مسعود هم غواصی دست بسته بود
دستان مسعود در حال قنوت و لب هایش مناجات شعبانیه را زمزمه می کرد که چشمانش با او همنوا شده و جاری بود تا عملیات کربلای چهار...
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: نیمه شب بیدار شدم و برای برداشتن صابون به چادر تدارکات دسته رفتم. زیر نور مهتاب و پشت کارتن های مواد غذایی چهره ای آشنا را دیدم که قنوت نماز شبش، مناجات شعبانیه ای بود که از بر می خواند. اشک هایی که بر چهره ملتهب مسعود[۱] می نشست، خواب را از سرم پراند. در همان تاریکی چادر نشستم و مشغول نظاره او. حس می کردم ناله هایش غبار دلم را شست و شو می دهد. دیگر نیازی به صابون نبود. ... عملیات کربلای چهار[۲] بود که مسعود با دوستان دیگرش رفت و سال ها از آن روز گذشت تا با دستانی بسته او را یافتند.
- شهید مسعود شادکام که در عملیات کربلای چهار با غواصان دیگر برای شکستن خط عازم عملیات شدند و وقتی به اسارت دشمن درآمدند، زنده در گودالی دفن شدند تا پیکرهای مطهرشان پس از سال ها بی نشانی یافت شد.
- رادارهای امریکایی به جبران قضیه مک فارلین، تمام جزئیات عملیات را به عراقی ها داده بودند که منجر به شکست عملیات و شهادت غواصان و خط شکنان شد.
دیدگاه تان را بنویسید