گزارش میدانی خبرنگار اعزامی جماران؛
وضعیت آبادان، یک هفته پس از فاجعه متروپل از زبان مردم: امدادگران بعد از دو تا سه روز رسیدند؛ بعد از آن تجهیزات سنگین آمد؛ قبل از آن مردم با سطل خاکبرداری میکردند/ بوی اجساد زیر آوار، تمام فضای اطراف متروپل را فراگرفته؛ دیگر امیدی به زنده ماندن کسی نیست
از لحظات اولیه این حادثه، مردم خودجوش و داوطلبانه وارد صحنه شده اند. در روزهای نخست مردم در عملیات امداد رسانی، جستجو و حتی آوار برداری نقش پررنگی داشته اند. فردی که در هوای گرم، آبمیوههای خنک پخش میکند در گفتوگو با خبرنگار جماران اظهار میکند: «همه کسانی که در حال کمک هستند، خودجوش و داوطلبانه آمدند و ما هر چه که در توانمان هست کمک میکنیم. کار و زندگی رها کردیم و آمدیم تا به مردم خدمت کنیم».
پایگاه خبری جماران، سید احمد مقدم موسوی: چند روزی است که غم دردناکی بر خوزستان سایه انداخته است. دردی که پس از ریزش برج دوقلوی متروپل آبادان در دل مردمان نخل و آفتاب شکل گرفته است و همچنان ادامه دارد. در دوم خرداد ماه زمانی که ساعت ۱۲:۴۰ نشان می داد خبری همچون صاعقه بر سر شهروندان آبادان فرو آمد؛ ساختمان متروپل ریزش کرد.
به گزارش خبرنگار اعزامی جماران از آبادان، افراد بسیاری در آن لحظه شوم در داخل و اطراف متروپل بودهاند که در یک چشم بهمزدنی خود را در زیر آواره پیدا کردهاند.
با گذشت هشت روز از این حادثه هنوز جسد افراد بسیاری در زیر آواره است.
طبق آخرین آمار رسمی اعلام شده تاکنون این حادثه ۳۷ جانباخته و ۳۰ مجروع داشته است. آمار دقیقی از افراد مفقودی در دست نیست اما استاندار خوزستان اعلام کرد، 35 مفقود هستند» که احتمالا در زیر آواره هستند. گرچه مردم و کسبه اطراف متروپل، معتقدند تعداد بسیار زیادی در زیر آوار هستند.
در شهر آبادان فضای غمناکی حکم است، چهرهای افراد اندوه عمیقی نشان می دهد. البته در کنار غم، نارضایتی و عصبانیت را میتوان به خوبی دید.
از سوی دیگر متاسفانه جوّی وجود دارد و همین امر موجب ایجاد نگرانی و دلهره برخی شهروندان شده است.
جوانی که در اطراف ساختمان متروپل مغازه موبایل فروشی دارد با چشمانی که اشک در آنها حلقه زده است، در توصیف این فضا به خبرنگار جماران می گوید: «کاری کردهاند که مردم میترسند با خبرنگاران صحبت کنند و حرف دل خود را بزنند».
نکته مورد اشاره این جوان در کنار موضوع قطعی اینترنت موبایل، انعکاس رسانهای درد و دل مردم آبادان را بیش از پیش دشوار کرده است.
یک ضایعاتی که امدادگر شد
از لحظات اولیه این حادثه، مردم خودجوش و داوطلبانه وارد صحنه شده اند. در روزهای نخست مردم در عملیات امداد رسانی، جستجو و حتی آوار برداری نقش پررنگی داشته اند.
عادل جوانی ۳۴ سالهای است که با موتور سه چرغ خود ضایعات جمعآوری میکند و از این طریق امرار معاش میکند. با این حال کار خود را متوقف کرده است و به امدادگران پیوسته است.
او معتقد است، تأخیر در ارسال نیروهای امدادی به تعداد کافی موجب دخالت مردم شده است.
عادل در این خصوص میگوید:«امدادگران بعد از دو تا سه روز رسیدهاند و بعد از آن بود که تجهیزات سنگین آمد قبل از آن مردم با سطل خاکبرداری میکردند».
او با بیان اینکه «مردم فقیر هستند و این حق مردم» نیست، اظهار میکند:«اکثر افرادی که در این حادثه جان دادهاند، از لحاظ اقتصادی دچار مشکل بودهاند. یکی از آشنایان ما از ایستگاه ۹ آبادان با موتور به داروخانه آمده بود که ساختمان متروپل ریزش کرد و او در زیر آوار فوت کرد».
این شهروند آبادانی میگوید: «مردم گناه دارند، اگر میخواستند به مردم کمک کنند از همان اول کمک میکردند. جان یک انسان خیلی مهم است».
همچنین ابوجمشید شهروند ۶۰ ساله آبادانی با حالتی از غم و اندوه به خبرنگار جماران میگوید: «از لحظهای که فهمیدیم متروپل ریزش کرده است، به محل حادثه آمدهایم تا کمک کنیم؛ همه هم آشنا هستند. آبادان شهری است که مردم همدیگر را میشناسند».
وی در خصوص قربانیان این حادثه عنوان میکند: «اغلب به صورت خانوادگی در این حادثه جان خود را از دست دادهاند. در مغازههای ساختمان متروپل اغلب افراد یک خانواده کار میکنند. به ندرت است که یک خانواده فقط یک نفر از دست داده است».
این شهروند آبادانی با نگاهی انتقادی میگوید:« انتظار داشتیم بعد از ریزش متروپل دولت ما را دلداری دهد، نه اینکه نیرو بفرستند».
ابوجمشید عنوان میکند: «مطمئن باشند ما در برابر هر کسی که بخواهد خرابکاری کند، قرار خواهیم گرفت و اجازه خرابکاری به هیچکس نمیدهیم و نمیگذاریم کسی شهر ما را خراب کند».
وی با ابراز ناراحتی از حادثه متروپل ادامه میدهد: «الان ما از اینکه مالک ساختمان متروپل موجب شد که با ریزش ساختمان، مرکز شهرمان خراب شود، از او ناراضی هستیم و تا روز قیامت طلبکار او هستیم».
یکی دیگر از شهروندان آبادانی که با وجود آنکه سنّی از او گذشته است اما از روز نخست در حال امدادرسانی و آواربرداری است، به خبرنگار جماران میگوید:«از همان ساعت اول در حال کار هستم.الان هم با رییس گروه خود هماهنگی کردم و اجازه گرفتم که فقط بروم حمام کنم و باید دوباره بازگردم».
وی با اشاره به اینکه حادثه متروپل فاجعه بزرگی است، عنوان میکند: «اگر این اتفاق در شب که وقت شلوغی است، رخ میداد حجم فاجعه به مراتب بزرگتر است».
این شهروند آبادانی همچون برخی از مردم معتقد است که عبدالباقی مالک ساختمان زنده است و در این باره میگوید: «مردم بدبخت تاوان دادهاند اما خود عبدالباقی راست راست میگردد. اول گفتند بازداشت شد، بعد گفتند مرده است، بعد خبر رسید که فرار کرده است».
مادری بزرگسال در حالی که با عبای خود چشمان خیس از گریه را پاک میکند، با لحن بغضآلود به خبرنگار جماران میگوید: «دل آدم آتش میگیرد. همه جوان بودهاند که پرپر شدهاند چطور دلمان نمیسوزد؟! نمیتوانستم در خانه بمانم و هر روز میام و در اطراف متروپل مینشینم تا شاید کسی را نجات بدهند یا جسد او را خارج کنند».
او میگوید:«اگر کمکی از من با این سنم هم بر میآید، کمک میکنم. تعدادی از بستگان ما در این حادثه فوت کردهاند اما همه قربانیان را از خودمان میدانم».
وی ادامه میدهد: «همه کارگر هستند و برای زندگی و معیشت خود زحمت میکشند. الان زندگی شان نابود شد.خدا راضی میشود؟! این ظلم است، ظلم بزرگی است».
این مادر آبادانی به شرایط اقتصادی نامناسب و فقر در این شهر اشاره میکند و میگوید: «همه این کارگران فقیر بودند و زن و بچهدارند. وضعیت خوبی هم ندارند، الان هم وضعیت طوری است که یک کارگر حتی یک بطری روغن هم نمیتواند بخرد، حالا خانواده و بچههای این کارگران چکار کنند؟!»
در کوچههای تنگ و تاریک اطراف ساختمان متروپل افراد بسیاری به چشم میآیند که این عمارت شیک، عضوی از خانواده آنها را برای همیشه از خود جدا کرده است.
افرادی که جز همآغوشی و گریه در بغل یکدیگر هیچ کاری از دست آنها برنمیآید.
عملیات آواربرداری همچنان ادامه دارد و هنوز جسد برخی افراد در زیر آوار است.
در این حالت خانوادههای بسیاری همچنان چشم انتظار عزیزان خود هستند و هنوز برخی اندک امیدی دارند که شاید معجزهای حاصل شود و فرد زندهای از زیر آوار خارج شود یا حداقل با کشف جسد، کمی آرام گیرند.
خانوادهها توان ترک محل حاثه را ندارند، به همین دلیل خانوادهها و بستگان مفقودین در چادرهای هلال احمر در مجاورت متروپل و در هوای گرم بسر میبرند و حتی شب را چشم به متروپل به صبح میرسانند.
بوی نامناسب ناشی از بقایای اجساد زیر آوار، تمام فضای اطراف ساختمان نیمه ویران متروپل را فراگرفته است و دستگاههای دیجیتال و سگهای زندهیاب دیگر حساسیتی نشان نمیدهند که بیانگر آن است که دیگر امیدی به زنده ماندن کسی نیست، با این حال کسانی که عزیزی از دست دادهاند، پذیرش این مساله بشدت دشوار است و امید واهی در دلشان وجود دارد که شاید معجزهای رخ دهد.
از سوی دیگر جهت افزایش سرعت آواربرداری، برخی منازل اطراف ساختمان تخریب شدهاند و در این زمینه مخبر معاون اول رییس جمهور اعلام کرد که «خسارت منازل و مغازههای تخریب شده برای آواربرداری متروپل پرداخت میشود».
همچنین بر خلاف روزهای اول، مسئولان امر با ایجاد حصار، اجازه ورود مردم به محیط ساختمان و کارگاه عملیات و امداد داده نمیشود.
علیرغم فضای غمانگیز اطراف متروپل، اما به خوبی میتوان همدلی و همیاری مردم را دید که صحنه زیبایی را به تصویر کشیده است.
از مادر پیری که نانهای پخته خود را در بین امدادگران و داوطلبان مردمی توزیع میکند تا جوانانی که آب، میوه و خوراکی پخش میکنند.
خانمهای جوانی هم بودند که زبالهها جمعآوری میکردند. همه و همه داوطلبانه از روز اول پای کار آمدند.
فردی که در هوای گرم، آبمیوههای خنک پخش میکند در گفتوگو با خبرنگار جماران اظهار میکند: «همه کسانی که در حال کمک هستند، خودجوش و داوطلبانه آمدند و ما هر چه که در توانمان هست کمک میکنیم. کار و زندگی رها کردیم و آمدیم تا به مردم خدمت کنیم».
وی ادامه میدهد: «تمام مردم ناراحت هستند؛ گویی که خواهر یا برادر خود ما در زیر آوار است. اینها بچههای شهر ما هستند و همه ما یکی هستیم».
او عنوان میکند: «مردم دلسوزانه در حال کمک هستند. از روز اول کار خود را تعطیل کردند و مشغول کمک شدند و هر کس به نحوی و به اندازه توان خود در حال کمک است».
این داوطلب پشتیبانی میگوید: «از مسئولان امر خواستاریم که بیشتر به ما توجه کنند و نیازها را برطرف کنند. بیایند از مردم سوال کنند که چه چیزی کم دارند. صدای ما نمیرسد».
جوان دیگری که دله قهوه در دست دارد و از تمام افراد با قهوه پذیرایی میکند، میگوید: «این وظیفه ماست که کمک کنیم و در کنار یکدیگر باشیم.از روز نخست غذا، چایی، میوه و ...در اختیار تمام افراد که مشغول هستند، خانوادههای قربانیان و همه مردم قرار دادیم و تمام اینها از هزینه شخصی است».
عزا با طعم اعتراض
پس از حادثه متروپل، مردم که به سوگ نشستهاند، مراسم عزاداری مختلفی برگزار کردهاند که نشان از حزن برزگی است که در درون خود دارند.
در بین این عزاداریها گاه شعارهای اعتراضی هم داده شده است و یا حتی به تجمعات اعتراضی گسترده هم تبدیل شده است.
در این مدت دستکم در دو شب، آبادان شاهد اعتراضات بوده است که متأسفانه گاه نیروهای امنیتی به پرتاب گازاشکآور و شلیک تیر هوایی هم متوسل شدهاند.
مردم آبادان به شدت خواستار برخورد فوری و قاطع با مسببان این حادثه هستند.
با این حال، تاکنون افرادی در خصوص حادثه متروپل بازداشت شدهاند که از جمله آنها شهردار فعلی و شهرداران سابق آبادان است.
همچنین مسئولان قضایی بر برخورد شدید با مقصران تأکید کردهاند و هیات ویژه اعزامی قوه قضاییه جهت بررسی این مساله هم وارد آبادان شدهاند.
با وجود تاکید مسئولان بر مسببان و مقصران حادثه ریزش برج متروپل، اما برخی سوءمدیریتها در روزهای نخست حادثه موجب آشفتگی مردم و افزایش نارضایتیها شد.
یکی از این موارد عدم معرفی سخنگوی واحد در روزهای بحرانی نخست بوده است که پیامد آن اشتباه در اعلام بازداشت و سپس فوت مالک ساختمان است.
همچنین عدم پوشش کافی
از سوی دیگر عدم پوشش کافی حادثه از سوی رسانه ملی از یک سو و انتشار گزارش نادرست از نجات یک فرد از زیرآوار، نارحتی مردم و عدم اعتماد آنها به صداوسیما را افزایش داده است.
همچنین مقایسه پوشش صداوسیما از حادثه پلاسکو با پوشش حادثه ریزش برج متروپل نشان از اختلاف فاحش در میزان توجه و اهمیتبخشی است.
در حالی که صداوسیما از ساختمان پلاسکو پخش زنده را دستور کار قرار داشت، اما رییس رسانه ملی میگوید در مورد حادثه متروپل از وی خواسته شد که پوشش این حادثه محدود شود.
قطعا تمام این موارد نارضایتی مردم داغدیده را بیشتر میکند و و خود را در معرض بیتوجهی میببینند.
محمد اردشیری فعال رسانهای خوزستان که پس از حادثه ریزش متروپل در محل حادثه مستقر شده است، در خصوص بینظمیهای روزهای نخست و نبود امکانات به خبرنگار جماران میگوید: «در روزهای اول حادثه، امداد و نجات و آوار برداری با بینظم انجام میشد. مسئولین پراکنده تصمیم می گرفتند و امکانات لازم جهت آواربرداری نبود و از روز چهارم به بعد نظم خوبی به عملیات داده شد و با ورود قرارگاه خاتم الانبیا و قرارگاه کربلا نیروی زمینی سپاه و همچنین تامین ماشینآلات از صنایع، آواربرداری شتاب بیشتری گرفت.»
او ادامه میدهد: «آن چیزی که چشمگیر بود حجم گسترده حمایت و همدلی بین مردم آبادان و امدادگران بود که امکانات زیادی را در گرمای آبادان برای امدادگران فراهم کردند.»
اردشیری عنوان میکند: «آن چیزی که خواست مردم آبادان است پیگیری محاکمه مقصران این حادثه و جلوگیری از تکرار چنیت حوادثی است. از طرفی دیگر مردم آبادان به عدم توجه به حادثه متروپل از سوی مسئولین ارشد دولت و رسانه.های ملی و خبرگزاری های رسمی بشدت گلهمند هستند.»
میتوان گفت حادثه ریزش متروپل به نمادی از بیمسئولیتی، فساد و ناکارآمدی تبدیل شده است که انعکاسی از تبعیض و نابرابری بوده است.
بدون شک رنج حادثه متروپل فراموش نشدنی است و در صفحه تاریخ مردمان ستمدیده دیار خوزستان ثبت شده است.
امید است که به زودی بتوان از این غم عبور شود و فضای شادی و خوشحالی در آبادان یا همان شهر اولینها حاکم شود.
دیدگاه تان را بنویسید