روی دیگر سکه اما تبلیغات روی بدنه اتوبوسهای شهری است که در هفتههای اخیر به یکی از موضوعهای بحثبرانگیز روزمره و فضای مجازی تبدیل شد.
با این توضیح که اتوبوسها وسیعترین انتخاب را در لذت بردن از قوه بینایی در اختیار مسافر قرار میدهند. همه اطرافت را میتوانی ببینی. حرکت که میکند میتوانی ببینی در شهر چه خبر است.
این روزها اما تبلیغات عریض و طویل روی شیشه و بدنه اتوبوسها، داد مسافران را در آورده است. کافی است یک روز مسیر راهآهن به تجریش را مسافر یکی از بیآرتیها شوی تا متوجه شوی مردم از اتفاقی که بر سر اتوبوسها آمده گلایه دارند چراکه با وجود تبلیغات و روکشی که بر بدنه آنها نصب شده دید مسافران به بیرون و تشخیص مسیر سخت شده است.
پارکوی – راهآهن
ولیعصرِ پاییزی در پسِ شیشه اتوبوس تماشایی است. لحظهای که دو اتوبوس از کنار هم میگذرند - در توقفی کوتاه زمان میایستد- نگاه مسافرانِ دو اتوبوس در چهره یکدیگر قفل میشود.
پنجرههای اتوبوس، نگاههای انبوه مسافران را قاب میکند. همچون نمایشگاهی یک لحظه چندین پُرتره را میبینی. اتوبوس که میرود همه اینها از نگاهت جدا میشود.
به سمت راهآهن، ایستگاه به ایستگاه، اتوبوس چنان متورم از مسافر میشود که در ایستگاه ونک حتی جای سوزن انداختن نیست. بدنها در یکدیگر تنیده شده بهطوری که نفسِ مسافران روی صورت هم فرود میآید.
«عباس» در خیابان ولیعصر بوتیک لباس دارد. او پنج سالی است که در این مسیر رفتوآمد میکند و به «ابتکار» میگوید: «چسباندن این برچسبهای تبلیغاتی در بدنه اتوبوس و تاریکی فضای درونی اتوبوسها به حدی است که گاهی در ساعات صبح و عصر، شناسایی خیابانهای اطراف و محل پیاده شدن برای مسافران، سخت و در شب هم غیرممکن میشود. جالب اینجاست تبلیغات در تمام سطوح خودرو کشیده شده و همه جا را پوشانده است.»
به گفته این شهروند «مشکل فقط تبلیغات نیست. بعضی از رانندهها سر چهارراهها عمدا توقف میکنند تا مسافر بیشتری بزنند. بعضی هم کرایه نقدی حساب میکنند درحالی که نباید دستی پول بگیرند.»
اما «نجفی» مسافر دیگری است که حال خوشی ندارد با بیحوصلگی و بیتفاوتی به خبرنگار «ابتکار» میگوید: «برو به زندگیات برس. خودتو را درگیر این مسائل نکن.
این فضای تنگ و تاریک اتوبوس اعصاب برای آدم باقی نمیگذارد.»
شهروندی بعدی «پروانه» 52ساله، یکی از ساکنان قدیمی خیابان ولیعصر است.
او هم لب به گلایه میگشاید و به «ابتکار» میگوید: «مدتهاست برایم سوال شده، چرا مسئولان سازمان اتوبوسرانی و شهرداری، بیتوجه به مطالبات و خواستههای مردم خودشان هر کاری که بخواهند انجام میدهند. یعنی کارشناسی نیست که به آنها بگوید اینجای کار اشکال دارد.
مسئله تبلیغات که جای خود دارد، بعضی وقتها رانندهها در همین اتوبوسها سیگار میکشند. نمایشگر ایستگاهها کار نمیکند و مسیرها را نشان نمیدهد. بخش آقایان هم بیشتر از قسمت خانمهاست؛ یعنی اینجا هم تبعیض قائل شدند. این مسیرها پر از کمبود و کاستیِ ناشی از بیتوجهی است اما کو گوش شنوا؟»
تهرانپارس - آزادی
درحال پرسهزنی در پیادهروها چرایی این مسئله تبدیل به مشغولیت ذهنی میشود. شاید سطحیترین دلیل این باشد که حرکت اتوبوس در سطح شهر منجر به نشر پیام تبلیغاتی میشود و در مقایسه با یک بیلبورد ثابت، میزان دیده شدن تبلیغ را بالا میبرد. به نظر میرسد این شیوه تبلیغات به دلیل سرو کار داشتن با یک گروه مخاطب و مواجهه هر روزه با یک قشر خاص میتواند میزان ماندگاری بالاتری در ذهن ایجاد کند. اما آیا واقعا این همه ماجراست؟!
میدان فردوسی
«نیما» در ایستگاه منتظر اتوبوس است تا به سمت انقلاب برود. او به «ابتکار» میگوید: «در سالهای اخیر اتفاقهای زیادی در خیابانها افتاده که مردم در آن هیچ نقشی نداشتهاند.
در حالی که شهر مال مردم است. نمونهاش تغییراتی است که در چهارراه و میدان ولیعصر رخ داد. این میدان که در سالهای گذشته با چمن و آبنمای زیبا فضای شلوغ این منطقه را تلطیف میکرد حالا تبدیل به مکان تجاری شده درحالی که فروش شهر برای تامین منابع مالی، اداری و اجرای پروژههای شهری به قیمت ضایع کردن حقوق شهروندیِ ساکنان این شهر است. حالا هم تبلیغات اتوبوسها مدتهاست که مردم را آزار میدهد و کسی پاسخ نمیدهد که چرا اتوبوسها را تبدیل به تاریکخانه کردهاند.
از داخل اتوبوس هیچ چیز را نمیتوان دید.»
«مریم» شهروند دیگری است که با تایید صحبتهای نیما، وارد بحث میشود: «تقاضای سفر در طول روز و شب در مسیرهای بیآرتی بیشتر از میسرها و خیابانهای دیگر است. مسئولان باید بدانند مردمی که هر روز در این مسیرها رفتوآمد میکنند، خسته میشوند و نیاز به آرامش روانی دارند.»
اما «سارا» از زاویه دیگری به موضوع نگاه میکند و در اینباره میگوید: «وقتی اتوبوسها پرده ندارند، حداقل این تبلیغات جلوی آفتاب و سوختن را میگیرد اما حالا که زمستان فرا رسیده!»
«بهاره» حرف «سارا» را قطع میکند و میگوید: «زیبایی خیابان ولیعصر بهویژه درختان آن برای من جذاب است. با حجم تبلیغاتی که روی اتوبوسها وجود دارد خیلی وقتها ترجیح میدهم سوار تاکسی شوم.» نگاه علی به اتوبوسی است که از دور میآید، انگار نکتهای در ذهنش جرقه زده است، جلو میآید و میگوید: «دَر اتوبوس که باز میشود فضا از بس شلوغ، تاریک و دلگیر شده که لحظه شماری میکنی پیاده شوی.
این اتوبوسها را میتوان با ماشین زندانیان مقایسه کرد چراکه زندانیها را با ماشینهایی خاص که شیشههایشان مات است، جابجا میکنند. هیچ چیز این مسیر معلوم نیست. ایستگاهها را نمیبینی، با ماشین زندان هیچ فرقی ندارد. چند بار خواستم به 1888 زنگ بزنم اما فرصت نکردم.
چند روز پیش یک مسافر متوجه ایستگاه موردنظرش نشد بنابراین مجبور شد با خط روبرویی برگردد. مسئله دیگر زمانبندی نامناسب اتوبوسهاست. بعضی وقتها پنج اتوبوس پشت سر هم میآیند گاهی هم باید مدتها منتظر یک اتوبوس باشی.»
جای خالی تبلیغات روی صورت مسافران
اما واکنش شهروندان به تبلیغات روی اتوبوسها و روکش مات کشیده شده روی آنها به فضای مجازی هم کشیده شده تا جایی که کاربران با انتشار تصاویری از اتوبوسها و بیآرتیها اعتراض خود را در روزهای گذشته نشان دادهاند.
«فاطمه» نوشته: «تابلوی این بیآرتیها که درست کار نمیکنه، روی پنجرههاشم که آنقد تبلیغ زدن اصلا بیرون پیدا نیست، دیگه فقط باید با حس ششم و گاهی گوگلمپ در ایستگاه موردنظر پیاده بشیم.»
کاربر دیگری نوشته: «بیآرتیهای تبریز هم همینه یه جوری تبلیغ زدن که وقتی وارد میشی انگار رفتی تو زندان، حالا سردرد و سرگیجه رو هم اضافه کن. کل مسیر زمین رو نگاه کردم.»
«امیر» هم نوشته: «تبلیغاتی که روی پنجره بیآرتیها زدن علاوهبر اینکه باعث گم کردن مسیر میشه، باعث سرگیجه و سردرد هم میشه.»
مسعود هم در اعتراض به این سبک تبلیغات، نوشته: «زندانهای کوچک شهر من؛ تبلیغات روی پنجرههای بیآرتی. آقا این اتوبوسرانی بیآرتی مسافراشو چند فروخته که تمام اتوبوس رو تمام صفحه تبلیغاتی کرده.
حتی روی شیشهها که خیلی مزاحم هست و چشم درد میگیریم.» کاربری دیگر به نام «علیرضا» در این مورد، نظر داده: «آقا این تبلیغات مشبک روی شیشه اتوبوسها کورمون کرد.
چه کسی و کی به داد ما میرسه؟ کم مونده این تبلیغات رو روی صورت مسافرا هم بچسبونن.»
اتوبوسرانی: ما نباید پاسخ دهیم
مسئولان هم در سوی دیگر ماجرا به انتقادات مردم واکنش نشان دادهاند. پیمان سنندجی، مدیرعامل شرکت واحد اتوبوسرانی تهران یکی از این افراد است. او به خبرآنلاین میگوید: «تبلیغات روی بدنه اتوبوس در همه جای دنیا وجود دارد. اینکه به دلیل تبلیغات چسبانده شده، بیرون اتوبوس دیده نمیشود را قبول نداریم. اگر عرض اتوبوسها را محاسبه کنید حدود دوسوم بدنه، شیشه است.
در تبلیغاتی که میشود، قطعا همه قوانین و مقررات رعایت شده، این که برخی میگویند مقررات رعایت نشده درست نیست.» البته سنندجی توپ را در زمین سازمان زیباسازی شهرداری تهران هم میاندازد و میگوید: «باید این را هم گفت که شرکت واحد اتوبوسرانی نقشی در تبلیغات ندارد و سازمان زیباسازی به لحاظ تهیه محتوا و تبلیغات در شهر تهران نقش اصلی را ایفا میکند و اگر هم مردم معترض باشند طبعا ما نباید پاسخ بدهیم.»
مزاحمت برای مسافران ممنوع!
حالا که مسئولان تمایلی به قبول کردن تصمیمات اشتباه خود ندارند باید به سراغ قانون رفت. درست هفت سال پیش آییننامه ضوابط تبلیغات ناوگان حملونقل عمومی از سوی وزارت کشور ابلاغ شد تا تبلیغات درون و بیرون اتوبوس و مینیبوسهای شهری شکل و شمایل قانونی به خود بگیرد.
در تبصره ماده چهار درباره تبلیغات داخل اتوبوس و مینیبوس آمده است: «تبلیغات مجاز در داخل خودروی اتوبوس و مینیبوس به نحوی است که در معرض دید راننده نبوده و باعث کاهش دید راننده یا کاهش رفاه مسافران نشود.» در ماده پنج این آییننامه در خصوص تبلیغات در خارج اتوبوس و مینیبوس هم نوشته شده: «انواع تبلیغات مجاز در بدنه خارجی اتوبوسها و مینیبوسها، صرفاً روی بدنههای دو طرف مجاز بوده و روی بدنههای جلو و عقب ممنوع است. اینطور که پیداست هرگونه تبلیغاتی که مزاحم مسافران و راننده شود، روی شیشهها را بگیرد و باعث کاهش دید مسافران شود، ممنوع است.»
با این توضیحات قانون، آب پاکی روی دست مسئولان ریخته شده درحالی که این روزها اتوبوسها تبدیل به تابلوهای متحرک تبلیغاتی شدهاند که از شامپو و صابون تا آخرین مدل گوشی تلفنهمراه، فیلمهای درحال اکران و محصولات غذایی را تبلیغ میکنند. به نظر میرسد کمیته حمل و نقل شورای شهر پنجم تهران و سازمانهای مرتبط باید پای کار بیایند وگرنه همانطور که اقبال شاکری، عضو سابق شورای شهر گفته بود: «اتوبوسها تبدیل به زندانهای متحرکی میشوند که مسافران را در خود حبس میکنند و به آنها اجازه نمیدهند که تشخیص دهند در کجای شهر درحال تردد هستند.»
روزنامه ابتکار
تهرام/1735
با این توضیح که اتوبوسها وسیعترین انتخاب را در لذت بردن از قوه بینایی در اختیار مسافر قرار میدهند. همه اطرافت را میتوانی ببینی. حرکت که میکند میتوانی ببینی در شهر چه خبر است.
این روزها اما تبلیغات عریض و طویل روی شیشه و بدنه اتوبوسها، داد مسافران را در آورده است. کافی است یک روز مسیر راهآهن به تجریش را مسافر یکی از بیآرتیها شوی تا متوجه شوی مردم از اتفاقی که بر سر اتوبوسها آمده گلایه دارند چراکه با وجود تبلیغات و روکشی که بر بدنه آنها نصب شده دید مسافران به بیرون و تشخیص مسیر سخت شده است.
پارکوی – راهآهن
ولیعصرِ پاییزی در پسِ شیشه اتوبوس تماشایی است. لحظهای که دو اتوبوس از کنار هم میگذرند - در توقفی کوتاه زمان میایستد- نگاه مسافرانِ دو اتوبوس در چهره یکدیگر قفل میشود.
پنجرههای اتوبوس، نگاههای انبوه مسافران را قاب میکند. همچون نمایشگاهی یک لحظه چندین پُرتره را میبینی. اتوبوس که میرود همه اینها از نگاهت جدا میشود.
به سمت راهآهن، ایستگاه به ایستگاه، اتوبوس چنان متورم از مسافر میشود که در ایستگاه ونک حتی جای سوزن انداختن نیست. بدنها در یکدیگر تنیده شده بهطوری که نفسِ مسافران روی صورت هم فرود میآید.
«عباس» در خیابان ولیعصر بوتیک لباس دارد. او پنج سالی است که در این مسیر رفتوآمد میکند و به «ابتکار» میگوید: «چسباندن این برچسبهای تبلیغاتی در بدنه اتوبوس و تاریکی فضای درونی اتوبوسها به حدی است که گاهی در ساعات صبح و عصر، شناسایی خیابانهای اطراف و محل پیاده شدن برای مسافران، سخت و در شب هم غیرممکن میشود. جالب اینجاست تبلیغات در تمام سطوح خودرو کشیده شده و همه جا را پوشانده است.»
به گفته این شهروند «مشکل فقط تبلیغات نیست. بعضی از رانندهها سر چهارراهها عمدا توقف میکنند تا مسافر بیشتری بزنند. بعضی هم کرایه نقدی حساب میکنند درحالی که نباید دستی پول بگیرند.»
اما «نجفی» مسافر دیگری است که حال خوشی ندارد با بیحوصلگی و بیتفاوتی به خبرنگار «ابتکار» میگوید: «برو به زندگیات برس. خودتو را درگیر این مسائل نکن.
این فضای تنگ و تاریک اتوبوس اعصاب برای آدم باقی نمیگذارد.»
شهروندی بعدی «پروانه» 52ساله، یکی از ساکنان قدیمی خیابان ولیعصر است.
او هم لب به گلایه میگشاید و به «ابتکار» میگوید: «مدتهاست برایم سوال شده، چرا مسئولان سازمان اتوبوسرانی و شهرداری، بیتوجه به مطالبات و خواستههای مردم خودشان هر کاری که بخواهند انجام میدهند. یعنی کارشناسی نیست که به آنها بگوید اینجای کار اشکال دارد.
مسئله تبلیغات که جای خود دارد، بعضی وقتها رانندهها در همین اتوبوسها سیگار میکشند. نمایشگر ایستگاهها کار نمیکند و مسیرها را نشان نمیدهد. بخش آقایان هم بیشتر از قسمت خانمهاست؛ یعنی اینجا هم تبعیض قائل شدند. این مسیرها پر از کمبود و کاستیِ ناشی از بیتوجهی است اما کو گوش شنوا؟»
تهرانپارس - آزادی
درحال پرسهزنی در پیادهروها چرایی این مسئله تبدیل به مشغولیت ذهنی میشود. شاید سطحیترین دلیل این باشد که حرکت اتوبوس در سطح شهر منجر به نشر پیام تبلیغاتی میشود و در مقایسه با یک بیلبورد ثابت، میزان دیده شدن تبلیغ را بالا میبرد. به نظر میرسد این شیوه تبلیغات به دلیل سرو کار داشتن با یک گروه مخاطب و مواجهه هر روزه با یک قشر خاص میتواند میزان ماندگاری بالاتری در ذهن ایجاد کند. اما آیا واقعا این همه ماجراست؟!
میدان فردوسی
«نیما» در ایستگاه منتظر اتوبوس است تا به سمت انقلاب برود. او به «ابتکار» میگوید: «در سالهای اخیر اتفاقهای زیادی در خیابانها افتاده که مردم در آن هیچ نقشی نداشتهاند.
در حالی که شهر مال مردم است. نمونهاش تغییراتی است که در چهارراه و میدان ولیعصر رخ داد. این میدان که در سالهای گذشته با چمن و آبنمای زیبا فضای شلوغ این منطقه را تلطیف میکرد حالا تبدیل به مکان تجاری شده درحالی که فروش شهر برای تامین منابع مالی، اداری و اجرای پروژههای شهری به قیمت ضایع کردن حقوق شهروندیِ ساکنان این شهر است. حالا هم تبلیغات اتوبوسها مدتهاست که مردم را آزار میدهد و کسی پاسخ نمیدهد که چرا اتوبوسها را تبدیل به تاریکخانه کردهاند.
از داخل اتوبوس هیچ چیز را نمیتوان دید.»
«مریم» شهروند دیگری است که با تایید صحبتهای نیما، وارد بحث میشود: «تقاضای سفر در طول روز و شب در مسیرهای بیآرتی بیشتر از میسرها و خیابانهای دیگر است. مسئولان باید بدانند مردمی که هر روز در این مسیرها رفتوآمد میکنند، خسته میشوند و نیاز به آرامش روانی دارند.»
اما «سارا» از زاویه دیگری به موضوع نگاه میکند و در اینباره میگوید: «وقتی اتوبوسها پرده ندارند، حداقل این تبلیغات جلوی آفتاب و سوختن را میگیرد اما حالا که زمستان فرا رسیده!»
«بهاره» حرف «سارا» را قطع میکند و میگوید: «زیبایی خیابان ولیعصر بهویژه درختان آن برای من جذاب است. با حجم تبلیغاتی که روی اتوبوسها وجود دارد خیلی وقتها ترجیح میدهم سوار تاکسی شوم.» نگاه علی به اتوبوسی است که از دور میآید، انگار نکتهای در ذهنش جرقه زده است، جلو میآید و میگوید: «دَر اتوبوس که باز میشود فضا از بس شلوغ، تاریک و دلگیر شده که لحظه شماری میکنی پیاده شوی.
این اتوبوسها را میتوان با ماشین زندانیان مقایسه کرد چراکه زندانیها را با ماشینهایی خاص که شیشههایشان مات است، جابجا میکنند. هیچ چیز این مسیر معلوم نیست. ایستگاهها را نمیبینی، با ماشین زندان هیچ فرقی ندارد. چند بار خواستم به 1888 زنگ بزنم اما فرصت نکردم.
چند روز پیش یک مسافر متوجه ایستگاه موردنظرش نشد بنابراین مجبور شد با خط روبرویی برگردد. مسئله دیگر زمانبندی نامناسب اتوبوسهاست. بعضی وقتها پنج اتوبوس پشت سر هم میآیند گاهی هم باید مدتها منتظر یک اتوبوس باشی.»
جای خالی تبلیغات روی صورت مسافران
اما واکنش شهروندان به تبلیغات روی اتوبوسها و روکش مات کشیده شده روی آنها به فضای مجازی هم کشیده شده تا جایی که کاربران با انتشار تصاویری از اتوبوسها و بیآرتیها اعتراض خود را در روزهای گذشته نشان دادهاند.
«فاطمه» نوشته: «تابلوی این بیآرتیها که درست کار نمیکنه، روی پنجرههاشم که آنقد تبلیغ زدن اصلا بیرون پیدا نیست، دیگه فقط باید با حس ششم و گاهی گوگلمپ در ایستگاه موردنظر پیاده بشیم.»
کاربر دیگری نوشته: «بیآرتیهای تبریز هم همینه یه جوری تبلیغ زدن که وقتی وارد میشی انگار رفتی تو زندان، حالا سردرد و سرگیجه رو هم اضافه کن. کل مسیر زمین رو نگاه کردم.»
«امیر» هم نوشته: «تبلیغاتی که روی پنجره بیآرتیها زدن علاوهبر اینکه باعث گم کردن مسیر میشه، باعث سرگیجه و سردرد هم میشه.»
مسعود هم در اعتراض به این سبک تبلیغات، نوشته: «زندانهای کوچک شهر من؛ تبلیغات روی پنجرههای بیآرتی. آقا این اتوبوسرانی بیآرتی مسافراشو چند فروخته که تمام اتوبوس رو تمام صفحه تبلیغاتی کرده.
حتی روی شیشهها که خیلی مزاحم هست و چشم درد میگیریم.» کاربری دیگر به نام «علیرضا» در این مورد، نظر داده: «آقا این تبلیغات مشبک روی شیشه اتوبوسها کورمون کرد.
چه کسی و کی به داد ما میرسه؟ کم مونده این تبلیغات رو روی صورت مسافرا هم بچسبونن.»
اتوبوسرانی: ما نباید پاسخ دهیم
مسئولان هم در سوی دیگر ماجرا به انتقادات مردم واکنش نشان دادهاند. پیمان سنندجی، مدیرعامل شرکت واحد اتوبوسرانی تهران یکی از این افراد است. او به خبرآنلاین میگوید: «تبلیغات روی بدنه اتوبوس در همه جای دنیا وجود دارد. اینکه به دلیل تبلیغات چسبانده شده، بیرون اتوبوس دیده نمیشود را قبول نداریم. اگر عرض اتوبوسها را محاسبه کنید حدود دوسوم بدنه، شیشه است.
در تبلیغاتی که میشود، قطعا همه قوانین و مقررات رعایت شده، این که برخی میگویند مقررات رعایت نشده درست نیست.» البته سنندجی توپ را در زمین سازمان زیباسازی شهرداری تهران هم میاندازد و میگوید: «باید این را هم گفت که شرکت واحد اتوبوسرانی نقشی در تبلیغات ندارد و سازمان زیباسازی به لحاظ تهیه محتوا و تبلیغات در شهر تهران نقش اصلی را ایفا میکند و اگر هم مردم معترض باشند طبعا ما نباید پاسخ بدهیم.»
مزاحمت برای مسافران ممنوع!
حالا که مسئولان تمایلی به قبول کردن تصمیمات اشتباه خود ندارند باید به سراغ قانون رفت. درست هفت سال پیش آییننامه ضوابط تبلیغات ناوگان حملونقل عمومی از سوی وزارت کشور ابلاغ شد تا تبلیغات درون و بیرون اتوبوس و مینیبوسهای شهری شکل و شمایل قانونی به خود بگیرد.
در تبصره ماده چهار درباره تبلیغات داخل اتوبوس و مینیبوس آمده است: «تبلیغات مجاز در داخل خودروی اتوبوس و مینیبوس به نحوی است که در معرض دید راننده نبوده و باعث کاهش دید راننده یا کاهش رفاه مسافران نشود.» در ماده پنج این آییننامه در خصوص تبلیغات در خارج اتوبوس و مینیبوس هم نوشته شده: «انواع تبلیغات مجاز در بدنه خارجی اتوبوسها و مینیبوسها، صرفاً روی بدنههای دو طرف مجاز بوده و روی بدنههای جلو و عقب ممنوع است. اینطور که پیداست هرگونه تبلیغاتی که مزاحم مسافران و راننده شود، روی شیشهها را بگیرد و باعث کاهش دید مسافران شود، ممنوع است.»
با این توضیحات قانون، آب پاکی روی دست مسئولان ریخته شده درحالی که این روزها اتوبوسها تبدیل به تابلوهای متحرک تبلیغاتی شدهاند که از شامپو و صابون تا آخرین مدل گوشی تلفنهمراه، فیلمهای درحال اکران و محصولات غذایی را تبلیغ میکنند. به نظر میرسد کمیته حمل و نقل شورای شهر پنجم تهران و سازمانهای مرتبط باید پای کار بیایند وگرنه همانطور که اقبال شاکری، عضو سابق شورای شهر گفته بود: «اتوبوسها تبدیل به زندانهای متحرکی میشوند که مسافران را در خود حبس میکنند و به آنها اجازه نمیدهند که تشخیص دهند در کجای شهر درحال تردد هستند.»
روزنامه ابتکار
تهرام/1735
کپی شد