همین آمارها میگوید که بیش از ۸۰ درصد این کودکان تبعه هستند، بهصورت غیرقانونی در ایران زندگی میکنند و کودکیشان به جای نشاط و آموزش در گشتن میان سطلها و مخزنهای زباله و جستوجوی نان از پسماندهای روزانه ما، به نوجوانی و جوانی میرسد.
زبالهگردی و حضور کودکان عمدتا غیرایرانی که تا کمر در مخزنهای بزرگ زباله خم میشوند، نهتنها چهره شهر را نازیبا میکند بلکه نوعدوستی شهروندان و سرشت انسانی آنها را بارها و بارها تحریک کرده است؛ کودکانی عمدتا ۱۰تا ۱۵ساله که بیشتر ساعتهای شبانهروز کمرشان زیربار زبالههایی که حمل میکنند، خم میشود و البته آسیبهای استخوانی و بیماریهای ستون فقرات را هم باید به لطمههای اشاره شده بالا اضافه کرد.
و صدالبته خاطره تلخ سوختن۲ کودک زبالهگرد، احد و صمد یا رفتار مذموم جوانی که کودک «کتفی» را به درون مخزن زباله انداخت، هرگز فراموش شدنی نیست.
اما یک نکته مهم و ظریف در این میان وجود دارد؛ اینکه کودکان زبالهگرد را که همه شهر آنها را میبینند، در جلوی صحنه قرار دارند اما کافی است گاهی به پشت این صحنه هم نگاهی بیندازیم و عوامل دخیل دیگر را در نقشآفرینی و حضور کودکان کار ببینیم.
تمرکز من بیشتر روی موضوعاتی است که به زبالهگردی دامن میزند؛ اگر بخواهم صریحتر صحبت کنم، وقتی از آسیب کودکان زبالهگرد، بیماری آنها، مشکلات روانی و بهداشتی و... صحبت میکنیم، همه ما در ایجاد این معضلات به سهم خود مقصر هستیم که در ادامه به آنها اشاره میکنم.
این روزها با همهگیری ویروس کرونا، زبالهگردی هم در سطح شهر تهران به میزان قابل توجهی کاهش یافته است که مهمترین دلیل آن، حساسیت اجتماعی و ورود دستگاههای مختلف به این مهم بوده است.
در قوانین بینالمللی که ایران هم آن را به امضا رسانده به کارگیری کودکان بهعنوان زبالهگرد ممنوع است؛ موضوعی که متأسفانه در سطح شهر، خلاف آن مشهود است.
یکی از انتقادها به محقق نشدن کاهش چشمگیر زبالهگردی، چرخه معیوبی است که با حضور دستگاههای مختلف تکمیل میشود. این روزها دادستانی تهران در پی شیوع ویروس کرونا طی نامهای از فرماندهی انتظامی تهران بزرگ خواسته با همکاری شهرداری تهران مانع زبالهگردی در سطح شهر شوند. از سوی دیگر شهروندان هم ضروری است از طریق سامانه ۱۳۷ و کد ۶ در این زمینه مشاهدات خود را گزارش کنند.
بهزیستی، نیروی انتظامی، شهرداری تهران، قوه قضاییه و... باید برای کاهش این آسیب اجتماعی تمامقد پای کار بیایند تا ساماندهی دقیقی درخصوص زبالهگردها اتفاق بیفتد و این موضوع تنها به روزهای کرونایی محدود نشود.
همپوشانی دستگاههای ذیربط و نقشآفرینی آنها در این روزها بهصورت حداکثری ظهور و بروز یافته است و امیدوارم کرونا برای همه ما درسی باشد تا بتوانیم همواره برای تحقق این هدف یعنی حذف زبالهگردی دست در دست هم بگذاریم و کنار هم بایستیم.
از سوی دیگر مسئولیت اجتماعی تکتک ما شهروندان در این زمینه حائز اهمیت است.
آمارها میگوید سرانه تولید زباله در ایران بسیار بالا و تقریبا ۲ برابر میانگین جهانی است. همین موضوع، گرایش به زبالهگردی را افزایش داده و تأکیدی است بر ضرورت اصلاح مصرف. از سوی دیگر در کشورهای پیشرفته دنیا، ۹۰درصد تفکیک زباله از مبدأ و توسط شهروندان صورت میگیرد. این همان مسئولیت اجتماعی است که تکتک ما ملزم به رعایت آن هستیم.
کمک به اجرای طرح کاپ(کاهش تولید پسماند)، پیوستن به کمپین شنبههای بدون پسماند، طراحی و انتقال مخازن پسماند خشک به درون ساختمانها که نتیجه و خروجی همه آنها، کوتاهشدن دست افراد سودجو برای استثمار کودکان کار است، میتواند در به صفررساندن حضور کودکان زبالهگرد در سطح شهر، یاریگر ما باشد. برای تحقق این نگاه، نیاز به همراهی تک تک شهروندان داریم.
این روزها کرونا، کام همه ما را تلخ کرده است، اما برای جلوگیری از سرعت انتشار این ویروس، شاهد مشارکت جمعی و مسئولیتپذیری همگانی هستیم؛ درسی که این پیشامد ناخوشایند به ما داد و ما نباید آن را به سادگی فراموش کنیم.