همگام با امام خمینی در آخرین روزهای دی ماه ۵۷
تظاهرات در تهران تنها نیست؛ در سایر بلاد ایران- شهرستانهاى ایران هم هست. و نظر من این است که براى چندمین بار رفراندم عمومى است به اینکه نه شاه را- یعنى شاه سابق را- و نه حکومت او را و نه شوراى سلطنتى را ملت ایران نمى پذیرد.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: آخرین روزهای حیات پهلوی است و تهران و سایر شهرهای کشور روزهای پرالتهابی را پشت سر می گذارند. امام خمینی (س) مدتی است که بعد از سال ها تبعید به عراق، اکنون در فرانسه به سر می برند و این خود فرصتی شده است که خبرنگاران خارجی به حضور ایشان رسیده و نظراتشان را درباره آینده حوادث ایران جویا شوند و صدای انقلاب مردم را به گوش جهانیان برسانند.
شاه از کنترل اوضاع نابسامان مردم درمانده است، هیچ اقدامی افاقه نمی کند، نه تعویض نخست وزیر و نه بگیر و ببندها، مردم سوار بر کشتی انقلاب هستند و امام خمینی هر چند که فرسنگ ها از میهن دور است اما با پیام ها و حکم های خود سکان کشتی را به دست گرفته است و هدایت می کند.
پانزدهم دی ماه است و دولت ارتشبد ازهاری سقوط کرده و بختیار معروف به مرغ طوفان که عضو ارشد جبهه ملی است از سوی محمدرضا پهلوی برای تشکیل کابینه معرفی می شود.
ویلیام سالیوان، آخرین سفیر ایالات متحده امریکا در خاطرات خود چنین می نویسد: «در همین ایام پیامی از واشنگتن دریافت داشتم مبنی بر اینکه در اولین فرصت با شاه دیدار کنم و به او بگویم که دولت ایالت متحده امریکا مصلحت شخص شاه و کشور را در این می بینید که هر چه زودتر از کشور خارج شود. تصمیم شاه به خروج از ایران قبل از وصول این پیام از طریق رسانه ها منتشر شده ولی شاه رسماً آن را اعلام نکرده بود و هنوز هم تردیدهایی در این مورد وجود داشت.».
سرانجام شاه و ملکه در تاریخ بیست و ششم دی ماه طبق برنامه ای از پیش تعیین شده و با تشریفات ساده از پاویون سلطنتی فرودگاه مهرآباد تهران را ترک می کنند.
خبراز رادیو پخش می شود و زمانی نگذشته که شادمانی فضای تهران را فرا می گیرد و مردم به خیابان ها ریخته و صدای بوق ماشین هاست که در فضا می پیچد. فردای آن روز یعنی بیست و هفتم دی ماه، امام خمینی در پیامی فرار شاه را به ملت ایران تبریک گفته و وظایف آنها را بر می شمارند. در بخشی از این پیام آمده است: «بر جوانان غیور در سراسر کشور لازم است، براى حفظ نظم، با آن دسته از قواى انتظامى که اکنون به آغوش ملت بازگشته اند با تمام نیرو همکارى کنند و با کمال قدرت و جدیت نگذارند که بدخواهان و منحرفین آشوب و ناامنى ایجاد نمایند.». (صحیفه امام، ج۵، ص ۴۸۶)
در بخش دیگری از این پیام، امام از نیروهای نظامی می خواهند که به ملت بپیوندند: «به جمیع نیروهاى انتظامى و زمینى و هوایى و دریایى و صاحب منصبان و درجه داران ارتش و ژاندارمرى و غیر آنان توصیه مى کنم که دست از حمایت محمد رضا پهلوى- که مخلوع است و به کشور برنمى گردد و در خارج نیز با نفرت مردم مواجه است- بردارند و به ملت بپیوندند؛ که صلاح دنیا و دین آنان در آن است.». (همان؛ ص ۴۸۷)
رفتن شاه از کشور، نوید تازه ای برای ملت ایران برای رسیدن به عدالت طلبی شان است و خبرنگاران خارجی نیز که انگار در حال باور کردن قیام مردمی هستند، با موضوع های مختلف به گفت و گو با امام می پردازند و دیدگاه های ایشان درباره آینده انقلاب را جویا می شوند.
در همان تاریخ یعنی ۲۷ دی ماه، خبرنگار نشریه اکسپرس خدمت امام رسیده و از ایشان راجع به مواضع انقلاب درباره امریکا و اسرائیل و نیز حدود آزادی ها به طرح سؤال می پردازند. امام در پاسخ به پرسش او درباره حدود آزادی ها می فرماید: «در یک رژیم اسلامى، آزادیها صریح و کامل خواهند بود. تنها آزادیهایى به ملت داده نخواهد شد که بر خلاف مصلحت مردم باشد و به حیثیت فرد لطمه وارد سازد. حمایت عظیمى که ملت از چند ماه پیش، از ما به عمل مى آورد نشان مى دهد که مردم به قدر کافى افکار ما را درک کرده و متوجه آینده شده اند. همین حمایت، ضمناً ثابت مى کند که این ملت- که سعى کردند آن را از مذهب به وسیله وسوسه هاى مادى دور سازند- خوشوقت است که بار دیگر در راهِ آسمانى قدم نهد و روح واقعى خود را بازیابد. ما با حیف و میل مبارزه خواهیم کرد، ثروتهایى را که عده معدودى استفاده جو ربوده اند باز خواهیم گرفت، شرایط زندگى افراد محروم را بهبود خواهیم بخشید، و ملت را در راه شرافت و فداکارى و به سوى ساختمان یک جامعه آزاد و نوین رهبرى خواهیم کرد.» (همان؛ ص ۴۸۹)
روز به روز بر تعداد دیدارهای امام افزوده می شود و از جاهای مختلف برای آشنایی با آنچه که بعد از پیروزی مردم در مبارزاتشان با رژیم پهلوی در ایران رخ خواهد داد، به حضور امام می رسند و با دیدگاه های ایشان آشنا می شوند. ۲۸ دی ماه است که هیأت نمایندگی هند به گفت و گو با امام می پردازد و خواستار آشنایی با سیاست آینده نظام اسلامی ایران در قبال دولت هند و دیگر دولت ها می شود. امام می فرماید: «متقابلاً دستمان را به سوى ملت هند و دولت هند دراز مى کنیم؛ دست آنها را مى فشاریم و روابط عمیق سیاسى برقرار مى کنیم. روابط اقتصادى موافق با مصلحت ملتین برقرار خواهد بود.». (همان؛ ص ۴۹۲)
در همان تاریخ امام با تیزبینی و درایت خاص خود در پیامی خطاب به ملت ایران، آنان را از توطئه ایادی شاه درباره اهانت به مراجع آگاه کرده و می آورند: «به این جانب اطلاع داده اند در روز اربعین توطئه اى است براى ایجاد تفرقه در صفوف مسلمین؛ دستگاه شکست خورده شاه به فکر این افتاده است که با این حیله خود را نجات دهد. من اعلام مى کنم که اگر به این جانب یا عکس این جانب هر سبّ و لعن و اهانتى بشود، مقابله و ایجاد تشنج حرام و مخالف رضاى خدا است. و اعلام مى کنم که اهانت به مراجع معظم و تمثال شریف آنان، حرام و مخالف رضاى خداست. و اعلام مى کنم که اگر کسى این عمل شنیع را بکند از ملت نیست و از عمال اجانب و دستگاه جبار است. باید عموم ملت هوشیار باشند.» (همان؛ ص ۴۹۳)
اکنون اعتصاب ها تا جایی پیش رفته که قدرت عمل را از رژیم پهلوی می گیرد و این رژیم آخرین نفس های خود را می کشد که امام خمینی (س) در همان تاریخ یعنی ۲۸ دی ماه در حکمی به یدالله سحابی مأموریت می دهد تا به همراه شهید باهنر هیأتی برای تقویت و تنظیم اعتصابات تشکیل دهند. در بخشی از این حکم آمده است: «به جنابعالى مأموریت داده مى شود که به اتفاق جناب آقاى حجت الاسلام آقاى شیخ محمد جواد باهنر و جناب آقاى مهندس على اکبر معین فر و دو نفر دیگر که با مشورت آقایان تعیین خواهید کرد، هیأتى براى تقویت و تنظیم اعتصابات تشکیل دهید. این هیأت با کسب نظر و همکارى گروههاى شرافتمند در حال اعتصاب، تدابیر و ترتیباتى اتخاذ نمایند که تا سقوط نهایى نظام استبدادى حاضر، اعتصابها در حد ضرورت ادامه یافته و ضمن حداکثر فشار بر دستگاه غاصب، حداقل خسارت را براى ملت و مملکت در زمینه احتیاجات ضرورى و گردش چرخهاى اقتصادى و حفظ سرمایه هاى انسانى و صنعتى با رعایت الأهم فالأهم فراهم آورد.». (همان؛ ص ۴۹۴-۴۹۵)
اگر چه هنوز دولت پهلوی روی کار است اما امام با صدور هر پیام و حکمی، به نتیجه رسیدن مبارزات مردم را بشارت می دهند و این خود ضربه ای محکم و کاری برای رژیمی است که نفس های آخر را می کشد. حکم امام در تاریخ ۲۸ دی ماه به جلیل ضرابی درباره تحویل سفارتخانه و کنسولگریهای ایران در امریکا یکی از همین ضربه هاست. در این حکم آمده است: «به طورى که مسبوق هستید، سفیر فاسد غیر قانونى طرفدار محمد رضا پهلوىِ خیانتکار، که متصدى غاصبانه سفارت ایران در امریکاست،[۱] حاضر نشده است حتى بعد از خلع شاه از سلطنت و فرار وى از ایران، دست از تلاشهاى مذبوحانه خود بردارد؛ و کارمندان محترم سفارت ایران در واشنگتن و کنسولگریهاى ایران در مراکز مختلف امریکا حَسَب وظیفه قانونى و ملى خود وى را نپذیرفته اند. لهذا بدین وسیله به جنابعالى و آقایان دکتر طباطبایى، رضا صدر، احمد عزیزى، شهریار روحانى مأموریت داده مى شود تا با همکارى کارمندان سالم و علاقه مند به حیثیت و شرافت اسلامى و ملى، بر امور سفارتخانه و کنسولگریها سرپرستى نموده در حفظ اسناد و مدارکى که به ملت ایران تعلق دارند به هر ترتیب که مقتضى مى دانید عمل بفرمایید. البته کارمندان محترم با جنابعالى و هیأت تحت نظر شما همکارى خواهند نمود. (همان؛ ص ۴۹۶)
نامه به آقای سید عزالدین حسینی و تقاضای بازگشت ایشان به زنجان برای هدایت امور مبارزه مردم آن خطه از دیگر سندهایی است که گویای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی از آن سوی مرزها به وسیله ایشان است. در بخشی از این نامه آمده است: «به نظرم می رسید از جنابعالى تقاضا کنم زنجان را که مرکزى حساس است از وجود خودتان خالى نگذارید، اکنون که مجاهدات علماى اعلام زنجان و اهالى محترم- ایَّدهم اللَّه تعالى- نقطه عطفى شده و فعالیتهاى اسلامى چشمگیرى در آنجا انجام مى گیرد این تصور قوّت گرفته است، البته عذرى را که مرقوم داشته اید موجه بود و با آن ترتیب صلاح نبود لکن اکنون که دستگاه جبار به انهدام گرایش پیدا کرده و اساس آن مسائل به هم ریخته شده است به نظر مى رسد که وجود جنابعالى در آنجا مفیدتر براى فعالیتهاى اسلامى باشد. ایران جنگزده امروز احتیاج به نوسازى دارد و این امر محتاج به تشریک مساعى جمیع اقشار ملت است که باید به همت بزرگان و علماى اعلام صورت بگیرد. مسامحه در نظارت امور بلاد به وسیله علما و معتمدین و پشتیبانى ملت، موجب ضررهاى جبران ناپذیر است.». (همان؛ ص ۴۹۷)
تلویزیون فرانسه روز بیست و نهم دی ماه در مصاحبه ای با امام خمینی از ایشان می خواهد تا درباره اوضاع ایران توضیحاتی ارائه کنند و امام در پاسخ به سوال آنها درباره تظاهرات در خیابان های تهران، می گویند: «تظاهرات در تهران تنها نیست؛ در سایر بلاد ایران- شهرستانهاى ایران هم هست. و نظر من این است که براى چندمین بار رفراندم عمومى است به اینکه نه شاه را- یعنى شاه سابق را- و نه حکومت او را و نه شوراى سلطنتى را ملت ایران نمى پذیرد. و ملت ایران حکومت اسلامى مى خواهد و همین رأى عمومى است بر اینکه حکومت اسلامى را طالب است و چیز دیگرى را غیر از این طالب نیست، حکومت دیگرى را نمى پذیرد.» (همان؛ص ۴۹۸)
رهبر کبیر انقلاب اسلامی در پاسخ به سؤال خبرنگار تلویزیون فرانسه درباره بازگشت ایشان به ایران می فرمایند:«وقتى که صلاح دیدم و رفتنم در آنجا اصلح بود، خواهم رفت.» (همان؛ ص ۴۹۹) امام خمینی فشار افکار عمومی را همان قانون می داند و پرسش خبرنگار را مبنی بر به دست گرفتن قدرت در ایران اینگونه پاسخ می دهند: «فشار افکار عمومى همان قانون است. سلطنت در ایران به آراى مردم به خیال آنها آمده است و حال آنکه از اول هم نیامده بود. قانون ما این است که سلطنت باید با آراى عمومى مستقر بشود و الآن آراى عمومى خلع کرده است او را، بلکه مکرر اعلام خلع او را کرده. بنا بر این ما همان فشار افکار عمومى- که قانون واقعاً همان است- باید قدرت را به دست بگیریم و حکومت را مستقر کنیم.» (همان جا)
ایشان در آخرین روز دی ماه با صدور پیامی خطاب به ملت ایران از بازگشت قریب الوقوع خود به کشور خبر می دهند. در بخشی از این پیام آمده است: «نهضت مقدس اسلامى شما گرچه با خون پاک شهیدان و مصیبتهاى جانگداز توأم بود لکن آزادیخواهى و استقلال طلبى شما در جبین تاریخ ثبت شد. دشمن اساسى خود و کشور خود را از صحنه بیرون راندید، و بزرگترین خائن و جانى کشور را در گورستان تاریخ دفن نمودید. شما با قیام و استقامت خود به ملتهاى مستضعف ثابت کردید که اسلحه هاى مدرن و قدرتهاى شیطانى نمى توانند در مقابل خواست ملتى که براى دفاع از عقیده و حق خود دلاورانه بپاخاسته است دوام داشته باشند؛ و نیز ثابت کردید که قدرت ملتى آگاه، بر تمامى سلاحهاى ابرقدرتها پیروز است.» (همان؛ ص ۵۰۱)
امام خمینی (س) در ادامه پیام تذکراتی را که لازم می دانند به ملت یادآور می شوند: «۱٫ این جانب ان شاء اللَّه تعالى بزودى به شما مى پیوندم تا در خدمت شما باشم و با همت شجاعانه شما به رفع مشکلات کوشا بوده و با هم صدا و هم قدم شدن همه اقشار ملت بر فسادها غلبه کنیم. دوستان عزیزم! خود را براى خدمت به اسلام و ملت محروم مهیا کنید. کمر به خدمت بندگان خدا که خدمت به خداست ببندید. من با توفیق خداوند تعالى پس از چند روزى در خدمت شما خواهم بود و در پشت سر شما به سربازى خود ادامه خواهم داد.
- به نمایندگان محمد رضا پهلوى که مجلسیْن را غصباً اشغال کرده اند اخطار کنید که خانه ملت را خالى کنند تا نمایندگان مردم پس از پنجاه سال که ملت از حق خود محروم بود، به خانه خود بیایند. و ان شاء اللَّه همه خواهید دید که انتخابات آزاد و مجلس سالم یعنى چه. من به آنان اخطار مى کنم که در صورت ورود مجدد به مجلس مسئول هر گونه پیشامدى خود آنان هستند.
- بار دیگر به اعضاى شوراى سلطنتى، که شاخه اى است از ریشه غیر قانونى، اخطار مى شود که از شورا کناره گیرى کنند و بیش از این با ملت مخالفت نکنند.
- بار دیگر به قواى انتظامى و نیروهاى زمینى، هوایى، دریایى توصیه مى شود که در حفظ انتظامات بکوشند و ملت شریف و بیدار با آنان همکارى کنند.
ملت آگاه ایران باید از اشخاص و یا گروههاى منحرف که در این موقع حساس به فکر آشوب افتاده و مى خواهند به نفع اجانب خیانت به کشور کنند، جداً جلوگیرى کنند؛ و به آشوبگران هشدار دهند که از اعمال ضد انسانى و اسلامى و ملى اجتناب کنند و به ملت بپیوندند.» (همان؛ ص ۵۰۲)
- اردشیر زاهدی، آخرین سفیر ایران در امریکا.
دیدگاه تان را بنویسید