در این مطلب آمده است: این روزها رفتن به میوهفروشی، پرداخت مبلغ قابل توجه و کیسههایی که مجموعشان یک بشقاب میوه هم نمیشود، مثال مکرر و دلخوری خیلیها شده است.
میوههای گران، از همه مهمتر دامنه متغیر قیمت میوه چیزی نیست که نیاز به تحلیل و بررسی بازار داشته باشد.
از آن سوژههای به روزی است که تنها با رفتن به خیابان، محله و میدان ترهبار برای آدمی ثابت میشود.
این قیمت بالا یا همان متغیر وحشتناک قیمت یک طرف، کیفیت میوهها هم یک طرف! این مساله از همان فرآیندهایی است که برای بررسی آن نگاه جدی و تامل بیشتری باید مصروفش کرد چرا که درست در زمانهای که همه از نبود آب دم میزنند و شکل نگرانکننده نبودنش با هزار مساله به گوش و چشم بسیاری راه باز نمیکند، دست کم شاید مثال میوه بتواند آنها را متوجه اتفاقات ریز و درشت نامطلوب بازار میوهوترهبار کند.
این تلاش شبانهروزی ابر و باد و مه و خورشید که تا این حد برای ما ایرانیان چرخه محترم و حتی مقدسی تلقی میشود، میوههایی را به ثمر میرساند که به هیچ باور و میزانی نمیتوان آنها را زاده این چرخه دانست.
در عوض تا جایی که میتوان دید و تجربه کرد دخالت نامناسب و ناموزون همین دستهای بشری است که توان و رمق ماندگاری را از میوهها میگیرد و دیگر به هیچ عنوان نمیتوانیم مانند گذشتهها میوههای باکیفیت و مرغوب بخوریم.
اینکه این وضعیت تا چه حدی در چرخه تغذیه سالم موثر است یا اینکه تا چه حد بر خطوط خطرناک و قرمز آمار بیماریهای عجیب و غریب این روزها اضافه میکند، نکتهای است که باید بسیار مورد توجه و بازبینی قرار گیرد وگرنه دیر نیست روزی که بنا به اقتضای زمانی مجبور به تغذیه و دریافت ویتامینهای لازم بدنمان از میوه صنعتی شویم.
بله میوههای صنعتی.
در این میان باید میزان قدرت و تحکم مسوولان امر در صدور فرامین لازم در راستای توقف استفاده از داروها و تقویتیهای نباتی را سنجید که باعث رشد زیاد و دلربایی میوهها و در عین حال کاهش میزان طراوت و تازگی میانمدت و عدم قابلیت ذخیره املاح معدنی مورد نیاز ما و نیز ویتامینهای مختص هر میوه میشوند.
به معنایی بهتر خطر بیش از آن چیزی که تصور میکنیم جدی است.
حجم ضایعات میوه در شهرهای بزرگی نظیر تهران، مشهد و اصفهان به عنوان چند شهربزرگ کشور به چنان حدی رسیده است که محال است شهروند این شهرها باشید و از بازار فروش ضایعات میوه مطلع نباشید.
هر شب حجم قابل توجهی از تنوع میوههایی که در طول روز در بار اصلی دچار خرابی و گندیدگی میشوند، کالای اصلی فروش میوههای ضایعاتی یا کمکیفیت هستند؛ کالایی که مشتریهای خاص خودش را دارد.
برای ضایعات به اصطلاح ترهباری کسانی مشتریاند گاهی که دارای حیوان هستند و سیر کردن شکم این حیوانات صاحبان آنها را به بازار ضایعات میوهوترهبار میکشاند.
اما در بخش میوه چنین نیست. اگرچه برای برخی از میوهها خرید موارد ضایعاتی آنها عمومیت بیشتری دارد و خانوادهها عموما تجربه خرید مثلا هویج، موز، میوههای آبدار تابستانی نظیر طالبی و گرمک را دارند تا بتوانند آب این میوهها را برای مصرف تهیه کنند اما عمومیت این موضوع چیزی نیست که بتوان به این راحتی بیان کرد و از چگونگی هدررفت آن چیزی نگفت.
طرح مساله نیز از همین جا ضرورت بیشتری پیدا میکند. چرخه دوام و ماندگاری انواع و اقسام میوهها بسیار کوتاه شده و این مساله هم ضربه جبرانناپذیری به تعدیل قیمت ثابت میوهوترهبار میزند و در کمال تاسف رونق بازار ضایعاتی را افزایش داده است.
این وضعیت چنان گسترش پیدا کرده که در قلب میادین بزرگ ترهبار نیز شاهد آن هستیم.
میوهها زمانی دارای یک مولفه و امتیاز بسیار مهم و برجسته بودند که این روزها کمتر دارای آن هستند؛ عمر نسبی و فاصله زمانی قابل قبول از چیدن تا مصرف.
مثال اول؛ بازار تجریش
بازار میوهوترهبار تجریش جایی که همه اجناس خاص و تازه و باکیفیت و در برخی موارد لوکس هستند، همیشه میوههایی دارد که فقط در تخیلاتمان میتوانستیم آنها را ببینیم.
حال آنکه در این بازار انواع و اقسام آن میوهها را میتوان خرید. اما قیمتها بسیار بالا هستند.
فروش به نسبت گذشته کم نشده اما اعتراض و گلهگذاری مردم بیشتر شده است.
یکی از شاغلان این صنف حرفم را تایید میکند و میگوید: زمانی مشتریها میآمدند و مثلا میگفتند از سیب یا پرتقالی که هفته گذشته خریده بودیم، موجود هست؟
تعجبآور نبود چون دوام و ماندگاری میوههایی اینچنینی بسیار زیاد بود و هنوز هم با وجود کاهش کیفیت و ارزش غذایی میوهها، میوههایی که نام بردم نسبت به سایر میوهها تا حدودی ماندگاری بیشتری دارند. حتی به یاد دارم سیبها و پرتقالهای ما در یخچال (حتی نه در درجه استاندارد) تا بیشتر از یک ماه نیز طراوت و تازگی خودش را داشت.
اما اکنون به طرز بسیار عجیبی ماندن چند روزه میوه در مغازه به قصد فروش با تمام شگردها و راهکارهایی که تخصص کار ماست به یک مساله مهم تبدیل شده است.
او تاکید میکند: در پایان شب، ضایعات میوه جمعآوری شده به مشتری فروخته میشود.
صبح هم اگر بار جدید از میدان مرکزی نیاورده باشیم، از بار موجود در میوهفروشی دوباره باید ضایعات میوه جمعآوری کنیم.
از او میپرسم علت این تخلف چیست؟
سکوتی توامان با ژست هم میدانم و هم نمیدانم دارد.
سپس نگاه این فروشنده به کارتنهایی متمرکز شد که کارگران کنار پای خودشان گذاشته بودند و میوههای نیمهخراب را از بار اصلی جدا میکردند و برای عرضه در بخش میوههای ضایعاتی داخل آن میانداختند.
مثال دوم: بازار مرکزی میوهو ترهبار تهران
در این میان شاید تنها فروشندگان موز در بازار میوه باشند که تا مرحله فروش جنس خود مانند سایر فروشندگان و بنکداران، مدام یک چشم به دست خریدار و یک چشم نگران به میوههایی که هرچه مقدارشان بیشتر باشد، میزان خرابیشان نیز بیشتر میشود، نداشته باشند. اما در بخش فروش محصولی نظیر خیار و گوجهفرنگی وضع بسیار ناراحتکنندهتر است.
از کلیه سموم و مواد مغذی که در کشت آبی و به اصطلاح گلخانهای به بوتهها میدهند، نه تنها یک مورد از آنها نیست که در تخریب محیطزیست نقش خنثی را بازی کند، بلکه میان زمان چیدن تا توزیع در فروشگاههای شهر و روستا،یک دوره زمانی وجود دارد و باید داشته باشد که عملا رعایت نمیشود.
این را یکی از چرخیهای بازار میوهوترهبار مرکزی شهر تهران به نام حجت میگوید.
با تعجب میگوید: همیشه شاهد خرید میوههایی هستم که در ابتدای صبح بسیار باکیفیت و درشت و زیبا به نظرمیرسند، اما همین میوهها را که در گوشه انباری یا حجرهای میگذارم تا پس از پایان ساعت کاری به منزل ببرم، دیگر در منزل به هیچ عنوان به طراوت و شادابی صبح نیستند.
میوهها هم هورمونی شدهاند همه در بازار میوهوترهبار این را میدانند.
حسابدار چند بنکدار با سابقه در بازار میوهوترهبار مرکزی تهران میگوید: به قطع یقین میگویم که در صورت افزایش مدت ماندن میوه از هر نوع در حد فاصل یخچال یا سردخانه تا مرحله تحویل به مشتری ستونی را به عنوان ضایعات میوه گشودهایم.
اگرچه شاید در برخی موارد محسوس نباشد، اما به محض افزایش نسبی زمان ماندگاری میوه در بنکداری، از این سو با اتلاف شدید میوهها و همچنین کاهش کیفیت آنها روبهرو هستیم.
علت را که جویا میشوم، این حسابدار میگوید: حتما میدانی که این آفت تقریبا یکی دو دهه اخیر است.
قبلا به هیچ عنوان تا این حد ضایعات میوه نداشتیم. حتی وقتی میوهای بیش از حد خراب میشد، مثالی در میدان بود که میگفتند آفتاب تابستان مستقیم بالای سرش بوده.
یعنی حتی باز علت را بیرونی میدانستند نه درونی. چون تکلیف میوههای آفتزده مشخص بود.
به هیچ عنوان وارد میدان نمیشدند. پس به هیچ عنوان ماندن و نگهداری میوه در میدان ترهبار منجر به از بین رفتن و اتلاف آن نمیشد، اما امروزه دقیقا برعکس این شرایط حاکم است.
به نظرم چرخه کشت و برداشت، دارای موارد معیوب است.
استفاده از کودها و داروهای تقویتی زودبازده بسیار به سلامت میوهها و بوتههای درختی لطمه میزند.
از این سو هنوز در نحوه نگهداری با مشکلات اساسی و کمبود مکانها و یخچالهای نزدیک و قابل دسترس مواجهیم و از این بخش تا قرارگرفتن میوهوترهبار در سفره مردم نیز چرخه مذکور مشکلات جدی دارد.
چنین شرایطی که در گذشته نیز باعث اتلاف و از بین رفتن میوههای زیادی میشد، حال با پدیدههایی که میوه نامیده میشوند نیز روبه رو هستند.
طبیعی است که مشکلات چند برابر میشوند.
این بخش از مشکلات به هر سمت و سویی که میرود به هرحال انتهای این راه دست خریدار است که امروز به طرز بسیار غیرمعمولی هزینه برای خرید میوه صرف میکند و از آن سو در این عامل اصلی تغذیه و سلامت ارگانیسم بدن، شاهد کمترین میزان کیفیت است.
مثال سوم: خیابان استاد نجاتالهی بازار میوهوترهبار
قیمت میوهها به نسبت محدوده و منطقه شهری به نظر مناسب میرسد.
بالاخص که با بازاری مشابه که چند خیابان آن سوتر است، (خیابان عضدی) اینجا قیمتها مناسبتر به نظر میرسد.
نزدیک به ساعات پایانی کار بازارچه تلی از میوههای خراب شده در ورودی خودنمایی میکنند.
فروشندهای در این زمینه به ما میگوید: این شلیلها، زردآلوها و طالبیهایی که الان در این قسمتند در کمتر از بیست و چهار ساعت گذشته وارد این مرکز فروش شدهاند.
رطوبت آنها مثل دیگر میوهها به جهت نگهداری تامین بوده است.
کلیه کارهایی که به طور روزمره برای نگهداری میوهها در ساعات تعطیلی انجام میدهیم برای این میوهها نیز انجام دادهایم. اما تفاوت تا این حد خودش را نشان میدهد.
بسیاری از این میوهها نیز اگر امشب به فروش نروند،چارهای جز ریختن آنها در سطل زباله نداریم.
مردم به هردلیل ممکن این روزها میوههای خوب و استاندارد نیز مصرف نمیکنند. این فروشنده همچنین ادامه میدهد: خودم کرد هستم و زادگاهم منطقه ژاوه در کردستان است.
از کودکی با بتههای توتفرنگی بزرگ شدهام. هم کاشتهام، هم چیدهام و هم خوردهام. گاهیوقتها این توتفرنگیها را که میبینم غم به سراغم میآید.
حتی بارها شده مطمئن بودهام که توتفرنگیها برای منطقه خودمان است،اما هیچ رنگ و نشانی از آنجا ندارد.
فرض کنید یک آن تمام کودکی و کار و ذوق دیارم در مقابل چشمانم رنگ ببازد، چه میشود؟
زمستانها بدبختانه توتفرنگیها هیچ ندارند. یک بار چشم یکی را بسته بودند و به او توتفرنگی زمستانی که در گلخانهها به عمل میآید داده بودند.
بعد از خوردن دو عدد قطعه قطعه شده تازه گفته بود که بوی آبمیوه کارخانهای توتفرنگی را میدهد!
این شرایط تاسفبار کیفیت میوهها و ترهبار است. زمین کشاورزی که در طول سال انواع و اقسام سبزیهای مختلف و مصرفی مردم را تولید میکند، بدون آنکه به زمین زراعی استراحت داده شود و همزمان با هر کشت، حجم بیحد و اندازه از کودها و تقویتیها را به اصطلاح به ناف زمین میبندند، طبیعی است که به جای سلامت مردم، باید نگران سلامت آنها شد. کیفیت نامطلوب میوهها که عملا نشاندهنده پسرفت صنعت کشاورزی و باغداری در کشور است، چنان ضربه عمیقی میتواند بر سلامت عمومی و معیارهای زیست سالم اجتماعی وارد کند که نشود در آینده جلوی بیماریهای ناشی از این بیبرنامگی و ولنگاری در استفاده خودسر از تقویتیها و کودهای نباتی و باغی را گرفت.
تازه زنگ خطر نواخته شده است. گوجهفرنگیهای درون سبز، خیارهای غدهای و خالدار، زردآلوهای هسته خالی،
گردوهایی با رنگ پوست تغییر یافته، کرفسها و کاهوهای خشک، گرمکها و ملونهای فرآوری شده، توتفرنگیهای بیعطر و آب، همه و همه نشان از تغییرات جدی در محصولات کشاورزی دارند.
محصولاتی که به نوبه خود در همین چند دهه گذشته از مکملهای برتر تغذیه خانوادههای ایرانی محسوب میشدند. اما امروز هیچ...
روزنامه جهان صنعت
1735
میوههای گران، از همه مهمتر دامنه متغیر قیمت میوه چیزی نیست که نیاز به تحلیل و بررسی بازار داشته باشد.
از آن سوژههای به روزی است که تنها با رفتن به خیابان، محله و میدان ترهبار برای آدمی ثابت میشود.
این قیمت بالا یا همان متغیر وحشتناک قیمت یک طرف، کیفیت میوهها هم یک طرف! این مساله از همان فرآیندهایی است که برای بررسی آن نگاه جدی و تامل بیشتری باید مصروفش کرد چرا که درست در زمانهای که همه از نبود آب دم میزنند و شکل نگرانکننده نبودنش با هزار مساله به گوش و چشم بسیاری راه باز نمیکند، دست کم شاید مثال میوه بتواند آنها را متوجه اتفاقات ریز و درشت نامطلوب بازار میوهوترهبار کند.
این تلاش شبانهروزی ابر و باد و مه و خورشید که تا این حد برای ما ایرانیان چرخه محترم و حتی مقدسی تلقی میشود، میوههایی را به ثمر میرساند که به هیچ باور و میزانی نمیتوان آنها را زاده این چرخه دانست.
در عوض تا جایی که میتوان دید و تجربه کرد دخالت نامناسب و ناموزون همین دستهای بشری است که توان و رمق ماندگاری را از میوهها میگیرد و دیگر به هیچ عنوان نمیتوانیم مانند گذشتهها میوههای باکیفیت و مرغوب بخوریم.
اینکه این وضعیت تا چه حدی در چرخه تغذیه سالم موثر است یا اینکه تا چه حد بر خطوط خطرناک و قرمز آمار بیماریهای عجیب و غریب این روزها اضافه میکند، نکتهای است که باید بسیار مورد توجه و بازبینی قرار گیرد وگرنه دیر نیست روزی که بنا به اقتضای زمانی مجبور به تغذیه و دریافت ویتامینهای لازم بدنمان از میوه صنعتی شویم.
بله میوههای صنعتی.
در این میان باید میزان قدرت و تحکم مسوولان امر در صدور فرامین لازم در راستای توقف استفاده از داروها و تقویتیهای نباتی را سنجید که باعث رشد زیاد و دلربایی میوهها و در عین حال کاهش میزان طراوت و تازگی میانمدت و عدم قابلیت ذخیره املاح معدنی مورد نیاز ما و نیز ویتامینهای مختص هر میوه میشوند.
به معنایی بهتر خطر بیش از آن چیزی که تصور میکنیم جدی است.
حجم ضایعات میوه در شهرهای بزرگی نظیر تهران، مشهد و اصفهان به عنوان چند شهربزرگ کشور به چنان حدی رسیده است که محال است شهروند این شهرها باشید و از بازار فروش ضایعات میوه مطلع نباشید.
هر شب حجم قابل توجهی از تنوع میوههایی که در طول روز در بار اصلی دچار خرابی و گندیدگی میشوند، کالای اصلی فروش میوههای ضایعاتی یا کمکیفیت هستند؛ کالایی که مشتریهای خاص خودش را دارد.
برای ضایعات به اصطلاح ترهباری کسانی مشتریاند گاهی که دارای حیوان هستند و سیر کردن شکم این حیوانات صاحبان آنها را به بازار ضایعات میوهوترهبار میکشاند.
اما در بخش میوه چنین نیست. اگرچه برای برخی از میوهها خرید موارد ضایعاتی آنها عمومیت بیشتری دارد و خانوادهها عموما تجربه خرید مثلا هویج، موز، میوههای آبدار تابستانی نظیر طالبی و گرمک را دارند تا بتوانند آب این میوهها را برای مصرف تهیه کنند اما عمومیت این موضوع چیزی نیست که بتوان به این راحتی بیان کرد و از چگونگی هدررفت آن چیزی نگفت.
طرح مساله نیز از همین جا ضرورت بیشتری پیدا میکند. چرخه دوام و ماندگاری انواع و اقسام میوهها بسیار کوتاه شده و این مساله هم ضربه جبرانناپذیری به تعدیل قیمت ثابت میوهوترهبار میزند و در کمال تاسف رونق بازار ضایعاتی را افزایش داده است.
این وضعیت چنان گسترش پیدا کرده که در قلب میادین بزرگ ترهبار نیز شاهد آن هستیم.
میوهها زمانی دارای یک مولفه و امتیاز بسیار مهم و برجسته بودند که این روزها کمتر دارای آن هستند؛ عمر نسبی و فاصله زمانی قابل قبول از چیدن تا مصرف.
مثال اول؛ بازار تجریش
بازار میوهوترهبار تجریش جایی که همه اجناس خاص و تازه و باکیفیت و در برخی موارد لوکس هستند، همیشه میوههایی دارد که فقط در تخیلاتمان میتوانستیم آنها را ببینیم.
حال آنکه در این بازار انواع و اقسام آن میوهها را میتوان خرید. اما قیمتها بسیار بالا هستند.
فروش به نسبت گذشته کم نشده اما اعتراض و گلهگذاری مردم بیشتر شده است.
یکی از شاغلان این صنف حرفم را تایید میکند و میگوید: زمانی مشتریها میآمدند و مثلا میگفتند از سیب یا پرتقالی که هفته گذشته خریده بودیم، موجود هست؟
تعجبآور نبود چون دوام و ماندگاری میوههایی اینچنینی بسیار زیاد بود و هنوز هم با وجود کاهش کیفیت و ارزش غذایی میوهها، میوههایی که نام بردم نسبت به سایر میوهها تا حدودی ماندگاری بیشتری دارند. حتی به یاد دارم سیبها و پرتقالهای ما در یخچال (حتی نه در درجه استاندارد) تا بیشتر از یک ماه نیز طراوت و تازگی خودش را داشت.
اما اکنون به طرز بسیار عجیبی ماندن چند روزه میوه در مغازه به قصد فروش با تمام شگردها و راهکارهایی که تخصص کار ماست به یک مساله مهم تبدیل شده است.
او تاکید میکند: در پایان شب، ضایعات میوه جمعآوری شده به مشتری فروخته میشود.
صبح هم اگر بار جدید از میدان مرکزی نیاورده باشیم، از بار موجود در میوهفروشی دوباره باید ضایعات میوه جمعآوری کنیم.
از او میپرسم علت این تخلف چیست؟
سکوتی توامان با ژست هم میدانم و هم نمیدانم دارد.
سپس نگاه این فروشنده به کارتنهایی متمرکز شد که کارگران کنار پای خودشان گذاشته بودند و میوههای نیمهخراب را از بار اصلی جدا میکردند و برای عرضه در بخش میوههای ضایعاتی داخل آن میانداختند.
مثال دوم: بازار مرکزی میوهو ترهبار تهران
در این میان شاید تنها فروشندگان موز در بازار میوه باشند که تا مرحله فروش جنس خود مانند سایر فروشندگان و بنکداران، مدام یک چشم به دست خریدار و یک چشم نگران به میوههایی که هرچه مقدارشان بیشتر باشد، میزان خرابیشان نیز بیشتر میشود، نداشته باشند. اما در بخش فروش محصولی نظیر خیار و گوجهفرنگی وضع بسیار ناراحتکنندهتر است.
از کلیه سموم و مواد مغذی که در کشت آبی و به اصطلاح گلخانهای به بوتهها میدهند، نه تنها یک مورد از آنها نیست که در تخریب محیطزیست نقش خنثی را بازی کند، بلکه میان زمان چیدن تا توزیع در فروشگاههای شهر و روستا،یک دوره زمانی وجود دارد و باید داشته باشد که عملا رعایت نمیشود.
این را یکی از چرخیهای بازار میوهوترهبار مرکزی شهر تهران به نام حجت میگوید.
با تعجب میگوید: همیشه شاهد خرید میوههایی هستم که در ابتدای صبح بسیار باکیفیت و درشت و زیبا به نظرمیرسند، اما همین میوهها را که در گوشه انباری یا حجرهای میگذارم تا پس از پایان ساعت کاری به منزل ببرم، دیگر در منزل به هیچ عنوان به طراوت و شادابی صبح نیستند.
میوهها هم هورمونی شدهاند همه در بازار میوهوترهبار این را میدانند.
حسابدار چند بنکدار با سابقه در بازار میوهوترهبار مرکزی تهران میگوید: به قطع یقین میگویم که در صورت افزایش مدت ماندن میوه از هر نوع در حد فاصل یخچال یا سردخانه تا مرحله تحویل به مشتری ستونی را به عنوان ضایعات میوه گشودهایم.
اگرچه شاید در برخی موارد محسوس نباشد، اما به محض افزایش نسبی زمان ماندگاری میوه در بنکداری، از این سو با اتلاف شدید میوهها و همچنین کاهش کیفیت آنها روبهرو هستیم.
علت را که جویا میشوم، این حسابدار میگوید: حتما میدانی که این آفت تقریبا یکی دو دهه اخیر است.
قبلا به هیچ عنوان تا این حد ضایعات میوه نداشتیم. حتی وقتی میوهای بیش از حد خراب میشد، مثالی در میدان بود که میگفتند آفتاب تابستان مستقیم بالای سرش بوده.
یعنی حتی باز علت را بیرونی میدانستند نه درونی. چون تکلیف میوههای آفتزده مشخص بود.
به هیچ عنوان وارد میدان نمیشدند. پس به هیچ عنوان ماندن و نگهداری میوه در میدان ترهبار منجر به از بین رفتن و اتلاف آن نمیشد، اما امروزه دقیقا برعکس این شرایط حاکم است.
به نظرم چرخه کشت و برداشت، دارای موارد معیوب است.
استفاده از کودها و داروهای تقویتی زودبازده بسیار به سلامت میوهها و بوتههای درختی لطمه میزند.
از این سو هنوز در نحوه نگهداری با مشکلات اساسی و کمبود مکانها و یخچالهای نزدیک و قابل دسترس مواجهیم و از این بخش تا قرارگرفتن میوهوترهبار در سفره مردم نیز چرخه مذکور مشکلات جدی دارد.
چنین شرایطی که در گذشته نیز باعث اتلاف و از بین رفتن میوههای زیادی میشد، حال با پدیدههایی که میوه نامیده میشوند نیز روبه رو هستند.
طبیعی است که مشکلات چند برابر میشوند.
این بخش از مشکلات به هر سمت و سویی که میرود به هرحال انتهای این راه دست خریدار است که امروز به طرز بسیار غیرمعمولی هزینه برای خرید میوه صرف میکند و از آن سو در این عامل اصلی تغذیه و سلامت ارگانیسم بدن، شاهد کمترین میزان کیفیت است.
مثال سوم: خیابان استاد نجاتالهی بازار میوهوترهبار
قیمت میوهها به نسبت محدوده و منطقه شهری به نظر مناسب میرسد.
بالاخص که با بازاری مشابه که چند خیابان آن سوتر است، (خیابان عضدی) اینجا قیمتها مناسبتر به نظر میرسد.
نزدیک به ساعات پایانی کار بازارچه تلی از میوههای خراب شده در ورودی خودنمایی میکنند.
فروشندهای در این زمینه به ما میگوید: این شلیلها، زردآلوها و طالبیهایی که الان در این قسمتند در کمتر از بیست و چهار ساعت گذشته وارد این مرکز فروش شدهاند.
رطوبت آنها مثل دیگر میوهها به جهت نگهداری تامین بوده است.
کلیه کارهایی که به طور روزمره برای نگهداری میوهها در ساعات تعطیلی انجام میدهیم برای این میوهها نیز انجام دادهایم. اما تفاوت تا این حد خودش را نشان میدهد.
بسیاری از این میوهها نیز اگر امشب به فروش نروند،چارهای جز ریختن آنها در سطل زباله نداریم.
مردم به هردلیل ممکن این روزها میوههای خوب و استاندارد نیز مصرف نمیکنند. این فروشنده همچنین ادامه میدهد: خودم کرد هستم و زادگاهم منطقه ژاوه در کردستان است.
از کودکی با بتههای توتفرنگی بزرگ شدهام. هم کاشتهام، هم چیدهام و هم خوردهام. گاهیوقتها این توتفرنگیها را که میبینم غم به سراغم میآید.
حتی بارها شده مطمئن بودهام که توتفرنگیها برای منطقه خودمان است،اما هیچ رنگ و نشانی از آنجا ندارد.
فرض کنید یک آن تمام کودکی و کار و ذوق دیارم در مقابل چشمانم رنگ ببازد، چه میشود؟
زمستانها بدبختانه توتفرنگیها هیچ ندارند. یک بار چشم یکی را بسته بودند و به او توتفرنگی زمستانی که در گلخانهها به عمل میآید داده بودند.
بعد از خوردن دو عدد قطعه قطعه شده تازه گفته بود که بوی آبمیوه کارخانهای توتفرنگی را میدهد!
این شرایط تاسفبار کیفیت میوهها و ترهبار است. زمین کشاورزی که در طول سال انواع و اقسام سبزیهای مختلف و مصرفی مردم را تولید میکند، بدون آنکه به زمین زراعی استراحت داده شود و همزمان با هر کشت، حجم بیحد و اندازه از کودها و تقویتیها را به اصطلاح به ناف زمین میبندند، طبیعی است که به جای سلامت مردم، باید نگران سلامت آنها شد. کیفیت نامطلوب میوهها که عملا نشاندهنده پسرفت صنعت کشاورزی و باغداری در کشور است، چنان ضربه عمیقی میتواند بر سلامت عمومی و معیارهای زیست سالم اجتماعی وارد کند که نشود در آینده جلوی بیماریهای ناشی از این بیبرنامگی و ولنگاری در استفاده خودسر از تقویتیها و کودهای نباتی و باغی را گرفت.
تازه زنگ خطر نواخته شده است. گوجهفرنگیهای درون سبز، خیارهای غدهای و خالدار، زردآلوهای هسته خالی،
گردوهایی با رنگ پوست تغییر یافته، کرفسها و کاهوهای خشک، گرمکها و ملونهای فرآوری شده، توتفرنگیهای بیعطر و آب، همه و همه نشان از تغییرات جدی در محصولات کشاورزی دارند.
محصولاتی که به نوبه خود در همین چند دهه گذشته از مکملهای برتر تغذیه خانوادههای ایرانی محسوب میشدند. اما امروز هیچ...
روزنامه جهان صنعت
1735
کپی شد