مردانی کنارشان آمادهاند تا مسیر را تا میدان آزادی بدوند. نزدیک ٢٥ نفرند. توی چشمهایشان خواب نیست. یکجور خوشحالی زایدالوصف میبینی.
میخواهند به ماراتن تهران نه بگویند. خیلی بیسروصدا. مدام تأکید دارند که «هیچ بنای اعتراض نداریم. فقط دلمان نمیخواهد برویم دور دریاچه بدویم. مگر دریاچه آزادی میشود مسیر ماراتن؟» ماراتن یعنی توی شهر باشیم، توی شهر بدویم. خیلی هم کار سختی نیست.
چشم میدوزد توی چشمانم و میپرسد «تا حالا توی شهر ندویدهاید؟ مثلا دیرتان شده باشد؛ تهران پر از دویدنهای زنانه است، همهاش باید بدویم، وگرنه به جایی نمیرسیم. اینکه جای خودش را دارد، اینکه ماراتن است، رسمی است و تازه قرار بوده به ما شماره بدهند بچسبانیم روی لباسمان. اما قرار نبود دور دریاچه باشد، مسیر را بعد از ثبت نام عوض کردند».
در اطلاعیه نخست فدراسیون دوومیدانی مسیر مسابقه ماراتن از ورزشگاه آزادی تهران آغاز میشد و در ادامه مسیر به جاده مخصوص کرج - تهران، میدان آزادی، میدان انقلاب و میدان فردوسی میرسید. قرار بود دوندههای ماراتن بعد از این مسیر 21کیلومتری، دوباره به سمت ورزشگاه آزادی بدوند ولی نیمهماراتنیها در میدان فردوسی به خط پایان برسند.
اما اطلاعیه دوم فدراسیون دوومیدانی همه نقشهها را نقش بر آب کرد و مسیر دویدن زنان اینبار به اندرونی دریاچه آزادی رسید.
*کشورها کلی پول خرج میکنند، شهروندانشان بدوند
آبیِ آسمانِ گرفته جمعه تهران رفتهرفته از پشت تاریکی بیرون میزند. شهر خلوت است. شهروندان در خواباند. زنان بیدارند تا اینبار ماراتن دستپخت خود را بدوند.
همهچیز با خودشان است، از طراحی مسیر گرفته تا لباس و پشتیبانی. البته مردها هم هستند. از همان خروسخوان صبح ماشینها را پارک کردهاند.
لباس رزم بر تن دارند و میخواهند در کنار این زنان بدوند، تا خود آزادی. یکیشان میگوید: «ما همه جا با هم میدویم، همین چند وقت پیش بود که توی قشم مسابقه بود، خیلی از مقامهای رسمی هم آمده بودند، حالا ماراتن نبود، اما هم مردها بودند و هم زنها. دویدیم، هیچ مخالفتی نبود. مگر دویدن مخالفت دارد، همه کشورها کلی پول خرج میکنند مردمشان بیایند و بدوند».
دخترک سرک میکشد وسط بحث و میگوید: «هی آمار میدهند که زنان فقر حرکتی دارند، خب برای این کار باید کمی سخاوتمندانهتر به مسائل همگانی نگریست. هی تابلو میزنند دو همگانی، ورزش همگانی.
نه بابا از این خبرها نیست. هیچ همگانی در کار نیست. همه اینها برای آقایان است. این بار هم که به ماراتن زنان مجوز دادند، انداختند آنور دنیا. فضای محافظتشده و دور از شهر. آخر این چه امتیازدادنی است به زنان».
*همین دویدن ما کلی حرف دارد، ندارد؟
شانهبهشانه هم میدوند، چند نفری که فرزتر و چابکترند، از دیگران پیش میافتند. چند نفری آهستهتر پا به جاده زدهاند. بناست تا میدان آزادی بدوند.
نزدیکای دانشگاه تهران است. جمعه است. پلیسها برای تأمین امنیت نماز جمعه ایستادهاند مقابل درِ ٥٠تومانی دانشگاه تهران.
خیره به زنان دونده مینگرند. توی چشمشان سؤالی است که اینها این وقت صبح اینجا چه میکنند تا بخواهند به جوابی برسند زنان دونده از پیشاپیش چشمانشان گذر کردهاند.
رسیدهاند به میدان انقلاب. برخی هم سر جمالزاده. به طرفهالعینی خیابانهای شهر زیر پایشان طی میشود. باید دنبالشان بدوی. نفس به خسخس میافتد. برخیشان میگویند «نمیخواهیم حرف بزنیم. همینکه میدویم خودش کلی حرف دارد. ندارد؟»
نزدیکی میدان آزادی که میشویم، پلیس برخی مسیرهای تردد خودروها را بسته، برخی زنان دونده پیشتر به میدان رسیدهاند، منتظر آخرین نفراتاند.
با آب معدنی از آخرین نفرات استقبال میکنند. دور هم مینشینند. دور جدول حاشیهای میدان آزادی. یکی از عکاسها میگوید، اگر برای تشویق آمدهاند، همه اینجا بنشینند که در پسزمینه عکس باشند، امروز خیلی تماشاچی در مسیر اینها نبود.
باید توضیح داد که اینها خودشان دوندهاند، خودشان کیلومترها دویدهاند، شماره ندارند، اما برای خودشان آییننامه و مرام دویدن دارند. از سرخط- میدان حسنآباد- آمدهاند تا اینجا- میدان آزادی – که ته خط است.
*تشویق ماراتنیستها از سوی زنان دونده آزاد
عکاسها ردیف میشوند، زنان دونده، مردان دونده ماراتن تهران را تشویق میکنند. اولین دوندهای که میایستد، مرد میانسال ژاپنی است، با انگلیسی شکسته و بسته از آنها میخواهد که با هم عکس بگیرند.
دخترها ردیف میشوند. بعدی از اروپاست، میایستد، دوربینش را بالا میگیرد، دختران دونده کنارش میایستند، دوندهها مکث میکنند و پلیس بالاخره وارد عمل میشود. اعتراض پلیس این است که آنها مسیر را گرفتهاند، دخترها وسایلشان را برمیدارند. کمی آنسوتر مینشینند. همچنان با کف و سوت دوندههای ماراتن را تشویق میکنند.
مردها دور میدان آزادی را دور زدهاند. کمی آنسوتر زن چینی یا ژاپنی یا هر کشور شرق دوری با شماره چسبیده به لباس کنار مردان میدود. مردها جور عجیبی به او نگاه میکنند. بنا نبوده زنها توی شهر- آن هم کنار مردان- بدوند. او بیتفاوت به نگاهها و تفسیرها کار خودش را میکند و مسیر را به تمامی میدود.
*زنانی که دور دریاچه آزادی دویدهاند
سمیه ٢٦ساله است. میگوید: «یعنی چه که ما ١٠ کیلومتر بدویم، دستکم باید نیمهاستقامت میدویدیم». صدای گلهگذاری دختری جوان بلند شده و حرفش به جایی نمیرسد. برای ماراتن ثبتنام کرده، برای زنان تنها مسیر ١٠ کیلومتر در نظر گرفته شده.
آناهل کوهنورد است. از تغییر مسیر و آنچه در ماراتن پارس اتفاق افتاده گله دارد. بااینحال میگوید «باید رفت و دوید، کاریش نمیشود کرد. این فرصتهای کوچک را هم نمیشود هدر داد.
باید ببینند زنان زیادی مشتاق دویدنند. حالا شاید دفعه بعد با دویدن زنان در شهر موافقت شود. تغییر، قدمبهقدم است. باید صبور بود».
فاطمه خسروی هم از دوندههای ماراتن دور دریاچه آزادی است و در صفحه اینستاگرامش نوشته که باید همین فرصت اندک را هم غنیمت شمرد و دوید.
*جایزه ماراتن سهم زنان ایرانی
جایزه ماراتن سهم زنان ایرانی است. دوندگان از پذیرایی راضی نیستند. دریغ از حتی یک بطری آبمعدنی. بیش از ٣٠ ماشین گشت ارشاد در اطراف محل مسابقه دیده میشود. یکی از دوندهها بهجای مقنعه روسری گذاشته و خانمی به او تذکر حجابی داده است.
برگزارکنندگان در حال اهدای جوایزند. به کنایه میگویند آنها که شرکت نکردند و انصراف دادند اشتباه کردند و باید میآمدند. پریسا عرب، نفر نخست ماراتن تهران است.
زیباتا از فرانسه دوم شده و زهرا رئیسی نفر سوم این ماراتن شده است. شرکتکنندگان اما از پیست برگزاری مسابقه گرفته تا خیلی نکات ریز دیگر گله دارند.
یکی میگوید: «حتی آبمعدنی هم ندادند، اینها باید ابتدا قواعد مقدماتی برگزاری ماراتن و حمایت از دوندگان را بیاموزند». خانمهای چادری در فواصل مسیر ایستادهاند.
کمتر تشویقکنندهای در مسیر دیده میشود. بهجز همان خط شروع و تعداد اندک مردان و زنانی که برای تشویق دوندگان آمدهاند، ادامه مسیر برهوت است و هیچ مشوقی به چشم نمیخورد.
عکاسی ممنوع است؛ چه برای زنان و چه برای مردان عکاس. بااینحال خانوادهها و همراهان در عکاسی از دوندگان سنگتمام میگذارند.
زنانی از کانادا و برخی کشورهای اروپایی در میان حاضران به چشم میخورند. اینبار با ظاهری متفاوت و پوشش اسلامی.
در شبکههای اجتماعی عکسی بهسرعت از سوی کاربران با استقبال مواجه میشود؛ تصویری سیاهوسفید.
ماراتن آمریکا هم روزی تکجنسیتی بود تا وقوع این عکس. عکس نشان میدهد برخی مردها میخواهند زنی را از میان جمعیت دوندهها بیرون بکشند.
9353
میخواهند به ماراتن تهران نه بگویند. خیلی بیسروصدا. مدام تأکید دارند که «هیچ بنای اعتراض نداریم. فقط دلمان نمیخواهد برویم دور دریاچه بدویم. مگر دریاچه آزادی میشود مسیر ماراتن؟» ماراتن یعنی توی شهر باشیم، توی شهر بدویم. خیلی هم کار سختی نیست.
چشم میدوزد توی چشمانم و میپرسد «تا حالا توی شهر ندویدهاید؟ مثلا دیرتان شده باشد؛ تهران پر از دویدنهای زنانه است، همهاش باید بدویم، وگرنه به جایی نمیرسیم. اینکه جای خودش را دارد، اینکه ماراتن است، رسمی است و تازه قرار بوده به ما شماره بدهند بچسبانیم روی لباسمان. اما قرار نبود دور دریاچه باشد، مسیر را بعد از ثبت نام عوض کردند».
در اطلاعیه نخست فدراسیون دوومیدانی مسیر مسابقه ماراتن از ورزشگاه آزادی تهران آغاز میشد و در ادامه مسیر به جاده مخصوص کرج - تهران، میدان آزادی، میدان انقلاب و میدان فردوسی میرسید. قرار بود دوندههای ماراتن بعد از این مسیر 21کیلومتری، دوباره به سمت ورزشگاه آزادی بدوند ولی نیمهماراتنیها در میدان فردوسی به خط پایان برسند.
اما اطلاعیه دوم فدراسیون دوومیدانی همه نقشهها را نقش بر آب کرد و مسیر دویدن زنان اینبار به اندرونی دریاچه آزادی رسید.
*کشورها کلی پول خرج میکنند، شهروندانشان بدوند
آبیِ آسمانِ گرفته جمعه تهران رفتهرفته از پشت تاریکی بیرون میزند. شهر خلوت است. شهروندان در خواباند. زنان بیدارند تا اینبار ماراتن دستپخت خود را بدوند.
همهچیز با خودشان است، از طراحی مسیر گرفته تا لباس و پشتیبانی. البته مردها هم هستند. از همان خروسخوان صبح ماشینها را پارک کردهاند.
لباس رزم بر تن دارند و میخواهند در کنار این زنان بدوند، تا خود آزادی. یکیشان میگوید: «ما همه جا با هم میدویم، همین چند وقت پیش بود که توی قشم مسابقه بود، خیلی از مقامهای رسمی هم آمده بودند، حالا ماراتن نبود، اما هم مردها بودند و هم زنها. دویدیم، هیچ مخالفتی نبود. مگر دویدن مخالفت دارد، همه کشورها کلی پول خرج میکنند مردمشان بیایند و بدوند».
دخترک سرک میکشد وسط بحث و میگوید: «هی آمار میدهند که زنان فقر حرکتی دارند، خب برای این کار باید کمی سخاوتمندانهتر به مسائل همگانی نگریست. هی تابلو میزنند دو همگانی، ورزش همگانی.
نه بابا از این خبرها نیست. هیچ همگانی در کار نیست. همه اینها برای آقایان است. این بار هم که به ماراتن زنان مجوز دادند، انداختند آنور دنیا. فضای محافظتشده و دور از شهر. آخر این چه امتیازدادنی است به زنان».
*همین دویدن ما کلی حرف دارد، ندارد؟
شانهبهشانه هم میدوند، چند نفری که فرزتر و چابکترند، از دیگران پیش میافتند. چند نفری آهستهتر پا به جاده زدهاند. بناست تا میدان آزادی بدوند.
نزدیکای دانشگاه تهران است. جمعه است. پلیسها برای تأمین امنیت نماز جمعه ایستادهاند مقابل درِ ٥٠تومانی دانشگاه تهران.
خیره به زنان دونده مینگرند. توی چشمشان سؤالی است که اینها این وقت صبح اینجا چه میکنند تا بخواهند به جوابی برسند زنان دونده از پیشاپیش چشمانشان گذر کردهاند.
رسیدهاند به میدان انقلاب. برخی هم سر جمالزاده. به طرفهالعینی خیابانهای شهر زیر پایشان طی میشود. باید دنبالشان بدوی. نفس به خسخس میافتد. برخیشان میگویند «نمیخواهیم حرف بزنیم. همینکه میدویم خودش کلی حرف دارد. ندارد؟»
نزدیکی میدان آزادی که میشویم، پلیس برخی مسیرهای تردد خودروها را بسته، برخی زنان دونده پیشتر به میدان رسیدهاند، منتظر آخرین نفراتاند.
با آب معدنی از آخرین نفرات استقبال میکنند. دور هم مینشینند. دور جدول حاشیهای میدان آزادی. یکی از عکاسها میگوید، اگر برای تشویق آمدهاند، همه اینجا بنشینند که در پسزمینه عکس باشند، امروز خیلی تماشاچی در مسیر اینها نبود.
باید توضیح داد که اینها خودشان دوندهاند، خودشان کیلومترها دویدهاند، شماره ندارند، اما برای خودشان آییننامه و مرام دویدن دارند. از سرخط- میدان حسنآباد- آمدهاند تا اینجا- میدان آزادی – که ته خط است.
*تشویق ماراتنیستها از سوی زنان دونده آزاد
عکاسها ردیف میشوند، زنان دونده، مردان دونده ماراتن تهران را تشویق میکنند. اولین دوندهای که میایستد، مرد میانسال ژاپنی است، با انگلیسی شکسته و بسته از آنها میخواهد که با هم عکس بگیرند.
دخترها ردیف میشوند. بعدی از اروپاست، میایستد، دوربینش را بالا میگیرد، دختران دونده کنارش میایستند، دوندهها مکث میکنند و پلیس بالاخره وارد عمل میشود. اعتراض پلیس این است که آنها مسیر را گرفتهاند، دخترها وسایلشان را برمیدارند. کمی آنسوتر مینشینند. همچنان با کف و سوت دوندههای ماراتن را تشویق میکنند.
مردها دور میدان آزادی را دور زدهاند. کمی آنسوتر زن چینی یا ژاپنی یا هر کشور شرق دوری با شماره چسبیده به لباس کنار مردان میدود. مردها جور عجیبی به او نگاه میکنند. بنا نبوده زنها توی شهر- آن هم کنار مردان- بدوند. او بیتفاوت به نگاهها و تفسیرها کار خودش را میکند و مسیر را به تمامی میدود.
*زنانی که دور دریاچه آزادی دویدهاند
سمیه ٢٦ساله است. میگوید: «یعنی چه که ما ١٠ کیلومتر بدویم، دستکم باید نیمهاستقامت میدویدیم». صدای گلهگذاری دختری جوان بلند شده و حرفش به جایی نمیرسد. برای ماراتن ثبتنام کرده، برای زنان تنها مسیر ١٠ کیلومتر در نظر گرفته شده.
آناهل کوهنورد است. از تغییر مسیر و آنچه در ماراتن پارس اتفاق افتاده گله دارد. بااینحال میگوید «باید رفت و دوید، کاریش نمیشود کرد. این فرصتهای کوچک را هم نمیشود هدر داد.
باید ببینند زنان زیادی مشتاق دویدنند. حالا شاید دفعه بعد با دویدن زنان در شهر موافقت شود. تغییر، قدمبهقدم است. باید صبور بود».
فاطمه خسروی هم از دوندههای ماراتن دور دریاچه آزادی است و در صفحه اینستاگرامش نوشته که باید همین فرصت اندک را هم غنیمت شمرد و دوید.
*جایزه ماراتن سهم زنان ایرانی
جایزه ماراتن سهم زنان ایرانی است. دوندگان از پذیرایی راضی نیستند. دریغ از حتی یک بطری آبمعدنی. بیش از ٣٠ ماشین گشت ارشاد در اطراف محل مسابقه دیده میشود. یکی از دوندهها بهجای مقنعه روسری گذاشته و خانمی به او تذکر حجابی داده است.
برگزارکنندگان در حال اهدای جوایزند. به کنایه میگویند آنها که شرکت نکردند و انصراف دادند اشتباه کردند و باید میآمدند. پریسا عرب، نفر نخست ماراتن تهران است.
زیباتا از فرانسه دوم شده و زهرا رئیسی نفر سوم این ماراتن شده است. شرکتکنندگان اما از پیست برگزاری مسابقه گرفته تا خیلی نکات ریز دیگر گله دارند.
یکی میگوید: «حتی آبمعدنی هم ندادند، اینها باید ابتدا قواعد مقدماتی برگزاری ماراتن و حمایت از دوندگان را بیاموزند». خانمهای چادری در فواصل مسیر ایستادهاند.
کمتر تشویقکنندهای در مسیر دیده میشود. بهجز همان خط شروع و تعداد اندک مردان و زنانی که برای تشویق دوندگان آمدهاند، ادامه مسیر برهوت است و هیچ مشوقی به چشم نمیخورد.
عکاسی ممنوع است؛ چه برای زنان و چه برای مردان عکاس. بااینحال خانوادهها و همراهان در عکاسی از دوندگان سنگتمام میگذارند.
زنانی از کانادا و برخی کشورهای اروپایی در میان حاضران به چشم میخورند. اینبار با ظاهری متفاوت و پوشش اسلامی.
در شبکههای اجتماعی عکسی بهسرعت از سوی کاربران با استقبال مواجه میشود؛ تصویری سیاهوسفید.
ماراتن آمریکا هم روزی تکجنسیتی بود تا وقوع این عکس. عکس نشان میدهد برخی مردها میخواهند زنی را از میان جمعیت دوندهها بیرون بکشند.
9353
کپی شد