شهید کاوه و ماجرای خواستگاریاش
از اولین دیدار تا دیدار بعدی، هشت ماه طول کشید و در این میانه، تنها دعا بود که می توانست آرامشم را حفظ کند.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: مأموریت، محمود[۱] را به مشهد کشانده بود و خانواده فرصت را مغتنم شمرده و قرار خواستگاری گذاشته بودند. ساعت چهار، زنگ اولین دیدار به صدا درمی آمد که فاطمه در میان شن های روستای کلات گیر افتاده و تأخیری چهارساعته او را شرمنده خانواده محمود می کرد. اما متکلم وحده بودن محمود جبران همه تأخیرها را کرد. قدیمی تر ها می گفتند: سکوت علامت رضایت است و شاید محمود نیز سکوتی طولانی را مبنی بر همین گذاشت و رفت.[۲]
فاصله ای به درازای هشت ماه، نه تماسی، نه کلامی و تنها دعا برای سلامتی محمود بود که آرامش جانش می شد و جبرانی برای دل تنگی هایش.
... برای جاری شدن خطبه عقد راهی جماران شدند، حیاط کوچک و بالکنی که در آن به انتظار ایستادند. اجازه ورود صادر شد. نگاهی نافذ و مهربان که هنوز در خاطر فاطمه بر جای مانده است، پذیرایشان شد. محمود را به امام معرفی کردند و ایشان دستهایش را رو به آسمان بالا گرفت و دعایش کرد و همان شد برکت زندگی فاطمه و محمود.[۳]
- شهید محمود کاوه، فرمانده لشکر ویژه شهدا که در هشتم شهریور ماه سال ۶۵ در منطقه عمومی حاج عمران به شهادت رسید.
- بعد از اولین دیدار برای هشت ماه هیچ خبری از او نبود.
- برگرفته از خاطرات همسر شهید (فاطمه عماد الاسلامی).
دیدگاه تان را بنویسید