در این مطلب آمده است: اول: شهرداری تهران در 10 سال گذشته حدود سه هزار فعال ارتباطی را در قالب مدیران و کارشناسان روابط‌عمومی شرکت‌ها و مناطق و رسانه‌های وابسته به استخدام درآورد.
این «لشکر»، بزرگ‌ترین سازمان ارتباطی در کشور را شکل داده که وظیفه‌اش، تأمین منافع سهام‌دار یا کارفرمای اصلی آن یعنی شهروندان تهران است.
بدیهی‌ترین وظیفه این ساختار بزرگ و تبیین سیاست‌های مدیران شهری، کمک به تصویر واقع‌بینانه از عملکرد شهرداری و اطمینان‌بخشی نسبت به رعایت تقاضاها و خواسته‌های عموم شهروندان است؛ اما کمتر کسی می‌تواند این روزها حتی به این سؤال پاسخ دهد که مهم‌ترین برنامه شهرداری تهران در دوره جدید چیست؟
دوم: مردم، یعنی کسانی که حقوق آن سه هزار نفر به‌علاوه 30 هزار کارمند دیگر شهرداری را می‌دهند، ابزاری ندارند که بتوانند نظرات خود را به شهرداری تهران ارائه کنند و مثلا بگویند دلشان می‌خواست شهردارشان بیشتر به وضعیت نابسامان زباله‌ها رسیدگی کند یا علایق فرهنگی آنان را تأمین کند؟
سوم: شهرداری تهران در دوره مدیریت محمدعلی نجفی اقدامات زیادی انجام داد، ولی نتوانست از آنها دفاع کند.
مدرن‌ترین و شفاف‌ترین برنامه شهری تهران در این دوره تدوین شده و برای نخستین‌بار در ‌معرض قضاوت افکار عمومی قرار گرفت.
این برنامه در ‌حالی در جریان تصویب در شوراست که هنوز بخش مهمی از نمایندگان شهروندان تهرانی آن را ندیده و نشناخته‌اند.
حتما اشکالی متوجه این «نمایندگان افکار عمومی» هم هست، ولی مگر یکی از وظایف آن لشکر سه‌هزار‌نفره، جبران چنین نقص‌هایی نیست؟
به‌این‌ترتیب، شهروندان تهران در حالی ماهانه به سه هزار متخصص رسانه و روابط‌عمومی و ارتباطات حقوق می‌دهند که نه صدای خوبی برای آنها هستند و نه صدای مناسب و کارآمدی برای شهرداری تهران!
چهارم: این نقیصه همیشه وجود داشته است، اما شهرداران گذشته، راه‌حل را در توسعه نظام ارتباطی دیدند، درحالی‌که شهرداری تهران به تغییر رویکردهای ارتباطی نیاز داشت و در نتیجه ساختاری خلق شد که به‌جای آنکه مسئله‌اش حل ناکارآمدی باشد، بر آن افزود.
در این شرایط انتصاب مدیر جدید ارتباطات شهرداری تهران، اگر با تغییر در سیاست‌های ارتباطی این نهاد بزرگ اجتماعی همراه نباشد، به همان مشکلات کنونی دولت بدل می‌شود که رئیس‌جمهوری در جمع مدیران ارشدش روابط‌عمومی‌ها را به حل آن فراخواند: فقدان مقبولیت، فرار سرمایه‌های مادی و معنوی، توسعه فساد سیستمی و... .
پنجم: مدیر جدید روابط‌عمومی شهرداری، محمدعلی کریمی، پیش از این در سمت مدیر روابط‌عمومی بانک مرکزی، تجربه عبور از یکی از دشوارترین پیچ‌های اقتصادی ایران را از سر گذرانده است.
ریشه‌کنی مؤسسات غیرمجاز، هم‌زمان با اصلاح برخی ساختارهای معطل بانکی، می‌توانست نظام مالی و بانکی ایران را قبل از درگیر‌شدن با مسئله ارز، دچار یک فروپاشی تمام‌عیار کند.
فارغ از نقدهای درست یا غلطی که به این روند وارد است، تجربه نظام ارتباطی بانک مرکزی در این دوره کمک کرد تا به‌جای هراسیدن از نقدها، وفاق جمعی برای چنین تصمیم بزرگی در میان بخش‌های مختلف حاکمیت جلب شود، شهرداری تهران هم این تجربه را نیاز دارد.
مدیر جدید در این مسیر، راه دشواری پیش‌رو دارد.
شهرداری تهران نیز دیر یا زود باید به جراحی‌های دردناکی تن بدهد و بخش بزرگی از نیروهای خود را تعدیل کند.
علاوه بر آن انتظارات بی‌پاسخ شهروندان تهرانی، به‌سرعت می‌تواند اعتماد آنان را به شورای شهر یکپارچه اصلاح‌طلب، زایل کند و مشارکت‌جویی آنان در اداره شهر را کاهش دهد و از این منظر راه‌اندازی ابزارهای تعاملی برای شنیدن و پاسخ‌دادن به انتظارات شهروندان، رویکرد تازه‌ای است که باید به آن اهتمام داشت.
دیگر پیچ مهم این مسیر، نورافشاندن بر عملکرد شهرداری به‌صورت یکپارچه و هدفمند است.
تصویر شهرداری تهران هنوز برای شهروندان واضح نشده است و این سؤال که این شورا و این شهردار چه می‌خواهند بکنند؟
باید پاسخی همگرا و روشن نزد غالب مخاطبان تهرانی داشته باشد.
ششم: شهرداری تهران بزرگ‌ترین نهاد خدماتی است که بدون دانش تسهیلگری و التزام به مشارکت‌جویی حاکمیت، مردم و بازار به‌عنوان ارکان توسعه راه به جایی نخواهد برد.
در غیاب یک نظام ارتباطی کارآمد، هیچ‌یک از ویژگی‌های کلیدی مورد نیاز برای ایفای این نقش، یعنی شفافیت، کارآمدی و صداقت در جان شهرداری تهران به بار نخواهد نشست.
آخرین تجربه فقدان چنین نظامی، چالش در اجرای ساده توزیع کارت ترافیک در میان خبرنگاران بوده است که به‌عنوان بخشی از شبکه ذی‌نفعان، نیازمند شناسایی، برنامه‌ریزی و اجرای مناسب بود و هنوز هم حاشیه‌های آن تمام نشده است.
تجربه بدترش، اجرای یک برنامه کودکانه در حضور شهردار تهران بود که به بهانه‌ای برای تغییر شهردار هم بدل شد.
اگر نظام ارتباطی شهرداری تهران بتواند چابکی و کارآمدی را نخست در ساختار درونی خود و سپس در نهاد شهرداری بنشاند، بی‌تردید، محمدعلی افشانی و شورایی که او را برگزیده می‌توانند با سرعتی بیشتر و هزینه‌هایی به‌مراتب کمتر، به اهداف خود برسند و تبعات ناشی از تغییر شهردار در میان دوره را تا حد زیادی کنترل کنند.
این تنها راه قدردانی شورا و شهردار از شهروندانی است که با قاطعیت به یک جریان رأی دادند تا برای یکپارچگی، سرعت و قاطعیت در اداره شهر، بهانه‌ای نداشته باشند.
روزنامه شرق
تهرام/1735/ 1008
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.