سخنی با مادر
مادر، خطابم به شماست… خوب میدانید که رفتنم عاشقانه بود و علی رغم شناخت مشکلات این راه، هرگز از حرکت باز نایستادم. همیشه در این لحظات آشفته بودم اما این بار اطمینان و آرامش عجیبی به سراغم آمده، آرزوهای دنیوی از دلم رخت بربسته و هیچ چیز جز عشق و محبت نسبت به خدا و ائمه و امام امت در وجودم راه ندارد.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: مسعود[۱] همیشه مهربان بود و سخی و لبخندی بر لب داشت که هیچ گاه محو نمی شد و همه او را با این لبخندی که با وقار و ادب درآمیخته بود، می شناختند. با اینکه نوجوانی بیش نبود در راهپیمایی های روزهای انقلاب شرکت می کرد و روزها به همین منوال گذشت و جنگ رخ نمایاند و مسعود درس و دفاع را توأمان ادامه می داد تا اینکه سال ۶۱ با موفقیت در کنکور سراسری، دانشکده مکانیک دانشگاه صنعتی اصفهان او را برگزید و ... . شرکت در جنگ را وظیفه اصلی می دانست و هر زمان که عملیات در پیش بود، درس و کلاس تعطیل می شد، زود خود را به همرزمانش می رساند و با اینکه سنی نداشت در عملیات مختلفی مانند فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر یک، والفجر دو، والفجر چهار، خیبر، بدر، والفجر هشت، کربلای چهار و کربلای پنج شاهد حضورش بود و شملچه وعده گاه دیدارش.
- شهید مسعود آخوندی که در عملیات کربلای پنج در شلمچه به شهادت رسید.
دیدگاه تان را بنویسید