شهردار تهران در همان سالهای ابتدایی حضور در بهشت، دو بار نشست خبری با همه رسانهها برگزار کرد و در ادامه، سخنگویی را برای ارتباط خبرنگاران با این مجموعه انتخاب کرد، اما در هر دو این موارد نقص و کمکاری داشت.
قالیباف که با سابقهای چشمگیر و دهانپرکن از نیروی انتظامی به شهرداری تهران آمده بود و حتی خبرنگاران از حضور او در شهرداری تهران، به واسطه ارتباط خوبشان با او خوشحال بودند، مدتی بعد تغییر رفتار داد.
کسی که درِ دفترش در نیروی انتظامی به روی خبرنگاران باز بود، حالا دیگر در آخرین طبقه ساختمان بهشت، از بالا به شهر نگاه میکرد و دیگر به خبرنگاران نیازی نداشت؛ چراکه شهرداری تهران برای خود انبوهی از رسانهها را داشت و هر تعداد روزنامه و سایت و ضمیمه و مجله که مورد نیاز شهردار و زیرمجموعهاش بود خیلی زود مجوز میگرفت.
بررسی آماری از اخبار سالهای گذشته، فارغ از حافظه ما خبرنگاران، میگوید شهردار تهران در ١٢ سال گذشته به جز برنامههای خبری که به عنوان «در جمع خبرنگاران» و «در حاشیه» همزمان با افتتاحهای متعدد داشت و همه رسانهها دعوت نبودند، نشست خبری با همه رسانههای مکتوب و تصویری و خبری نداشته است.
البته قالیباف در برهههای زمانی خاصی، چند دیدار غیررسمی و غیرخبری با برخی از رسانهها داشت و در یک مورد هم به شکلی موردی نشستی جداگانه درباره آسیبهای اجتماعی در محله هرندی داشت.
او در همان سالهای اولیه سیدهادی ایازی را همزمان با معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران، به عنوان سخنگوی خود معرفی کرد. قرار بود جلسات هفتگی و دو هفتگی سخنگوی شهرداری تهران، به شکلی مداوم ادامه یابد، اما اینگونه نشد و فاصلهها هر بار بیشتر شدند تا جایی که سخنگوی شهرداری تهران را باید با پیامک درباره موضوعی ترغیب به پاسخگویی میکردیم.
اما همین روزنه و آبباریکه هم در این ارتباط نابرابر غنیمتی بود که از سال ٩٢ و جدایی ایازی از قالیباف و رفتن او از شهرداری تهران از دست رفت. از سال ٩٢، یعنی زمانی که محمدباقر قالیباف با شکست در انتخابات ریاستجمهوری، با یک دور عجیب قانونی برای سومینبار شهردار تهران ماند، تغییرات جالب و قابلتوجه در شهرداری تهران کلید خوردند، اما شهرداری که تا آن زمان عملا روابطعمومی پاسخگو در ارتباط با رسانهها نداشت، دیگر سخنگو هم نداشت.
این نکته شاید حالا و پس از ١٢ سال تا حدی از خاطرهها دور باشد، اما شهردار تهران و روابطعمومی این مجموعه که همواره به نحوی خود را پارهای مستقل میدانسته، کاملا یکسویه و یکجانبه اخبار شهری را مخابره و منتقل کرده است و نهایت همکاری این مجموعه با رسانهها، برگزاری همان برنامههای افتتاحیه محلهای و منطقهای بود که آن هم در این سالهای آخر، به دلیل عملکرد ضعیف و گزینشی با حداقل استقبال از سوی رسانهها مواجه بود.
این نکته جزء موارد کمتر گفتهشده در نقد درون مطبوعات و رسانههاست که در این سالها، به نحوی از انحا وابسته به ارتباط با شهرداری تهران و به طور مشخص روابطعمومی شهرداری تهران بودند.
چه اینکه اگر این ارتباط برقرار نبود، در گرفتن برخی حقوق اصلیشان مثل گرفتن طرح ترافیک، باید هر سال اعلام برادری میکردند و در سایر موارد ارتباطی هم در رقابت با سایر رسانهها، کلاهشان پس معرکه منفعتشان میافتاد.
پروژههای مختلف خبری، پستهای مختلف در شرکتها و سازمانها و امتیازهای متفاوتی که از مجموعههای خدماتی دریافت میشد، فارغ از هدایای مختلف بین رسانهها داده میشد و میشود و با وجود این، دیگر نمیتوان از این موجود فلجشده انتظار تکانی برای دیدن و کنکاش از عملکرد مجموعه کلان شهرداری تهران را داشت.
واقعیت این است که شهرداری تهران در این سالها روند معیوب پیش از خود را ارتباط روابطعمومی با رسانهها، با ترفند هم چوب هم پیاز در پیش گرفت.
ترفندی که در آن با برخی رسانهها گرم میگرفت و به عبارتی «جیک تو جیک» میشد، با برخی دیگر بدهبستان راه میانداخت و با برخی دیگر فقط حذف و طرد را در پیش میگرفت.
نامدار صداقت، مدیر روابطعمومی شهرداری تهران که از جمله مدیران اتوبوسی قالیباف بود که از نیروی انتظامی به بهشت آمده بود، تا پایان دوره دوم شهرداری تهران او را وفادارانه همراهی کرد.
صداقت بهخوبی توانست رسانهها را در مشت خود نگه داشته و آنها را به بهترین شکل وابسته به شهرداری نگه دارد. بعد از او و در انتظار برای معرفی فردی رسانهای و شناختهشده برای روابطعمومی شهرداری تهران، درحالیکه رسانهها و مخاطبان بیرونی همه منتظر تغییراتی ملموس و قابل توجه در روابطعمومی شهرداری تهران و جاندادن به این ارتباط ازدسترفته بودند، شهرام گیلآبادی به جای او نشست.
او از همان ابتدا با عملکردی یکجانبه، در ارتباط با رسانهها و اعضای شورای شهر تهران نشان داد سوابق و تدریس در حوزه ارتباطات، بهتنهایی گواه بر توانمندی در برقراری تعادل میان این نهاد عمومی با رسانهها و مردم نیست.
او نیز با استفاده از منابع مالی بدون ردیفی که تازه از سال ٩٣ در بودجه ردیفدار شدند، انبوهی از برنامههای کم کارکرد را به راه انداخت و بیشتر از قبل با برنامههای نمایشی سر رسانهها را گرم کرد؛ درحالیکه باز هم خبری از پاسخگویی نبود.
حداقل در دو سال اخیری که نویسنده گزارش در روزنامه «شرق» فعال است، دو نامه مکتوب برای گفتوگو با شهردار تهران ارسال شد که بدون نتیجه ماند و در این میان مذاکرات و درخواستهای شفاهی جای خود را دارد و میتوان این احتمال را داد که رسانههای دیگری هم چنین درخواستهایی داشتهاند، اما مخاطبان بیرونی میتوانند قضاوت کنند که شهردار تهران را بهجز در رسانههای خودی بهعلاوه تلویزیون و رپرتاژهای گرانتر از گران در کدام رسانهها، پاسخگو دیدهاند؟ اما باید پرسید که چرا شهردار تهران نمیخواست با ما حرف بزند؟
به گزارش «شرق» و بر اساس معرفی که روی خروجی مؤسسه همشهری قرار گرفته است، شهرداری تهران بهجز روزنامه همشهری، دارای مجموعههایی همچون «همشهری آنلاین»، «کتاب همشهری»، «همشهری کتاب سال»، «مرکز توسعه ارتباطات و آگهیها» و مجموعه ضمائمی همچون «همشهری محله»، «دوچرخه»، «مسافر»، «شهر ورزش»، «همشهری استانی» و «حقوق همشهری» است. به این مجموعه باید گروه مجلات همشهری شامل «همشهری جوان»، «همشهری مثبت»، «همشهری دیپلماتیک»، «همشهری خردنامه»، «همشهری ماه»، «سرنخ»، «سرزمین من»، «داستان»، «آیه»، «پایداری»، «دانستنیها»، «تماشاگر»، «٢٤»، «الف» و «همشهری دیجیتال» را هم اضافه کرد. مؤسسه همشهری همچنین یک مرکز آموزش و پژوهش دارد.
روابطعمومی شهرداری تهران هم که در دوره جدید، اسمی عریضوطویل به خود گرفت، چندین رسانه داخلی دارد؛ یعنی فارغ از سایت خبری- تحلیلی شهرنوشت و تهرانسما و آژانس عکس تهران که در همه این سالها تنها وظیفهشان انتقال عینبهعین اظهارات و تصاویر شهردار تهران و مدیران او بوده است، چندین سایت خبری - تحلیلی جداگانه و مستقیم و غیرمستقیم راهاندازی شدند و چندین نشریه داخلی نظیر «تهران شهر»، «هفتهنامه تهران» و «وقایع تهرانیه» با هزینههایی که هیچگاه گزارشی از آنها داده نشده فعال کردند.
باید گفت همه اینها فارغ از اقدامات و عملکرد شهرداریهای ٢١ منطقه تهران و شرکتها و سازمانهای زیرمجموعه شهرداری تهران بوده است که همه اینها در ایامی خاص و برهههایی ترجیحا انتخاباتی، عملکرد و کاربردها و محتواهایشان عموما تغییراتی ملموس پیدا میکرد.
در این میان باید از تلاش شهرداری تهران برای واردشدن به فضای روزنامهداری هم نوشت. روزنامه تهران امروز با سابقهای اندک سرنوشتی طولانی نداشت، اما بسیاری از سایتهای خبری - تحلیلی و سیاسی که بهتر است به علت تعدد و تنوع و تغییرات زیاد نامشان را «چیچی نیوزها» بگذاریم، همچنان به حیات پر از وابستگی خود ادامه میدهند.
شهردار تهران در ١٢ سال گذشته عملکردی پر سؤال و ابهام را پشتسر گذاشت و حالا بدون پاسخگویی به شورا و رسانهها قرار است چندی دیگر از بهشت برود. عدم پاسخگویی که در مورد آن صحبت میکنیم البته شامل رسانههای تصویری نمیشد و همواره نمایندگان این قشر رسانهای که بین همه مسئولان از محبوبیت خاصی برخوردارند، جزء صفوف اول برنامههای خبری بودند؛ رسانهای که اتفاقا برای شهردار تهران نوشابههای گرانی را در شب افتتاحهای مهم باز میکرد و به تعبیر رحمتالله حافظی، عضو شورای شهر تهران، رپرتاژ خرج میکرد.
رسانههای تصویریای که در این ١٢ سال حامی و همراه همیشگی برنامههای خبری شهردار تهران بودند و صدای او را یکجانبه و گزینشی به مردم میرساندند البته از سفره پهنشده در شهرداری تهران چندان بینصیب نبودند.
اخباری که در این دوره شورا از سوی اعضا در مورد گرفتن امتیازات خاص خبرنگاران و برنامههای خبری بیرون میآمد گویای این حجم تعامل سازنده بود.
محسن سرخو خبر از خبرنگارانی داد که اسمشان در فهرست واگذاری املاک بود یا برایشان در مترو کتاب اختصاصی چاپ کردهاند و رحمتالله حافظی از سولههای مدیریت بحرانی اسم برد که برای برنامههایی همچون خندوانه و عموپورنگ و اکسیر، محرمانه و... اجاره داده شدهاند.
به گزارش «شرق»، آنچه که در مورد عملکرد روابطعمومی شهرداری تهران و زیرمجموعههای آن گفته میشود از حدود دو سال قبل تاکنون ردیف اعتباری مشخص دارد و میتوان عددی را برای آن در نظر گرفت.
این مجموعه که اتفاقا تا دو سال قبل علاوه بر اعتبار مالی، ساختار مشخصی هم نداشت، از سال ٩٥ دارای ساختار و ردیف بودجه شد. شهردار تهران که مدعی شفافیت در عملکرد در ١٢ سال گذشته است، برای مجموعههای مهمی همچون سامانههای ١٨٨٨ و ١٣٧، روابطعمومی مناطق و مرکز و ایثارگران ردیف اعتباری مشخص اختصاص نداده بود و در همه این سالها اعتبار این مجموعهها را از ردیفهای مربوط به نورپردازی و جداول تأمین میکرد.
حال باید پرسید که اگر تنها خبرنگار حوزه شهری باشید و بارها از زبان اعضای شورای شهر تهران و مدیران شهری در مورد جابهجاییهای بدون حسابوکتاب و برنامه اعتبارات شرکتها و سازمانها و شهرداری مرکز شنیده باشید، کافی نیست تا در مورد این نداشتن ردیف اعتباری مشخص برای روابطعمومی با چنین عملکردی حتی اندکی قضاوت کنید؟
شورای شهر تهران در دوره دوم و سوم و چهارم بارها درمورد عملکرد کمی و کیفی مؤسسه همشهری و روابطعمومی شهرداری تهران سؤال و تذکر و حتی پیشنهاد تحقیق و تفحص داشته است، اما هیچگاه در مورد عملکرد این مجموعهها اعلام گزارش و توضیحی نشده است و این مجموعهها تنها کارشان گرفتن سپری محکم در برابر رسانههای منتقد و البته پول خرجکردن برای تبلیغات بیشتر و بیشتر است.
نظر حسابرس درباره بسیاری از زیرمجموعههای ارتباطی شهرداری تهران از جمله «پیام رسا» و «همشهری» در سالهای مختلف از جمله در حسابرسی سال ٩٢ مشروط اعلام شده است و تلاش اعضای شورا برای دسترسی به اطلاعات و آمار بیشتر عملکردی از درون این مجموعه بنا بر گفته چند عضو دوره چهارم به خبرنگار «شرق» به در بسته خورده است. محسن سرخو، عضو شورا در دوره چهارم چندیقبل به «شرق» گفت: انتظار این است که تابع مقررات باشد و نشریات غیرضرور دارند که هیچکدام مجوز شورا را ندارد و هزینهکرد آنها غیرقانونی است. سفرهای غیرضروری در روابط عمومی و امور بینالملل بوده است.
ما تنها میتوانیم تذکر بدهیم و نمیتوانیم دخالت در اجرا کنیم. طبق گزارش کمیسیون بودجه که رسما خودشان اعلام کردهاند، فقط هفت نشریه بدون مجوز را اعلام کردهاند و الیماشاءالله قراردادهایی در مؤسسه همشهری وجود دارد که با آییننامه مالی و معاملاتی شهرداری تهران تطابق ندارد و باید مزایده عمومی باشد اما قراردادهای میلیاردی را با افراد خاص سالهای سال تکرار میکنند و کسی هم پاسخگو نیست.
محمدمهدی تندگویان هم به «شرق» میگوید که مشکل کل مجموعه شهرداری تهران در این چند سال و بهخصوص روابط عمومی آن این است که خود را مجموعهای خدماتی نمیداند و به همین دلیل هر کاری میکند جز این موضوع که وظیفه اصلی آن است.
او میگوید مسئله دیگر این است که شهردار و بسیاری از مدیران او با دیدگاهی نظامی وارد مجموعهای خدماتی شدهاند و با این روحیه سانسور و عدم اطلاعرسانی را در پیش میگیرند و حتی از بیان عملکرد مثبت خود هم ابا دارند چون دچار خودسانسوری هستند و مدیرانی هم که در این حوزه میگذارند، شناختی از این حساسیتها ندارند.
به طور حتم آنچه گفته شد، بخش کوچکی از انتقادها به عملکرد مجموعهای بسته و محدود به نام روابط عمومی شهرداری تهران در ١٢ سال گذشته بوده است.
انتقادهایی که شاید اگر از بند تعلقات و منفعتهای مختلف رها شوند، رسانه به رسانه متفاوت است و آنوقت میتوان عملکرد واقعی شهردار و شهرداری تهران را در میان آنها قضاوت کرد.
شهردار تهران با وجود چنین امپراتوری بزرگ و پرپولی که اتفاقا تاکنون سر و ته آن هم چندان معلوم نبوده است، نهتنها نیازی به رسانههای دیگر برای پوشش اقدامات و برنامههای خبری و اجرای برنامههای موردنظرش نداشته بلکه تا میتوانسته برای طرد و تضعیف و وابستگی آنها هم کوشیده است و به نظر میرسد اگر این روند اصلاح نشود، این ریشههای هرسنشده و پرتوقع حتی با رفتن این شهردار و تغییرات مدیریتی به شکلی متوقعانه همچنان باقی میماند و شاهد هیچ تغییری نخواهیم بود.
روزنامه شرق
9353
قالیباف که با سابقهای چشمگیر و دهانپرکن از نیروی انتظامی به شهرداری تهران آمده بود و حتی خبرنگاران از حضور او در شهرداری تهران، به واسطه ارتباط خوبشان با او خوشحال بودند، مدتی بعد تغییر رفتار داد.
کسی که درِ دفترش در نیروی انتظامی به روی خبرنگاران باز بود، حالا دیگر در آخرین طبقه ساختمان بهشت، از بالا به شهر نگاه میکرد و دیگر به خبرنگاران نیازی نداشت؛ چراکه شهرداری تهران برای خود انبوهی از رسانهها را داشت و هر تعداد روزنامه و سایت و ضمیمه و مجله که مورد نیاز شهردار و زیرمجموعهاش بود خیلی زود مجوز میگرفت.
بررسی آماری از اخبار سالهای گذشته، فارغ از حافظه ما خبرنگاران، میگوید شهردار تهران در ١٢ سال گذشته به جز برنامههای خبری که به عنوان «در جمع خبرنگاران» و «در حاشیه» همزمان با افتتاحهای متعدد داشت و همه رسانهها دعوت نبودند، نشست خبری با همه رسانههای مکتوب و تصویری و خبری نداشته است.
البته قالیباف در برهههای زمانی خاصی، چند دیدار غیررسمی و غیرخبری با برخی از رسانهها داشت و در یک مورد هم به شکلی موردی نشستی جداگانه درباره آسیبهای اجتماعی در محله هرندی داشت.
او در همان سالهای اولیه سیدهادی ایازی را همزمان با معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران، به عنوان سخنگوی خود معرفی کرد. قرار بود جلسات هفتگی و دو هفتگی سخنگوی شهرداری تهران، به شکلی مداوم ادامه یابد، اما اینگونه نشد و فاصلهها هر بار بیشتر شدند تا جایی که سخنگوی شهرداری تهران را باید با پیامک درباره موضوعی ترغیب به پاسخگویی میکردیم.
اما همین روزنه و آبباریکه هم در این ارتباط نابرابر غنیمتی بود که از سال ٩٢ و جدایی ایازی از قالیباف و رفتن او از شهرداری تهران از دست رفت. از سال ٩٢، یعنی زمانی که محمدباقر قالیباف با شکست در انتخابات ریاستجمهوری، با یک دور عجیب قانونی برای سومینبار شهردار تهران ماند، تغییرات جالب و قابلتوجه در شهرداری تهران کلید خوردند، اما شهرداری که تا آن زمان عملا روابطعمومی پاسخگو در ارتباط با رسانهها نداشت، دیگر سخنگو هم نداشت.
این نکته شاید حالا و پس از ١٢ سال تا حدی از خاطرهها دور باشد، اما شهردار تهران و روابطعمومی این مجموعه که همواره به نحوی خود را پارهای مستقل میدانسته، کاملا یکسویه و یکجانبه اخبار شهری را مخابره و منتقل کرده است و نهایت همکاری این مجموعه با رسانهها، برگزاری همان برنامههای افتتاحیه محلهای و منطقهای بود که آن هم در این سالهای آخر، به دلیل عملکرد ضعیف و گزینشی با حداقل استقبال از سوی رسانهها مواجه بود.
این نکته جزء موارد کمتر گفتهشده در نقد درون مطبوعات و رسانههاست که در این سالها، به نحوی از انحا وابسته به ارتباط با شهرداری تهران و به طور مشخص روابطعمومی شهرداری تهران بودند.
چه اینکه اگر این ارتباط برقرار نبود، در گرفتن برخی حقوق اصلیشان مثل گرفتن طرح ترافیک، باید هر سال اعلام برادری میکردند و در سایر موارد ارتباطی هم در رقابت با سایر رسانهها، کلاهشان پس معرکه منفعتشان میافتاد.
پروژههای مختلف خبری، پستهای مختلف در شرکتها و سازمانها و امتیازهای متفاوتی که از مجموعههای خدماتی دریافت میشد، فارغ از هدایای مختلف بین رسانهها داده میشد و میشود و با وجود این، دیگر نمیتوان از این موجود فلجشده انتظار تکانی برای دیدن و کنکاش از عملکرد مجموعه کلان شهرداری تهران را داشت.
واقعیت این است که شهرداری تهران در این سالها روند معیوب پیش از خود را ارتباط روابطعمومی با رسانهها، با ترفند هم چوب هم پیاز در پیش گرفت.
ترفندی که در آن با برخی رسانهها گرم میگرفت و به عبارتی «جیک تو جیک» میشد، با برخی دیگر بدهبستان راه میانداخت و با برخی دیگر فقط حذف و طرد را در پیش میگرفت.
نامدار صداقت، مدیر روابطعمومی شهرداری تهران که از جمله مدیران اتوبوسی قالیباف بود که از نیروی انتظامی به بهشت آمده بود، تا پایان دوره دوم شهرداری تهران او را وفادارانه همراهی کرد.
صداقت بهخوبی توانست رسانهها را در مشت خود نگه داشته و آنها را به بهترین شکل وابسته به شهرداری نگه دارد. بعد از او و در انتظار برای معرفی فردی رسانهای و شناختهشده برای روابطعمومی شهرداری تهران، درحالیکه رسانهها و مخاطبان بیرونی همه منتظر تغییراتی ملموس و قابل توجه در روابطعمومی شهرداری تهران و جاندادن به این ارتباط ازدسترفته بودند، شهرام گیلآبادی به جای او نشست.
او از همان ابتدا با عملکردی یکجانبه، در ارتباط با رسانهها و اعضای شورای شهر تهران نشان داد سوابق و تدریس در حوزه ارتباطات، بهتنهایی گواه بر توانمندی در برقراری تعادل میان این نهاد عمومی با رسانهها و مردم نیست.
او نیز با استفاده از منابع مالی بدون ردیفی که تازه از سال ٩٣ در بودجه ردیفدار شدند، انبوهی از برنامههای کم کارکرد را به راه انداخت و بیشتر از قبل با برنامههای نمایشی سر رسانهها را گرم کرد؛ درحالیکه باز هم خبری از پاسخگویی نبود.
حداقل در دو سال اخیری که نویسنده گزارش در روزنامه «شرق» فعال است، دو نامه مکتوب برای گفتوگو با شهردار تهران ارسال شد که بدون نتیجه ماند و در این میان مذاکرات و درخواستهای شفاهی جای خود را دارد و میتوان این احتمال را داد که رسانههای دیگری هم چنین درخواستهایی داشتهاند، اما مخاطبان بیرونی میتوانند قضاوت کنند که شهردار تهران را بهجز در رسانههای خودی بهعلاوه تلویزیون و رپرتاژهای گرانتر از گران در کدام رسانهها، پاسخگو دیدهاند؟ اما باید پرسید که چرا شهردار تهران نمیخواست با ما حرف بزند؟
به گزارش «شرق» و بر اساس معرفی که روی خروجی مؤسسه همشهری قرار گرفته است، شهرداری تهران بهجز روزنامه همشهری، دارای مجموعههایی همچون «همشهری آنلاین»، «کتاب همشهری»، «همشهری کتاب سال»، «مرکز توسعه ارتباطات و آگهیها» و مجموعه ضمائمی همچون «همشهری محله»، «دوچرخه»، «مسافر»، «شهر ورزش»، «همشهری استانی» و «حقوق همشهری» است. به این مجموعه باید گروه مجلات همشهری شامل «همشهری جوان»، «همشهری مثبت»، «همشهری دیپلماتیک»، «همشهری خردنامه»، «همشهری ماه»، «سرنخ»، «سرزمین من»، «داستان»، «آیه»، «پایداری»، «دانستنیها»، «تماشاگر»، «٢٤»، «الف» و «همشهری دیجیتال» را هم اضافه کرد. مؤسسه همشهری همچنین یک مرکز آموزش و پژوهش دارد.
روابطعمومی شهرداری تهران هم که در دوره جدید، اسمی عریضوطویل به خود گرفت، چندین رسانه داخلی دارد؛ یعنی فارغ از سایت خبری- تحلیلی شهرنوشت و تهرانسما و آژانس عکس تهران که در همه این سالها تنها وظیفهشان انتقال عینبهعین اظهارات و تصاویر شهردار تهران و مدیران او بوده است، چندین سایت خبری - تحلیلی جداگانه و مستقیم و غیرمستقیم راهاندازی شدند و چندین نشریه داخلی نظیر «تهران شهر»، «هفتهنامه تهران» و «وقایع تهرانیه» با هزینههایی که هیچگاه گزارشی از آنها داده نشده فعال کردند.
باید گفت همه اینها فارغ از اقدامات و عملکرد شهرداریهای ٢١ منطقه تهران و شرکتها و سازمانهای زیرمجموعه شهرداری تهران بوده است که همه اینها در ایامی خاص و برهههایی ترجیحا انتخاباتی، عملکرد و کاربردها و محتواهایشان عموما تغییراتی ملموس پیدا میکرد.
در این میان باید از تلاش شهرداری تهران برای واردشدن به فضای روزنامهداری هم نوشت. روزنامه تهران امروز با سابقهای اندک سرنوشتی طولانی نداشت، اما بسیاری از سایتهای خبری - تحلیلی و سیاسی که بهتر است به علت تعدد و تنوع و تغییرات زیاد نامشان را «چیچی نیوزها» بگذاریم، همچنان به حیات پر از وابستگی خود ادامه میدهند.
شهردار تهران در ١٢ سال گذشته عملکردی پر سؤال و ابهام را پشتسر گذاشت و حالا بدون پاسخگویی به شورا و رسانهها قرار است چندی دیگر از بهشت برود. عدم پاسخگویی که در مورد آن صحبت میکنیم البته شامل رسانههای تصویری نمیشد و همواره نمایندگان این قشر رسانهای که بین همه مسئولان از محبوبیت خاصی برخوردارند، جزء صفوف اول برنامههای خبری بودند؛ رسانهای که اتفاقا برای شهردار تهران نوشابههای گرانی را در شب افتتاحهای مهم باز میکرد و به تعبیر رحمتالله حافظی، عضو شورای شهر تهران، رپرتاژ خرج میکرد.
رسانههای تصویریای که در این ١٢ سال حامی و همراه همیشگی برنامههای خبری شهردار تهران بودند و صدای او را یکجانبه و گزینشی به مردم میرساندند البته از سفره پهنشده در شهرداری تهران چندان بینصیب نبودند.
اخباری که در این دوره شورا از سوی اعضا در مورد گرفتن امتیازات خاص خبرنگاران و برنامههای خبری بیرون میآمد گویای این حجم تعامل سازنده بود.
محسن سرخو خبر از خبرنگارانی داد که اسمشان در فهرست واگذاری املاک بود یا برایشان در مترو کتاب اختصاصی چاپ کردهاند و رحمتالله حافظی از سولههای مدیریت بحرانی اسم برد که برای برنامههایی همچون خندوانه و عموپورنگ و اکسیر، محرمانه و... اجاره داده شدهاند.
به گزارش «شرق»، آنچه که در مورد عملکرد روابطعمومی شهرداری تهران و زیرمجموعههای آن گفته میشود از حدود دو سال قبل تاکنون ردیف اعتباری مشخص دارد و میتوان عددی را برای آن در نظر گرفت.
این مجموعه که اتفاقا تا دو سال قبل علاوه بر اعتبار مالی، ساختار مشخصی هم نداشت، از سال ٩٥ دارای ساختار و ردیف بودجه شد. شهردار تهران که مدعی شفافیت در عملکرد در ١٢ سال گذشته است، برای مجموعههای مهمی همچون سامانههای ١٨٨٨ و ١٣٧، روابطعمومی مناطق و مرکز و ایثارگران ردیف اعتباری مشخص اختصاص نداده بود و در همه این سالها اعتبار این مجموعهها را از ردیفهای مربوط به نورپردازی و جداول تأمین میکرد.
حال باید پرسید که اگر تنها خبرنگار حوزه شهری باشید و بارها از زبان اعضای شورای شهر تهران و مدیران شهری در مورد جابهجاییهای بدون حسابوکتاب و برنامه اعتبارات شرکتها و سازمانها و شهرداری مرکز شنیده باشید، کافی نیست تا در مورد این نداشتن ردیف اعتباری مشخص برای روابطعمومی با چنین عملکردی حتی اندکی قضاوت کنید؟
شورای شهر تهران در دوره دوم و سوم و چهارم بارها درمورد عملکرد کمی و کیفی مؤسسه همشهری و روابطعمومی شهرداری تهران سؤال و تذکر و حتی پیشنهاد تحقیق و تفحص داشته است، اما هیچگاه در مورد عملکرد این مجموعهها اعلام گزارش و توضیحی نشده است و این مجموعهها تنها کارشان گرفتن سپری محکم در برابر رسانههای منتقد و البته پول خرجکردن برای تبلیغات بیشتر و بیشتر است.
نظر حسابرس درباره بسیاری از زیرمجموعههای ارتباطی شهرداری تهران از جمله «پیام رسا» و «همشهری» در سالهای مختلف از جمله در حسابرسی سال ٩٢ مشروط اعلام شده است و تلاش اعضای شورا برای دسترسی به اطلاعات و آمار بیشتر عملکردی از درون این مجموعه بنا بر گفته چند عضو دوره چهارم به خبرنگار «شرق» به در بسته خورده است. محسن سرخو، عضو شورا در دوره چهارم چندیقبل به «شرق» گفت: انتظار این است که تابع مقررات باشد و نشریات غیرضرور دارند که هیچکدام مجوز شورا را ندارد و هزینهکرد آنها غیرقانونی است. سفرهای غیرضروری در روابط عمومی و امور بینالملل بوده است.
ما تنها میتوانیم تذکر بدهیم و نمیتوانیم دخالت در اجرا کنیم. طبق گزارش کمیسیون بودجه که رسما خودشان اعلام کردهاند، فقط هفت نشریه بدون مجوز را اعلام کردهاند و الیماشاءالله قراردادهایی در مؤسسه همشهری وجود دارد که با آییننامه مالی و معاملاتی شهرداری تهران تطابق ندارد و باید مزایده عمومی باشد اما قراردادهای میلیاردی را با افراد خاص سالهای سال تکرار میکنند و کسی هم پاسخگو نیست.
محمدمهدی تندگویان هم به «شرق» میگوید که مشکل کل مجموعه شهرداری تهران در این چند سال و بهخصوص روابط عمومی آن این است که خود را مجموعهای خدماتی نمیداند و به همین دلیل هر کاری میکند جز این موضوع که وظیفه اصلی آن است.
او میگوید مسئله دیگر این است که شهردار و بسیاری از مدیران او با دیدگاهی نظامی وارد مجموعهای خدماتی شدهاند و با این روحیه سانسور و عدم اطلاعرسانی را در پیش میگیرند و حتی از بیان عملکرد مثبت خود هم ابا دارند چون دچار خودسانسوری هستند و مدیرانی هم که در این حوزه میگذارند، شناختی از این حساسیتها ندارند.
به طور حتم آنچه گفته شد، بخش کوچکی از انتقادها به عملکرد مجموعهای بسته و محدود به نام روابط عمومی شهرداری تهران در ١٢ سال گذشته بوده است.
انتقادهایی که شاید اگر از بند تعلقات و منفعتهای مختلف رها شوند، رسانه به رسانه متفاوت است و آنوقت میتوان عملکرد واقعی شهردار و شهرداری تهران را در میان آنها قضاوت کرد.
شهردار تهران با وجود چنین امپراتوری بزرگ و پرپولی که اتفاقا تاکنون سر و ته آن هم چندان معلوم نبوده است، نهتنها نیازی به رسانههای دیگر برای پوشش اقدامات و برنامههای خبری و اجرای برنامههای موردنظرش نداشته بلکه تا میتوانسته برای طرد و تضعیف و وابستگی آنها هم کوشیده است و به نظر میرسد اگر این روند اصلاح نشود، این ریشههای هرسنشده و پرتوقع حتی با رفتن این شهردار و تغییرات مدیریتی به شکلی متوقعانه همچنان باقی میماند و شاهد هیچ تغییری نخواهیم بود.
روزنامه شرق
9353
کپی شد