در این مطلب آمده است: دکه‌های روزنامه‌فروشی بخش ثابت خیابان‌های شهر هستند، دکه‌هایی که خلاف اسم‌شان تنها محلی برای فروش روزنامه و یا دیگر محصولات مطبوعاتی نیستند.
در این دکه‌ها از سیگار پیدا می‌شود تا آب معدنی و انواع کیک و بیسکوئیت.
در حقیقت دکه‌های روزنامه‌فروشی تبدیل به بقالی‌های کوچکی شده‌اند که روزنامه هم در بساط‌شان پیدا می‌شود.
حالا مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران گفته است در قراردادهای جدید با کیوسک‌داران دوباره درباره ممنوعیت فروش دخانیات و سایر اقلام به جز مطبوعات اطلاع‌رسانی می‌شود و هرگونه تخلف علاوه بر جریمه می‌تواند باعث جمع‌آوری کیوسک شود.
اما آیا مسئولان به راهی جایگزین برای کسب درآمد این افراد آن هم در عصری که «عصر مطبوعات» نامیده می‌شود، فکر کرده‌اند؟

دکه‌داران فقط مطبوعات بفروشند
سال 1389 ستاد مبارزه مبارزه با قاچاق کالا و ارز تصویب کرد که برای پیشگیری و مبارزه با قاچاق کالای دخانی فروش دخانیات در دکه‌های روزنامه‌فروشی ممنوع شود.
سال 94 در راستای همین قانون با دکه‌های روزنامه‌فروشی که دخانیات می‌فروختند برخورد شد و رضا قدیمی، مدیر عامل وقت شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران از پلمپ شدن چندین کیوسک خبر داده بود.
همان زمان رضا قهرمانی، معاون وقت پیشگیری اداره کل سلامت شهرداری تهران در یک نشست خبری گفته بود: «از آنجایی که 50 درصد درآمد این دکه‌ها از فروش مواد دخانی است، در زمینه اجرای این قانون مقاومت می‌کنند».
همچنان فروش دخانیات در دکه‌های روزنامه فروشی ادامه یافت.
از آنجایی که دکه‌های مطبوعاتی با شهرداری قرارداد می بندند، شهرداری یکی از مهم‌ترین دستگاه‌ها در اجرایی شدن این مصوبه مرتبط با دخانیات است اما گفته می‌شد شهرداری در این زمینه با دیگر دستگاه‌ها چندان همکاری نمی‌کند.
حالا فرهاد افشار، مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران درباره آخرین عملکرد شهرداری تهران در موضوع ساماندهی کیوسک‌های مطبوعاتی به ایسنا گفته است: فروش دخانیات و مواد غذایی در کیوسک‌های سطح شهر تهران معضلی است که متاسفانه به مرور زمان و به واسطه کسب درآمد بیشتر یا زیاده‌خواهی برخی از کیوسک‌داران ایجاد شده است و امروز متاسفانه در این فضاها اقلام بسیاری به جز مطبوعات در حال عرضه است بر همین اساس به صورت متمرکز از منطقه یک برای انعقاد قرارداد جدید کیوسک‌داران تلاش خواهیم کرد با همراهی کیوسک‌‌داران فلسفه اصلی این کیوسک‌ها یعنی عرضه مطبوعات به طور کامل رعایت شود.
مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران گفت: برای متخلفان جرائم سنگینی لحاظ خواهد شد.
او با اشاره به اتمام حجت با کیوسک‌داران همزمان با انعقاد قرارداد جدید کیوسک‌ها از منطقه یک تهران برای ممنوعیت عرضه دخانیات و سایر اقلام به جز مطبوعات افزود: با دعوت از کیوسک‌داران برای انعقاد قرارداد جدید اعلام کردیم که اگر از ممنوعیت عرضه محصولاتی به جز مطبوعات در این فضا تمکین نکنند جریمه و در نهایت با جمع‌آوری کیوسک مواجه خواهند شد.

از دکه «سیگار» می‌خرم!
گرچه مضرات استعمال دخانیات و هزینه‌هایی که در پی آن بر جامعه تحمیل می‌شود کاملا مشخص است اما در این ماجرا این سوال مهم بی‌جواب مانده که در روزگاری که مردم کمتر روزنامه و مجله می‌خوانند، در زمانی که روزنامه‌ها به سمت دیجیتالی شدن می‌روند و مردم هم ترجیح می‌دهند در گوشی‌های هوشمندشان اخبار را دنبال کنند تا روزنامه‌ها و قیمت روزنامه‌ها هم به دلیل افزایش قیمت کاغذ بالا و بالاتر می‌رود، دکه‌داران چطور تنها با فروش اقلام مطبوعاتی اجاره کیوسک و هزینه زندگی خود را تآمین کنند؟
شاید برای پاسخ به این بد نباشد که ببینیم مردم از دکه روزنامه فروشی چه می‌خرند.
آرش جوانی است حدودا سی و پنج ساله او زیاد روزنامه می‌خواند ولی در پاسخ به این سوال که «معمولا از دکه روزنامه‌فروشی چه می‌خری؟»
می‌گوید «سیگار»! او در ادامه به «ابتکار» می‌گوید: من هر روز پنج شش روزنامه‌ را روی اینترنت می‌خوانم، چون قیمت روزنامه کاغذی زیاد است.
من از دکه‌ روزنامه‌فروشی بیشتر سیگار و آب‌ معدنی می‌خرم تا روزنامه، گرچه مجله‌ها هم پای ثابت خرید من از دکه‌ها هستند.
اما یادم می‌آید زمانی برای خرید روزنامه جلوی دکه‌ها صف می‌کشیدیم، اگر دیر می‌رسیدی روزنامه‌های پرتیراژ تمام می‌شد. اما امروز دیگر می‌شود راحت روزنامه را در اینترنت خواند.
علی که بیست و شش سال دارد هم بلافاصله پس از اینکه از او درباره آنچه که از دکه‌روزنامه‌فروشی می‌خرد می‌پرسیم، پاسخ می‌دهد: «سیگار». او می‌گوید: من فقط روزنامه‌ها را نگاه می‌کنم ولی روزنامه نمی‌خرم. اما کم و بیش مجله می‌خرم. من از دکه همه چیز می‌خرم جز روزنامه.
سیامک حدودا 40 ساله است. او می‌گوید از دکه روزنامه‌فروشی همه چیز می‌خرد. سیامک به «ابتکار» می‌گوید: من در این یکی دو سال اخیر از دکه‌ها مجله می‌خرم اما قبل از آن روزنامه هم زیاد می‌خریدم. الان قیمت روزنامه خیلی زیاد شده جدای از آنکه دسترسی به آنها در اینترنت خیلی راحت‌تر است. به جز مجله تقریبا از دکه چیزی نمی‌خرم.
هوشنگ مرد میانسالی است. سال‌ها روزنامه‌خوانی یکی از اصلی‌ترین فعالیت های روزانه‌اش بوده است اما او هم در اولین واکنش ناخودآگاه می‌گوید از دکه‌ها سیگار می‌خورد. او درباره آنچه که از کیوسک‌های روزنامه‌فروشی می‌خرد به «ابتکار» می‌گوید: اگر بخواهم به ترتیب این موارد را بگویم این‌طور است «سیگار، فندک، آب‌معدنی، خیلی کم آبمیوه و خیلی کمتر روزنامه». من زمانی هر روز روزنامه می‌خریدم اما از بعد از شبی که 16 روزنامه را یکجا بستند دیگر روزنامه نخریدم.
مریم می‌گوید از دکه‌های روزنامه‌فروشی روزنامه نمی‌خرد اما ماهنامه و هفته‌نامه می‌خرد. او می‌گوید: من از دکه روزنامه فروشی بیشتر سیگار می‌خرم و بیسکویت تا هر محصول مطبوعاتی دیگر.

اگر سیگار نفروشیم، دکه را تحویل می‌دهیم
بسیاری از دکه‌داران سال‌ها است که در این حرفه مشغول به کار هستند، حتی این شغل در خانواده برخی از آنها موروثی است.
شاید زمانی که روزنامه تنها وسیله اطلاع‌رسانی بود، روزنامه فروشی شغلی مقرون به صرفه بود اما حالا که تمام کارشناسان مطبوعات تاکید دارند که مطبوعات کاغذی رو به نابودی هستند و هر روز هم شاهد تعطیل شدن یک مجله و روزنامه هستیم، فروش اقلام مطبوعاتی آن هم با این قیمت‌ها کفاف زندگی یک خانواده را نمی‌دهد.
به همین دلیل دکه‌داران در طول این سال‌ها با کم شدن استقبال مردم از روزنامه‌ها برای تامین مخارج خود، اقلام غیرمطبوعاتی مثل خوراکی‌ها و دخانیات را به اجناس خود اضافه‌ کرده‌اند.
حالا اگر قرار باشد آنها فقط روزنامه و اقلام مطبوعاتی بفروشند، چگونه باید زندگی خود را رتق و فتق کنند؟ ‌دکه‌داری در شرق تهران می‌گوید: بیشتر درآمد من از خوراکی و سیگار است تا روزنامه. فروش روزنامه شاید تنها 10 درصد از درآمد ما را تشکیل بدهد اما می‌توانم بگویم بیشتر از نصف آنچه که درمی‌آوریم از فروش سیگار است.
اگر قرار باشد سیگار و خوراکی نفروشم دکه داشتن دیگر فایده‌ای ندارد. الان آنقدر روزنامه گران شده که دیگر کسی روزنامه نمی‌خرد.
او می‌گوید اگر این مصوبه اجرا شود، در صورتی که پولش برسد شاید دکه سیگار‌فروشی باز کند چون کار دیگری بلد نیست.
دکه‌دار دیگری در یکی از پر‌رفت و آمدترین خیابان‌های تهران می‌گوید: نهایت 15 درصد از درآمد ما از فروش روزنامه است.
ما که صندوق نداریم اما شاید 30 تا 35 درصد سیگار بفروشیم. اگر قرار باشد فقط روزنامه و مجله بفروشیم دکه را به شهرداری پس می‌دهم.
اجاره‌ها سنگین است، با فروش روزنامه که نمی‌شود از پس این اجاره‌های بالا برآمد.
چند دقیقه‌ای منتظر می‌مانیم تا چند نفر سیگار و بیسکوئیت بخرند. از دکه‌دار می‌پرسیم اگر دکه را تحویل بدهد، خرج روزانه‌اش را چطور تامین می‌کند؟ می‌گوید: کار ما این است.
بیست و هفت هشت سال است که اینجا دکه‌ داریم. نمی‌دانم دیگر چطور باید خرج خانواده‌ام را دربیاورم.
به سراغ دکه‌ای در یکی از خیابان‌های مرکزی تهران می‌رویم. جوان بیست و پنج‌ساله‌ای داخل دکه نشسته است.
او هم می‌گوید بیشتر از سی‌درصد از درآمدش از فروش سیگار تامین می‌شود. این دکه‌دار می‌گوید: دکه روزنامه‌فروشی به خاطر سیگار باز است دیگر! معلوم است که سیگار بیشترین درآمد را برای ما دارد.
حالا اگر کسی از ما سیگار نخرد، دیگر سیگار نمی‌کشد؟ می‌رود از مغازه می‌خرد.
حالا بیایند بگویند فقط روزنامه بفروشید، برای ما دیگر فایده ندارد، دکه را تحویل می‌دهم.
از او درباره چگونگی امرار معاشش پس از پس دادن دکه روزنامه‌فروشی می‌پرسیم، با کنابه تلخی می‌گوید: من که کار دیگری بلد نیستم. ولگردی می‌کنم، از دیوار مردم می‌روم بالا. کار نباشد دزدی می‌کنم!
پشت دخل دکه‌ای دیگر مردی جا افتاده نشسته است، می‌گوید یکی از دکه‌اش ار دکه‌های قدیمی تهران است.
او می‌گوید: بیشتر درآمدمان از فروش اقلام غیر مطبوعاتی است، شاید حدودا 10 در صد از فروش‌مان روزنامه باشد و 20-25 درصد سیگار بفروشیم.
قبلا هم چندبار به ما گفته بودند که فقط رونامه و مجله بفروشیم ولی اگر ما خوراکی و سیگار نفروشیم چطور خرج‌مان را دربیاوریم؟ ما سال‌ها است که دکه‌داریم. از هفت سالگی در دکه روزنامه فروشی کار کردم.
همین الان هم که سیگار و خوراکی می‌فروشیم به سختی خرج‌مان درمی‌آید حالا این را هم نفروشیم دیگر چطور زندگی کنیم؟ مردم دیگر روزنامه و مجله نمی‌خرند، آنها را در اینترنت می‌خوانند. مردم دیگر نسیت به مطبوعات دلسرد و دلزده شده‌اند، همه چیز تکراری است چرا باید روزنامه بخرند؟
دکه‌دار دیگری در همان حوالی جوانی حدودا سی ساله است.
او آمار بیشتری برای فروش روزنامه و مجله به نسبت دیگر دکه‌ها دارد. این دکه‌دار می‌گوید: شاید 30-40 درصد فروش من از مجله و روزنامه است. اما خب سیگار هم بخش مهمی دارد. شاید حدودا 30 درصد درآمدمان را شامل شود.
با اینکه این دکه‌دار بیشتر از دکه‌داران دیگر اقلام مطبوعاتی می‌فروشد ولی می‌گوید اگر قرار باشد سیگار نفروشد، دکه را تحویل می‌دهد. او درباره آینده خود پس از دکه‌داری می‌گوید: یک کار دیگر می‌کنم. به هر حال کارهای دیگر هم بلدم، لنگ نمی‌مانم.
شاید بهتر باشد مسئولان به جای برخوردهای قهری با دکه‌دارانی که درآمدشان تنها از دریچه کوچک همین دکه‌ها حاصل می‌شود، به فکر راه‌های تشویقی در کنار برخورد قضائی باشند تا روزی نرسد که دیگر دکه‌داری نباشد که بخواهد روزنامه ای بفروشد.
روزنامه ابتکار
تهرام/1735
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.