روزپنج شنبه تعدادی از معلمان در تهران مقابل ساختمان مجلس در بهارستان تجمع کردند.
تجمع اینبار آنها مانند دیگر تجمع هایشان در سکوت برگزار شد و معلم ها پلاکاردهایی که روی آن شعارهای صنفی نوشته شده بود در دست داشتند.
شعارهایی مانند:«آموزش رایگان»، «حداقل درخواست ما حقالتدریسی ماست»، «بیمه کارآمد حق فرهنگیان است»و ... . تجمع از ساعت 10صبح در فضایی آرام شروع شد تا اینکه در ساعت 11:15 نیروهای امنیتی به معلمها حمله کردند و در فضایی وحشتناک آن ها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
درگیری میان معلم ها و ماموران با بازداشت 15 نفر از معلم ها و زخمی شدن تعدادی از آنها در حالی به پایان رسید که خانواده های آنها ساعتی بعد در مقابل ساختمان پلیس امنیت در خیابان 15 خرداد منتظرشان بودند.
مدتی بعد از بازداشت معلمها، وزیر آموزشوپرورش در حساب توییتری خود به این نحوه برخورد با آنها واکنش نشان داد و گفت که اقدام نیروهای امنیتی برای بازداشت معلم ها در این شرایط به دور از تدبیر و امید بود.
او نوشت:« از دیروز پیگیر مسائل معلمانی بودم که در تجمع روز پنجشنبه حضور داشتهاند.
هر چند تجمع بدون اخذ مجوز و در شرایط سیاسی کشور و دولت کاملا به دور از تدبیر و انصاف بود ولی با مساعدت نهادهای مربوطه بخش عمده مشکلات برطرف شده است.
همچون گذشته بر عهد خود هستم و پیگیر مشکلات همکارانم خواهم بود».
این معلم ها به کمبود بودجه آموزشی و حقوق پایین اعتراض داشتند.
همزمان با تجمع معلمها مقابل مجلس تعدادی دیگر از آنها در شهرهای مختلف تبریز، کرمانشاه و مریوان نیز در تجمعات مسالمت آمیز برای دریافت حق و حقوقشان شرکت کرده بودند.
صدیقه پاک ضمیر، همسرمحمد حبیی، معلم بازداشت شده توسط نیروهای امنیتی که همراه با همسرش در تجمع معلم ها مقابل مجلس حضور داشت، در گفت و گو با« قانون» میگوید:«تجمع از ساعت 10 صبح مقابل مجلس شروع شد.
شعارهایی که معلم ها در فضای آرام سر می دادند درباره مطالبات صنفی، مسائل معیشتی معلم ها و آموزش رایگان برای دانش آموزان بود.
نزدیک به یک ساعت و ربع از تجمع گذشته بود که نیروهایی با لباس های شخصی به معلم ها حمله کردند و تعدادی از آن ها همراه با همسر من را دستگیر کردند و به پلیس امنیت 15خرداد بردند».
او تعداد معلمان بازداشتی را 15 نفر اعلام میکند و میگوید:« هنوز 6 نفر از معلم ها در بازداشت به سر میبرند که تعدادی از آنها از اعضای هیات مدیره انجمن صنفی معلم ها هستند.
این 6 نفر را به دادسرای اوین منتقل کردهاند و گفته اند که با قرار وثیقه 50 میلیون تومانی آزادشان می کنند اما همکاران این وثیقه را قبول نکرده اند و منتظر هستند تا صبح شنبه این قرار را به کفالت تبدیل کنند».
جای معلم، زندان نیست
بازداشت قبلی محمد حبیبی در ماه های آخر سال گذشته توسط ماموران در مقابل چشم دانشآموزان و در نزدیکی مدرسه اتفاق افتاده بود.
صدیقه پاک ضمیر درباره برخورد دانش آموزان وقتی که معلمشان را در حال بازداشت دیدند، می گوید:« به هر حال زندان جایی است که خلافکارها می برند و جای معلم در زندان نیست.
دانش آموزان بعد از اینکه همسرم از زندان آزاد شد و به مدرسه رفت به او گفته بودند: « آقای معلم، ما دیدیم که ماموران شما را بازداشت کردند و بردند».
همسر من با صداقت با دانش آموزانش برخورد می کند و به آنها می گوید که علت بازداشت او پیگیری مطالبات صنفی و مطالبات دانش آموزان است.
به هر حال بخشی از مسائل صنفی مربوط به معلم هاست و بخشی از آن مانند آموزش رایگان مربوط به دانش آموزان است». بازداشت معلم ها در حالی اتفاق می افتد که بخش زیادی از نیروهای حقالتدریس هنوز حقوقشان را بعد از ماه ها نگرفته اند. معلم های بسیاری هستند که در روستاها خدمت می کنند و حتی برای هزینه رفت و آمدشان هم دچار مشکلات زیادی هستند.
آنها نه تنها حقوق نمی گیرند بلکه برای رفت و آمدهایشان هم دچار مشکل هستند.
یعنی هم باید وقت شان را بگذارند و هم هزینه رفت و آمدشان را بدهند اما در برابر آن حقوقی دریافت نمی کنند.
بنا بر اصل 27 قانون اساسی، برای برگزاری تجمعات صنفی نیازی به دریافت مجوز از نهادهای مربوطه نیست و این تجمع صنفی هم در فضایی ساکت و آرام برگزار شد. محمدرضا نیک نژاد، عضو کانون صنفی معلمان ایران که خود نیز تجربه بازداشت و زندان را در زمینه پیگیری حق و حقوق صنفی معلم ها دارد، در گفت و گو با «قانون» میگوید:«سال هاست که معلم ها برای گرفتن مطالباتشان دست به دامن تجمع در سکوت می شوند و این در حالی است که همیشه این تجمع ها با دخالت نیروهای امنیتی به هرج و مرج و خشونت کشیده شده است.
ما در سکوت کنار هم میایستیم، پلاکاردهایمان را بالا می بریم و در نهایت بیانیه مان را در انتها می خوانیم و می رویم اما این بار علاوه بر به خشونت کشیدن تجمع، معلم ها را ضرب و شتم کردند. معلم ها از اقشار فرهیخته جامعه هستند و
دانشآموزانی که قرار است فردا آینده ایران را بسازند، زیر نظر همین معلم ها تربیت میشوند».
این فعال صنفی معلم ها درباره نحوه برخورد دانش آموزان با این موضوع می گوید:« من در سه مدرسه مشغول به تدریس هستم و این طبیعی است که بچه ها و خانوادههایشان در خبرها و کانالهای ارتباطی- اجتماعی خبرهای بازداشت ما را می خوانند و از آن مطلع می شوند.
برخورد بخش زیادی از دانش آموزان همواره پر از سوال است؛چون آنها نمی توانند این موضوع را هضم کنند که معلمشان؛ کسی که قرار است از او چیزی یاد بگیرند، بازداشت شود».
نیکزاد از روزهایی میگوید که تازه از زندان آزاد شده بود و در مدرسهای جدید مشغول به تدریس شده بود:« قرار بود من به دانشآموزان کلاس هفتمی که 12ساله بودند، درس بدهم. یکی از دانشآموزان با خجالت زیاد آمد و به من گفت که آقا، ما در اینترنت دیده ایم که شما را بازداشت کرده اند و زندان رفتهاید.
من شوخی و جدی را با هم قاطی کردم و به او گفتم اما بیشتر دانش آموزان حتی اگر بدانند هم این موضوع را به معلم بروز نمی دهند».
نیک نژاد، فراوانی بازداشت های فعالان حقوق بشر و صنفی که در سال گذشته انجام شده است، دلیلی برای از بین رفتن قبح این موضوع اعلام میکند و می گوید:« نگاه جامعه درباره بازداشت هایی که به صورت صنفی انجام می شود منفی نیست؛ البته به هر حال زندان جای مجرم هاست و ما با بچهها صحبت میکنیم که اتهامی زده شده و ما با مسئولان زندان صحبت کرده ایم و ماجرا رفع شده است».
معلمی که بعد از 7 ماه خدمت بی حقوق جان داد
می گویند معلمی عشق است، شغل نیست. شاید معلم ها با شنیدن این جمله تنها لبخندی به لب بیاورند که دردهایشان را پنهان کند اما حقیقتش این است که معلم های حق التدریس و خرید خدمت شاید تا ماه ها هیچ حقوقی نگیرند.
بارها برای گرفتن حقوقشان مراجعه کنند و در جواب بشنوند که هنوز دولت بودجه ای را برای پرداخت حقوق آنها در نظر نگرفته تا بودجه اش تامین نشده است.
سال گذشته حمیدرضا گنگوزهی، معلم مدرسه روستای نوکجو در سیستان و بلوچستان زیر آوار دیوار کلاس ساختمان قدیمی مدرسه دفن شد و فوت کرد. او تازه هفت ماه بود که معلم شده بود اما یک ریال هم حقوق نگرفت.
سال گذشته اعلام کردند تمام مطالبات فرهنگیان تا اردیبهشت و هفته معلم پرداخت شود اما هنوز بخش زیادی از این مطالبات پرداخت نشده است.
نیک نژاد درباره به تاخیر انداخته شدن پرداخت حقوق و مطالبات معلم ها می گوید:« ما هنوز بخشی از اضافه کارهای سال قبل را دریافت نکرده ایم.
طلب هایی که بعضی از آنها شاید به 500 هزارتومان هم نرسد اما سال ها برای دریافت آن باید صبر کنیم.
به ما می گویند که پرونده مطالباتتان وارد دیون شده ومعلوم نیست کی بتوانیم آن را پرداخت کنیم».
معلمها برای یک ماه کار باید حقوقی معادل مبلغی که وزارت کار مشخص کرده دریافت کنند اما به بهانه های مختلف آنقدر تکه تکه حقوقشان را کسر می کنند که دیگر چیزی از آن باقی نمی ماند.
این فعال حقوق صنفی با اشاره به وضعیت معلم های حق التدریسی و خرید خدمت می گوید:« این معلم ها روزهای جمعه و تعطیلات رسمی و در تعطیلات تابستانی حقوق ندارند.
در نهایت از یک میلیون حقوق تصویب شده وزارت کار، گاهی 450یا 400 هزارتومان آن را دریافت می کنند آن هم تاخیرهایی که ماه ها طول میکشد.
معلم های حق التدریسی اگر هم بیمه داشته باشند، 15 روز در ماه است».
نیک نژاد این برخورد با معلمها را نوعی توهین و تحقیر آنها می داند و می گوید:«اما اعتراض معلم ها به مقامات بالا به جایی نمیرسد چون آنقدر نیروی بیکار در کشور است که خیلی زود برایشان جایگزینی در نظر گرفته می شود و در نهایت دست خالی بیکار می شوند.
معلم با خودش می گوید چرا باید کار کند و به جای اینکه برای کار بی مزدش از او قدردانی شود، او را تحقیر می کنند».
بعضی از آنها با دلار دارای قیمت 3600 تومان کارشان را شروع کردند و حالا دلار به 6500 تومان رسیده است.
ارزش پولشان نصف شده و برای ادامه زندگی دچار اضطراب و پریشانی هستند. این طور است که وقتی میبینند که حرفشان به جایی نمیرسد و اعتراضهایشان در روزنامه ها بارها گفته می شود بی آنکه نتیجه ای داشته باشند، دست به تجمع مسالمت آمیز می زنند که آن هم با برخورد مواجه می شود.
روزنامه قانون
تهرام/1735
تجمع اینبار آنها مانند دیگر تجمع هایشان در سکوت برگزار شد و معلم ها پلاکاردهایی که روی آن شعارهای صنفی نوشته شده بود در دست داشتند.
شعارهایی مانند:«آموزش رایگان»، «حداقل درخواست ما حقالتدریسی ماست»، «بیمه کارآمد حق فرهنگیان است»و ... . تجمع از ساعت 10صبح در فضایی آرام شروع شد تا اینکه در ساعت 11:15 نیروهای امنیتی به معلمها حمله کردند و در فضایی وحشتناک آن ها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
درگیری میان معلم ها و ماموران با بازداشت 15 نفر از معلم ها و زخمی شدن تعدادی از آنها در حالی به پایان رسید که خانواده های آنها ساعتی بعد در مقابل ساختمان پلیس امنیت در خیابان 15 خرداد منتظرشان بودند.
مدتی بعد از بازداشت معلمها، وزیر آموزشوپرورش در حساب توییتری خود به این نحوه برخورد با آنها واکنش نشان داد و گفت که اقدام نیروهای امنیتی برای بازداشت معلم ها در این شرایط به دور از تدبیر و امید بود.
او نوشت:« از دیروز پیگیر مسائل معلمانی بودم که در تجمع روز پنجشنبه حضور داشتهاند.
هر چند تجمع بدون اخذ مجوز و در شرایط سیاسی کشور و دولت کاملا به دور از تدبیر و انصاف بود ولی با مساعدت نهادهای مربوطه بخش عمده مشکلات برطرف شده است.
همچون گذشته بر عهد خود هستم و پیگیر مشکلات همکارانم خواهم بود».
این معلم ها به کمبود بودجه آموزشی و حقوق پایین اعتراض داشتند.
همزمان با تجمع معلمها مقابل مجلس تعدادی دیگر از آنها در شهرهای مختلف تبریز، کرمانشاه و مریوان نیز در تجمعات مسالمت آمیز برای دریافت حق و حقوقشان شرکت کرده بودند.
صدیقه پاک ضمیر، همسرمحمد حبیی، معلم بازداشت شده توسط نیروهای امنیتی که همراه با همسرش در تجمع معلم ها مقابل مجلس حضور داشت، در گفت و گو با« قانون» میگوید:«تجمع از ساعت 10 صبح مقابل مجلس شروع شد.
شعارهایی که معلم ها در فضای آرام سر می دادند درباره مطالبات صنفی، مسائل معیشتی معلم ها و آموزش رایگان برای دانش آموزان بود.
نزدیک به یک ساعت و ربع از تجمع گذشته بود که نیروهایی با لباس های شخصی به معلم ها حمله کردند و تعدادی از آن ها همراه با همسر من را دستگیر کردند و به پلیس امنیت 15خرداد بردند».
او تعداد معلمان بازداشتی را 15 نفر اعلام میکند و میگوید:« هنوز 6 نفر از معلم ها در بازداشت به سر میبرند که تعدادی از آنها از اعضای هیات مدیره انجمن صنفی معلم ها هستند.
این 6 نفر را به دادسرای اوین منتقل کردهاند و گفته اند که با قرار وثیقه 50 میلیون تومانی آزادشان می کنند اما همکاران این وثیقه را قبول نکرده اند و منتظر هستند تا صبح شنبه این قرار را به کفالت تبدیل کنند».
جای معلم، زندان نیست
بازداشت قبلی محمد حبیبی در ماه های آخر سال گذشته توسط ماموران در مقابل چشم دانشآموزان و در نزدیکی مدرسه اتفاق افتاده بود.
صدیقه پاک ضمیر درباره برخورد دانش آموزان وقتی که معلمشان را در حال بازداشت دیدند، می گوید:« به هر حال زندان جایی است که خلافکارها می برند و جای معلم در زندان نیست.
دانش آموزان بعد از اینکه همسرم از زندان آزاد شد و به مدرسه رفت به او گفته بودند: « آقای معلم، ما دیدیم که ماموران شما را بازداشت کردند و بردند».
همسر من با صداقت با دانش آموزانش برخورد می کند و به آنها می گوید که علت بازداشت او پیگیری مطالبات صنفی و مطالبات دانش آموزان است.
به هر حال بخشی از مسائل صنفی مربوط به معلم هاست و بخشی از آن مانند آموزش رایگان مربوط به دانش آموزان است». بازداشت معلم ها در حالی اتفاق می افتد که بخش زیادی از نیروهای حقالتدریس هنوز حقوقشان را بعد از ماه ها نگرفته اند. معلم های بسیاری هستند که در روستاها خدمت می کنند و حتی برای هزینه رفت و آمدشان هم دچار مشکلات زیادی هستند.
آنها نه تنها حقوق نمی گیرند بلکه برای رفت و آمدهایشان هم دچار مشکل هستند.
یعنی هم باید وقت شان را بگذارند و هم هزینه رفت و آمدشان را بدهند اما در برابر آن حقوقی دریافت نمی کنند.
بنا بر اصل 27 قانون اساسی، برای برگزاری تجمعات صنفی نیازی به دریافت مجوز از نهادهای مربوطه نیست و این تجمع صنفی هم در فضایی ساکت و آرام برگزار شد. محمدرضا نیک نژاد، عضو کانون صنفی معلمان ایران که خود نیز تجربه بازداشت و زندان را در زمینه پیگیری حق و حقوق صنفی معلم ها دارد، در گفت و گو با «قانون» میگوید:«سال هاست که معلم ها برای گرفتن مطالباتشان دست به دامن تجمع در سکوت می شوند و این در حالی است که همیشه این تجمع ها با دخالت نیروهای امنیتی به هرج و مرج و خشونت کشیده شده است.
ما در سکوت کنار هم میایستیم، پلاکاردهایمان را بالا می بریم و در نهایت بیانیه مان را در انتها می خوانیم و می رویم اما این بار علاوه بر به خشونت کشیدن تجمع، معلم ها را ضرب و شتم کردند. معلم ها از اقشار فرهیخته جامعه هستند و
دانشآموزانی که قرار است فردا آینده ایران را بسازند، زیر نظر همین معلم ها تربیت میشوند».
این فعال صنفی معلم ها درباره نحوه برخورد دانش آموزان با این موضوع می گوید:« من در سه مدرسه مشغول به تدریس هستم و این طبیعی است که بچه ها و خانوادههایشان در خبرها و کانالهای ارتباطی- اجتماعی خبرهای بازداشت ما را می خوانند و از آن مطلع می شوند.
برخورد بخش زیادی از دانش آموزان همواره پر از سوال است؛چون آنها نمی توانند این موضوع را هضم کنند که معلمشان؛ کسی که قرار است از او چیزی یاد بگیرند، بازداشت شود».
نیکزاد از روزهایی میگوید که تازه از زندان آزاد شده بود و در مدرسهای جدید مشغول به تدریس شده بود:« قرار بود من به دانشآموزان کلاس هفتمی که 12ساله بودند، درس بدهم. یکی از دانشآموزان با خجالت زیاد آمد و به من گفت که آقا، ما در اینترنت دیده ایم که شما را بازداشت کرده اند و زندان رفتهاید.
من شوخی و جدی را با هم قاطی کردم و به او گفتم اما بیشتر دانش آموزان حتی اگر بدانند هم این موضوع را به معلم بروز نمی دهند».
نیک نژاد، فراوانی بازداشت های فعالان حقوق بشر و صنفی که در سال گذشته انجام شده است، دلیلی برای از بین رفتن قبح این موضوع اعلام میکند و می گوید:« نگاه جامعه درباره بازداشت هایی که به صورت صنفی انجام می شود منفی نیست؛ البته به هر حال زندان جای مجرم هاست و ما با بچهها صحبت میکنیم که اتهامی زده شده و ما با مسئولان زندان صحبت کرده ایم و ماجرا رفع شده است».
معلمی که بعد از 7 ماه خدمت بی حقوق جان داد
می گویند معلمی عشق است، شغل نیست. شاید معلم ها با شنیدن این جمله تنها لبخندی به لب بیاورند که دردهایشان را پنهان کند اما حقیقتش این است که معلم های حق التدریس و خرید خدمت شاید تا ماه ها هیچ حقوقی نگیرند.
بارها برای گرفتن حقوقشان مراجعه کنند و در جواب بشنوند که هنوز دولت بودجه ای را برای پرداخت حقوق آنها در نظر نگرفته تا بودجه اش تامین نشده است.
سال گذشته حمیدرضا گنگوزهی، معلم مدرسه روستای نوکجو در سیستان و بلوچستان زیر آوار دیوار کلاس ساختمان قدیمی مدرسه دفن شد و فوت کرد. او تازه هفت ماه بود که معلم شده بود اما یک ریال هم حقوق نگرفت.
سال گذشته اعلام کردند تمام مطالبات فرهنگیان تا اردیبهشت و هفته معلم پرداخت شود اما هنوز بخش زیادی از این مطالبات پرداخت نشده است.
نیک نژاد درباره به تاخیر انداخته شدن پرداخت حقوق و مطالبات معلم ها می گوید:« ما هنوز بخشی از اضافه کارهای سال قبل را دریافت نکرده ایم.
طلب هایی که بعضی از آنها شاید به 500 هزارتومان هم نرسد اما سال ها برای دریافت آن باید صبر کنیم.
به ما می گویند که پرونده مطالباتتان وارد دیون شده ومعلوم نیست کی بتوانیم آن را پرداخت کنیم».
معلمها برای یک ماه کار باید حقوقی معادل مبلغی که وزارت کار مشخص کرده دریافت کنند اما به بهانه های مختلف آنقدر تکه تکه حقوقشان را کسر می کنند که دیگر چیزی از آن باقی نمی ماند.
این فعال حقوق صنفی با اشاره به وضعیت معلم های حق التدریسی و خرید خدمت می گوید:« این معلم ها روزهای جمعه و تعطیلات رسمی و در تعطیلات تابستانی حقوق ندارند.
در نهایت از یک میلیون حقوق تصویب شده وزارت کار، گاهی 450یا 400 هزارتومان آن را دریافت می کنند آن هم تاخیرهایی که ماه ها طول میکشد.
معلم های حق التدریسی اگر هم بیمه داشته باشند، 15 روز در ماه است».
نیک نژاد این برخورد با معلمها را نوعی توهین و تحقیر آنها می داند و می گوید:«اما اعتراض معلم ها به مقامات بالا به جایی نمیرسد چون آنقدر نیروی بیکار در کشور است که خیلی زود برایشان جایگزینی در نظر گرفته می شود و در نهایت دست خالی بیکار می شوند.
معلم با خودش می گوید چرا باید کار کند و به جای اینکه برای کار بی مزدش از او قدردانی شود، او را تحقیر می کنند».
بعضی از آنها با دلار دارای قیمت 3600 تومان کارشان را شروع کردند و حالا دلار به 6500 تومان رسیده است.
ارزش پولشان نصف شده و برای ادامه زندگی دچار اضطراب و پریشانی هستند. این طور است که وقتی میبینند که حرفشان به جایی نمیرسد و اعتراضهایشان در روزنامه ها بارها گفته می شود بی آنکه نتیجه ای داشته باشند، دست به تجمع مسالمت آمیز می زنند که آن هم با برخورد مواجه می شود.
روزنامه قانون
تهرام/1735
کپی شد