در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصاً براى من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجراى آن مى دیدم؛ ولى به واسطه حوادث و عواملى که از ذکر آن فعلًا خوددارى مى کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى کارشناسان سیاسى و نظامى سطح بالاى کشور، که من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى دانم. و خدا مى داند که اگر نبود انگیزه اى که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانى شود، هرگز راضى به این عمل نمى بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالى گردن نهیم. و مسلّم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود.» (صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص ۹۲)
امام خمینی (س) با دعوت ملت ایران به صبر و هوشیاری اضافه می کنند: «من در اینجا از همه فرزندان عزیزم در جبهه هاى آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوى در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نموده اند، تشکر و قدردانى مى کنم. و همه ملت ایران را به هوشیارى و صبر و مقاومت دعوت مى کنم. در آینده ممکن است افرادى آگاهانه یا از روى ناآگاهى در میان مردم این مسأله را مطرح نمایند که ثمره خونها و شهادتها و ایثارها چه شد. اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بیخبرند و نمى دانند کسى که فقط براى رضاى خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگى نهاده است حوادث زمان به جاودانگى و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه اى وارد نمى سازد. و ما براى درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانى را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلّم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان براى ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا مى داند که راه و رسم شهادت کور شدنى نیست؛ و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایى که این گوهرها را در دامن خود پروراندند!» (صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص ۹۲-۹۳)
پیر جماران، پذیرش این قطعنامه را برای خود مانند سرکشیدن جام زهر دانسته و افزوده اند: «خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده هاى معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده ام، و در برابر عظمت و فداکارى این ملت بزرگ احساس شرمسارى مى کنم.
و بدا به حال آنانى که در این قافله نبودند! بدا به حال آنهایى که از کنار این معرکه بزرگِ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهى تا به حال ساکت و بى تفاوت و یا انتقادکننده و پرخاشگر گذشتند!
آرى، دیروز روز امتحان الهى بود که گذشت. و فردا امتحان دیگرى است که پیش مى آید. و همه ما نیز روز محاسبه بزرگترى را در پیش رو داریم. آنهایى که در این چند سالِ مبارزه و جنگ به هر دلیلى از اداى این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کرده اند مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفته اند، و خسارت و زیان و ضرر بزرگى کرده اند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبه حق خواهند کشید. که من مجدداً به همه مردم و مسئولین عرض مى کنم که حساب این گونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند؛ و نگذارند این مدعیان بى هنر امروز و قاعدین کوته نظر دیروز به صحنه ها برگردند.
من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش مى کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و خم زندگى روزمره خود به فراموشى سپرده شوند.» (همان؛ ص ۹۳)
ایشان با تأکید بر مراقبت از مکر دشمن اشاره کرده اند: «اکیداً به ملت عزیز ایران سفارش مى کنم که هوشیار و مراقب باشید، قبول قطعنامه از طرف جمهورى اسلامى ایران به معناى حل مسئله جنگ نیست. با اعلام این تصمیم، حربه تبلیغات جهانخواران علیه ما کند شده است؛ ولى دورنماى حوادث را نمى توان به طور قطع و جدى پیش بینى نمود. و هنوز دشمن از شرارتها دست برنداشته است؛ و چه بسا با بهانه جوییها به همان شیوه هاى تجاوزگرانه خود ادامه دهد. ما باید براى دفع تجاوز احتمالى دشمن آماده و مهیا باشیم.
و ملت ما هم نباید فعلًا مسأله را تمام شده بداند. البته ما رسماً اعلام مى کنیم که هدف ما تاکتیک جدید در ادامه جنگ نیست. چه بسا دشمنان بخواهند با همین بهانه ها حملات خود را دنبال کنند. نیروهاى نظامى ما هرگز نباید از کیْد و مکر دشمنان غافل بمانند. در هر شرایطى باید بنیه دفاعى کشور در بهترین وضعیت باشد. مردم ما، که در طول سالهاى جنگ و مبارزه ابعاد کینه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس کرده اند، باید خطر تهاجم جهانخواران در شیوه ها و شکلهاى مختلف را جدیتر بدانند. و فعلًا چون گذشته تمامى نظامیان، اعم از ارتش و سپاه و بسیج در جبهه ها براى دفاع در برابر شیطنت استکبار و عراق به مأموریتهاى خود ادامه دهند. در صورتى که این مرحله از حادثه انقلاب را با همان شکل خاص و مقررات مربوط به خود پشت سر گذاردیم براى بعد از آن و سازندگى کشور و سیاست کل نظام و انقلاب تذکراتى دارم که در وقت مناسب خواهم گفت. ولى در مقطع کنونى به طور جدّ از همه گویندگان و دست اندرکاران و مسئولین کشور و مدیران رسانه ها و مطبوعات مى خواهم که خود را از معرکه ها و معرکه آفرینیها دور کنند؛ و مواظب باشند که ناخودآگاه آلت دست افکار و اندیشه هاى تند نگردند؛ و با سعه صدر در کنار یکدیگر مترصد اوضاع دشمنان باشند.» (همان؛ ص ۹۳-۹۴)
امام خمینی (س) به تکلیف الهی خود در مسأله پذیرش قطعنامه اشاره کرده و اضافه داشته اند: «در این روزها ممکن است بسیارى از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند. هر چند این مسأله به خودى خود یک ارزش بسیار زیباست، اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست. چه بسا آنهایى که تا دیروز در برابر این نظام جبهه گیرى کرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حکومت جمهورى اسلامى ایران از صلح و صلح طلبى به ظاهر دم مى زدند، امروز نیز با همان هدف سخنان فریبنده دیگرى را مطرح نمایند؛ و جیره خواران استکبار، همانها که تا دیروز در زیر نقاب دروغین صلح، خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو کرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند. و ملیگراهاى بى فرهنگ براى از بین بردن خون شهداى عزیز و نابودى عزت و افتخار مردم، تبلیغات مسموم خویش را آغاز نمایند. که ان شاء اللَّه ملت عزیز ما با بصیرت و هوشیارى جواب همه فتنه ها را خواهد داد.
من باز مى گویم که قبول این مسأله براى من از زهر کشنده تر است؛ ولى راضى به رضاى خدایم و براى رضایت او این جرعه را نوشیدم. و نکته اى که تذکر آن لازم است این است که در قبول این قطعنامه فقط مسئولین کشور ایران به اتکاى خود تصمیم گرفته اند. و کسى و کشورى در این امر مداخله نداشته است.
مردم عزیز و شریف ایران، من فرد فرد شما را چون فرزندان خویش مى دانم. و شما مى دانید که من به شما عشق مى ورزم؛ و شما را مى شناسم؛ شما هم مرا مى شناسید. در شرایط کنونى آنچه موجب امر شد تکلیف الهى ام بود. شما مى دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز فقط براى تشخیص مصلحت بود؛ و تنها به امید رحمت و رضاى او از هر آنچه گفتم گذشتم؛ و اگر آبرویى داشته ام با خدا معامله کرده ام. عزیزانم، شما مى دانید که تلاش کرده ام که راحتى خود را بر رضایت حق و راحتى شما مقدّم ندارم. خداوندا، تو مى دانى که ما سر سازش با کفر را نداریم.». (همان؛ ص ۹۴-۹۵)
پیر جماران در بخش دیگری از این پیام، فرزندان انقلابی خود را به صبوری دعوت کرده و افزوده اند: «خداوندا، تو مى دانى که استکبار و امریکاى جهانخوار گلهاى باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویى، و ما تنهاى تنهاییم و غیر از تو کسى را نمى شناسیم و غیر از تو نخواسته ایم که کسى را بشناسیم. ما را یارى کن، که تو بهترین یارى کنندگانى. خداوندا، تلخى این روزها را به شیرینى فرج حضرت بقیه اللَّه- ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- و رسیدن به خودت جبران فرما.
فرزندان انقلابى ام، اى کسانى که لحظه اى حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید، شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مى گذرد. مى دانم که به شما سخت مى گذرد؛ ولى مگر به پدر پیر شما سخت نمى گذرد؟ مى دانم که شهادت شیرینتر از عسل در پیش شماست؛ مگر براى این خادمتان این گونه نیست؟ ولى تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابى تان را در سینه ها نگه دارید؛ با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید؛ و بدانید که پیروزى از آن شماست. و تأکید مى کنم که گمان نکنید که من در جریان کار جنگ و مسئولان آن نیستم. مسئولین مورد اعتماد من مى باشند. آنها را از این تصمیمى که گرفته اند شماتت نکنید، که براى آنان نیز چنین پیشنهادى سخت و ناگوار بوده است. که ان شاء اللَّه خداوند همه ما را موفق به خدمت و رضایت خود فرماید.
من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایه ها و ذخیره هاى عظیم الهى و به این گلهاى معطر و نوشکفته جهان اسلام، سفارش مى کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگى خود را بدانید؛ و خودتان را براى یک مبارزه علمى و عملى بزرگ تا رسیدن به اهداف عالى انقلاب اسلامى آماده کنید.» (همان؛ ص ۹۵-۹۶)
دیدگاه تان را بنویسید