شباهت میان دو حادثه زیاد است و اصلا داغ پلاسکو در دل تهرانیها تازه میشود وقتی سوختن برج گرنفل لندن را میبینند.
شباهتهای بسیاری دارند این دو ساختمان اما یک تفاوت هم دارند هم مردمش هم مسئولانش؛ اگر گرانفل یک برج مسکونی در تهران بود بدون شک اهالیاش به این راحتی ساختمان را ترک نمیکردند آن هم زمانی که بیشترشان در خواب بودند؛ در ایران اگر یک نفر داراییاش را از دست بدهد، زندگیاش به باد رفته؛ این را وضعیت کنونی مالباختگانی میگویند که در حادثه پلاسکو خسات دیدند؛ یک ماه بعد از حادثه پلاسکو، همسایشگانش آمده بودند شورای شهر و اسم چمران(رئیس شورا) و قالیباف را فریاد میزدند؛ قالیباف گفته بود ساختمانهایتان را خراب میکنم، خسارتش با من اما زمان پرداخت خسارت دیگر کسی آنها ر نشناخته بود؛ مسائل اینچنینی و عدم اعتمادی که مردم به مسئولان شهری در ذهنشان نهادینه شده، سبب میشود تا ریختن آخرین آجر هم در ساختمان بمانند و مال و اموالشان را جمع کنند؛ چون با سختی آنها را به دست آوردهاند و به همین آسانی نمیتوانند از دست بدهند.
شاید برای همین است که دیگر اقدامات لحظهای مسئولان برایشان ارزشی ندارد؛ قالیبافی که کلاه زرد آتشنشانی سرش گذاشته و سعی میکند از آوار آهنهای گداخته بالا و پایین برود، نه تنها اعتماد مردم را جلب نمیکند که باعث میشود طنز مردم در شرایط مشابه هم گُل کند؛ مردم بیایند با مقایسه صادقخان(شهردار مسلمان لندن) با قالیباف، بگویند پس چرا لندنیها « #صادق_خان_استعفا» درست نمیکنند! یا چرا صادقخان کلاه زرد نمیگذارد روی سرش؟
اگر حادثه لندن در تهران در یک ساختمان مسکونی ششصدنفره رخ داده بود، چند نفر میمردند؟ پلاسکو مسکونی نبود و زمانی هم آتش گرفته بود که خیلی از کسبه هنوز کرکرههایشان را بالا نکشیده بودند.
آخرین خبر از محار آتش لندن، اعزام 200 آتشنشان به محل حادثه بود؛ در تهران هم تعداد آتشنشانها کم بود؛ هم تجهیزاتشان افتضاح؛ نردبامهایشان تا طبقه ششم پلاسکوی 17 طبقه، بالاتر نمیرفت؛ و آتشنشانهای گرفتارشده در طبقههای بالا مجبور بودند همینطور از پشت پنجره بیرون را نگاه کنند تا ساختمان بریزد؛ هیچ تُشکی پایین ساختمان وجود نداشت تا حداقل کسی بتواد خودش را پایین پرتاب کند. قبلا هم دو کارگر زن که در یک ساختمان دیگر در تهران خودشان را پرتاب کرده بودند، مغزشان پاشیده بود کف آسفالت خیابان. در مورد هلیکوپتر هم مسئولان اصلی آتشنشانی که یاران شهردار تهران هستند، میگویند که شما کاری نداشته باشید که داشتیم یا نداشتیم؛ هلکوپتر مال جنگل است.
هنوز منفی یا مثبتبودن عملکرد مسولان شهری لندن در اطفاء حریق مشخص نیست اما آنها هم هلکوپتر داشتند هم آتشنشانهایشان زندهزنده زیر آتش و خاک و آهن، جان ندادند.
تنظیم: یحیی معماری
تهرام 7247//6539**1625
شباهتهای بسیاری دارند این دو ساختمان اما یک تفاوت هم دارند هم مردمش هم مسئولانش؛ اگر گرانفل یک برج مسکونی در تهران بود بدون شک اهالیاش به این راحتی ساختمان را ترک نمیکردند آن هم زمانی که بیشترشان در خواب بودند؛ در ایران اگر یک نفر داراییاش را از دست بدهد، زندگیاش به باد رفته؛ این را وضعیت کنونی مالباختگانی میگویند که در حادثه پلاسکو خسات دیدند؛ یک ماه بعد از حادثه پلاسکو، همسایشگانش آمده بودند شورای شهر و اسم چمران(رئیس شورا) و قالیباف را فریاد میزدند؛ قالیباف گفته بود ساختمانهایتان را خراب میکنم، خسارتش با من اما زمان پرداخت خسارت دیگر کسی آنها ر نشناخته بود؛ مسائل اینچنینی و عدم اعتمادی که مردم به مسئولان شهری در ذهنشان نهادینه شده، سبب میشود تا ریختن آخرین آجر هم در ساختمان بمانند و مال و اموالشان را جمع کنند؛ چون با سختی آنها را به دست آوردهاند و به همین آسانی نمیتوانند از دست بدهند.
شاید برای همین است که دیگر اقدامات لحظهای مسئولان برایشان ارزشی ندارد؛ قالیبافی که کلاه زرد آتشنشانی سرش گذاشته و سعی میکند از آوار آهنهای گداخته بالا و پایین برود، نه تنها اعتماد مردم را جلب نمیکند که باعث میشود طنز مردم در شرایط مشابه هم گُل کند؛ مردم بیایند با مقایسه صادقخان(شهردار مسلمان لندن) با قالیباف، بگویند پس چرا لندنیها « #صادق_خان_استعفا» درست نمیکنند! یا چرا صادقخان کلاه زرد نمیگذارد روی سرش؟
اگر حادثه لندن در تهران در یک ساختمان مسکونی ششصدنفره رخ داده بود، چند نفر میمردند؟ پلاسکو مسکونی نبود و زمانی هم آتش گرفته بود که خیلی از کسبه هنوز کرکرههایشان را بالا نکشیده بودند.
آخرین خبر از محار آتش لندن، اعزام 200 آتشنشان به محل حادثه بود؛ در تهران هم تعداد آتشنشانها کم بود؛ هم تجهیزاتشان افتضاح؛ نردبامهایشان تا طبقه ششم پلاسکوی 17 طبقه، بالاتر نمیرفت؛ و آتشنشانهای گرفتارشده در طبقههای بالا مجبور بودند همینطور از پشت پنجره بیرون را نگاه کنند تا ساختمان بریزد؛ هیچ تُشکی پایین ساختمان وجود نداشت تا حداقل کسی بتواد خودش را پایین پرتاب کند. قبلا هم دو کارگر زن که در یک ساختمان دیگر در تهران خودشان را پرتاب کرده بودند، مغزشان پاشیده بود کف آسفالت خیابان. در مورد هلیکوپتر هم مسئولان اصلی آتشنشانی که یاران شهردار تهران هستند، میگویند که شما کاری نداشته باشید که داشتیم یا نداشتیم؛ هلکوپتر مال جنگل است.
هنوز منفی یا مثبتبودن عملکرد مسولان شهری لندن در اطفاء حریق مشخص نیست اما آنها هم هلکوپتر داشتند هم آتشنشانهایشان زندهزنده زیر آتش و خاک و آهن، جان ندادند.
تنظیم: یحیی معماری
تهرام 7247//6539**1625
کپی شد