روددره هایی که براساس ساختار طبیعت خلق شده اند تا کارکرد خود را در حفاظت از طبیعت داشته باشند طی گذر سال ها قربانی طمع، دست اندازی، مدیریت و برنامه ریزی انسان ها شدند و امروز برخی از آنها نه تنها کارکرد تفرجگاهی خود را از دست داده اند بلکه برای زندگی شهروندان هم خطرساز قلمداد می شوند.
مسئولان امسال با اظهارنگرانی از وضعیت 6 روددره «کن، فرحزاد، خرگوش دره، گلاب دره، فشم، دربند» اعلام کردند که باید برای این مکان ها به شکل اصولی فکری کرد.
برخی منابع تعداد روددره های کنونی و فعال تهران را به علاوه ولنجک هفت مورد اعلام می کنند و می گویند فریاد روددره ها را باید بشنویم و در طبیعت دست اندازی نکنیم.
باتوجه به موقعیت مهم روددره های تهران که طی سال های اخیر از بستر آنها کاسته و به محل ساخت و ساز تبدیل یا برخی از آنها مسدود شده اند و از بین رفته اند، نحوه و نوع نگاه به روددره ها اینک بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است.
موضوع به جایی رسیده که برخی کارشناسان حتی از نوع نگاه «سیمانی و بتنی» که در طرح های شهری کارکرد دارد گلایه می کنند و می گویند چرا فکر می کنیم خاک بد است و باید آن را به بتن تبدیل کنیم تا شهروندان بهتر استفاده کنند؟
به زعم این کارشناسان، همین نوع نگاه به مدیریت شهری کار را به جایی رسانده که اینک روددره ها به جای آنکه کارکرد اصلی خودشان را داشته باشند یا محل ساخت و ساز و حتی شهرک سازی تبدیل یا به جای هدایت سیلاب، عامل راه اندازی سیل مخرب شده اند.
به همین منظور عصر سه شنبه(دیروز 17 اردیبهشت 97) نشست علمی با عنوان «حذف یا حفاظت؛ رفتار مدیریت شهر با دره های تهران» با حضور «زهرا صدراعظم نوری» رییس کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شهری شورای اسلامی شهر تهران، «محمد درویش» کارشناس محیط زیست و نیز « سید امیر منصوری» استاد دانشگاه در محل گالری نظر پایتخت برگزار و مسائل مرتبط با این موضوع به بحث گذاشته شد.
به گزارش خبرنگار ایرنا، شرکت کنندگان در این نشست علمی با تشریح وضعیت کنونی روددره های پایتخت، ضرورت نوع نگاه نو به روددره ها، جلوگیری از ادامه تخریب آنها و استفاده بهینه از این مکان ها را مورد تاکید قرار دادند.
مشروح سخنان این افراد به شرح زیر است:
**منصوری استاد دانشگاه تهران نخستین سخنران این نشست بود که مهمترین بخش های صحبت های وی به شرح زیر می آید:
- دره های پایتخت در جریان روند توسعه این کلانشهر، از اجرای طرح جامع گرفته یا دیگر طرح ها آنطور که باید دیده نشده و نوع نگاه مدیران در این طرح ها به دره ها باید تغییر کند.
در افکارعمومی نوع نگاهی به دره وجود دارد که یعنی جایی تهی، خالی و خطرناک که مسیر مسیر عبور سیل است و نیز در برخی موارد، دره محلی است برای ریختن زباله؛ درواقع ما دره را به نوعی ضایعه شهری تبدیل کرده ایم.

در شهر بخارا دره هایی که به صورت استخر درآمده و فاقد ارزش شده بودند را تمیز کردند و از آنها به عنوان مکان گردشگری استفاده کردند؛ آیا ما نمی توانیم در مورد دره های تهران نیز همین کار را انجام دهیم؟
برخی دره ها قبلا تفرجگاه بوده اند اما با طرح های توسعه شهری و با رویکرد جدید، به جای آنها پارک و مراکز تفریحی درست کرده اند و پس از آنکه مردم به آن سو هدایت شده اند، ارتباط انسان با طبیعت را به هم زده ایم. رفتار ما در دوره معاصر با دره های تهران در واقع یک مشکل فرهنگی بوده است یعنی فهم درستی از دره نداشته ایم و گویا دره را درست درک نکرده ایم و فراموش شده است یا حداکثر به عنوان مکان سیلاب از آن یاد می شود.
در مورد مقصران وضع کنونی نیز باید گفت که ما دنبال چرایی این اتفاق هستیم قبل از اینکه مقصر را پیدا کنیم و کسی را مقصر بدانیم.
عقیده ندارم که نقش آقای (محمدباقر) قالیباف (شهردار 12 ساله تهران که تا سال 96 شهردار بود) یا امثال وی نقش اساسی باشد، از روز اول که در «گلاب دره» زباله ها را به کف دره می ریختیم و آن را سیمان می کردیم، همه مقصر هستند یعنی یک سیستم با هم مشغول خرابکاری هستند؛ هرکس در موقعیت خودش مشغول ضربه زدن است.
از زندگی و فرآیند چند هزار ساله یک خاک مرغوب به ما رسیده و ما وقتی می آییم اتوبان می زنیم، چند لایه سیمان و بتن .. می ریزیم، چند سنگ می گذاریم و چند مجسمه بُز وحشی می گذاریم، این ایراد از دید ماست که فکر می کنیم هرجا خاک هست باید سریع آن را بپوشانیم یعنی دید ما مشکل دارد؛ یک زیبایی طبیعی را نمی بینیم و زیبایی جعلی درست می کنیم.
چه کسی گفته خاک زیبا نیست و چمن زیباست؟ چمن از دوره قاجار از دوره اشرافیت از اروپا به ایران آمده است و گیاه بومی ما نیست؛ بیایید مثل سهراب دیدمان را عوض کنیم.
فارغ از اینکه چه کسی مقصر است یک جامعه هستیم که منابع و ارزش های زیباشناسانه مان را که به درازای تاریخ بوده باید عوض کنیم؛ حالا در خصوص دره ها هم همین اتفاق افتاده است و ما دره ها را زشت می بینیم.
فکر می کنیم ارزش دره فقط جای عبور آب است، می آییم یک کانال درست می کنیم، آب را عبور می دهیم و از دره استفاده های دیگری می کنیم. دچار مصیبت ذهنی هستیم که چمن به جای خاک عزیز شده است.
این ارتفاعات به ما یک اقلیم سرزمینی داده که تمدن ما اینجا شکل بگیرد و از یک تاریخی به بعد ما یادمان رفت و فاضلابمان را در رودخانه رها می کنیم؛ یکی از مطالبات اصلی ما از مسئولان شهری حفظ شرایط طبیعی و تاریخی تهران است.
اگر ما هفت دره داریم که شهر تهران را تشکیل داده چرا این دره ها را نباید ببینیم و رویشان را ببندیم، اتوبان بزنیم و زیرش کانال رد کنیم؟
ما در گام اول دنبال یک خودآگاهی هستیم و بعد از مسئولان بخواهیم که همانطور که می گویند مسجدمان را تغییر ندهیم، مکان های طبیعی را هم تغییر ندهیم.

**محمد درویش فعال محیط زیست که در باغ گیاه شناسی در تهران مشغول فعالیت است به عنوان دومین کارشناس چنین گفت:
- ماجرای هفت دره تهران از مولفه های نابخردی مدیریت شهری در تهران به شمار می رود؛ هرچند این مشکل به تهران محدود نمی شود زیرا مثلا در ماجرای سیل آق قلا و گمیشان در رودخانه گرگان رود، دوستان مصب (دهانه) رود را گم کردند زیرا دیگر مصبی نداشته است.
تمامی نقاطی که آب باید به مازندران برسد کشاورزی و خانه سازی شده و عملا رودخانه ای را به رسمیت نشناختند؛ در ارومیه هم همین اتفاق افتاده است. وقتی آنجا با تراکم کم جمعیتی این خطا اتفاق می افتد در شهری مثل تهران هم این اتفاق ها افتاده است.
همین تهران هم در «درکه» همینگونه است و (ساختمان های) آتی ساز در بستر رودخانه ساخته شده است. سال ١٣٤٥ در ٨٥ متری باغ گیاه شناسی به آب رسیدیم و سال ١٣٨٩ متوجه شدیم که آب زیرزمین به صورت وحشتناکی کم شده است؛ این البته هیچ ربطی به میزان بارندگی نداشت بلکه دیدیم شهرداری دارد طرحی را به نام ساماندهی رودخانه «وردآورد» اجرا می کند و کف رودخانه را سیمانی کرده الان ما مجبور شده ایم تا ٢٠٠ متر حفاری کنیم.
مهمترین عامل تلطیف هوای تهران دره ها بودند. سازه ها به خاطر «گرادیان» (تنش) حرارتی که ایجاد می کنند و به خاطر اینکه گرما در اعماقش نفوذ نمی کند تا فاصله ١٠٠ متر تفاوت دمایی محسوسی را ایجاد و تولید باد می کند. جریان بادی که از سمت کف دره به سمت بالا همیشه در حرکت است مثل یک کولر طبیعی کار می کند.
در دره ها کلونی زیادی از پرندگان بود، ١٦٥ نوع پرنده ما در همین محدوده جنوبی البرز مشاهده کردیم یعنی یک سوم انواع پرنده های کشور در همین محدوده ٥٧٠ کیلومتری البرز جنوبی وجود داشت اما ما این لذت را از شهروندان تهرانی گرفته ایم.
ما ٩٣ رودخانه دائمی در کل ایران داریم، بقیه همه فصلی هستند و اینها هستند که تمدن پنج هزار ساله ایران را حفظ کرده اند ولی ما داریم آنها را از بین می بریم. گُل سرزمین ما همین پایتخت است، از نظر منابع آبی از نظر رطوبتی و تنوع زیستی فوق العاده است که ما با مدیریت بد آن را به نکبت ترین جا تبدیل کرده ایم.
در توضیح علت وضعیت کنونی شهرهایمان نیز باید گفت افرادی مدیریت را به دست گرفته اند که فهم بوم شناختی نداشتند. واحد علوم تحقیقات (دانشگاه آزاد) یکی از قانون شکن ترین محدوده هاست؛ همچنین برخی دیگر نهادها، زیرا شهرک هایی را در ارتفاع بالای یکهزار و 400 متر می سازند که نباید در آن ارتفاع ساخت و ساز شود. کمیسیون اصل ٩٠ مجلس می گوید ٢ میلیون هکتار در کشور تغییر کاربری ایجاد شده است.
قدرتمندترین شهردار تهران قالیباف بود که سردار بوده و «مطمئنا دیدی برای طبیعت ندارد»؛ وقتی (از شهرداری) رفت آمار دادند تعداد خودروها ٦ برابر ظرفیت معابر تهران است. خوب چنین کسی دیدی نسبت به مدیریت شهری ندارد. وزارت بهداشت می گوید برای پیشگیری از بیماری های غیرواگیر ١١هزار و 500 میلیارد تومان هزینه می کنیم چون تهران یکی از کم تحرک ترین شهرهاست، همه چیز دم دست است و همه دره ها را از بین برده ایم. چرا همه جای دره درکه قهوه خانه درست شده است. چه کسی مجوز آنها را داده است؟
اگر شهرداری قدرت تخریب همه این قهوه خانه ها را داشته باشد و برگردیم به جایی که آشیانه پرندگان بود آنوقت می توانیم بگوییم به فکر طبیعت هستیم. ما هفت رودخانه دائمی داشتیم و به خاطر حماقت ها، همه را از دست دادیم.
در مملکتی هستیم که مقام معظم رهبری می گویند کسی حق ندارد یک درخت را به بهانه ساخت هتل قطع کند؛ رئیس سازمان جنگل ها و مراتع اما می آید و دستور می دهد هرکس به اراضی جنگلی تعرض کرد با او کار نداشته باشید، اگر هم شکایت کردید شکایت رو پس بگیرید؛ چگونه چنین چیزی امکان دارد؟
اگر می خواهیم کاری را درست شروع کنیم باید از تهران شروع کنیم.
ما از دره های تهران همان دره های بکر و بدون ساخت و ساز را می خواهیم.

**زهرا صدراعظم نوری عضو و رییس کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شهری شورای اسلامی شهر تهران نیز به عنوان یک مسئول مدیریت شهری در نشست حاضر بود و چنین گفت:
- دره ها موهبتی الهی هستند و می خواهیم ببینیم طی سال ها چه روندی طی شده که الان ما نگران این فرآیند هستیم.
تفرجگاههای شهری شامل درون شهر، پیرامون شهر و بیرون از شهر هستند که پیرامون شهر شامل رودخانه ها و دره هاست.
دره ها را به عنوان تفرجگاه پیرامون شهر می توان در نظر گرفت که در واقع اگر به آنها خوب رسیدگی شود می توان به عنوان جایی که بتواند بخشی از وقت مردم آنجا سپری شود نگاه کرد.
مردم در تهران که جمعیت ثابت هشت و نیم میلیونی دارد و تا بیش از ١٢ میلیون نیز جمعیت سیار را در خود جا داده است به دلیل مسائل و مشکلات امکان مسافرت های چندروزه خارج از شهر ندارند لذا مدیران شهری را باید به سمتی هدایت کنیم که امکان استفاده از محیط های پیرامون شهری برای شهروندان فراهم آورند.
به جای آنکه دره ها را به نقطه ضعف تبدیل کنیم می توانیم پیوندی بین انسان و طبیعت بسازیم. دره ها نقش موثری در طبیعت و برای شهر دارند چون آب شیرین را تامین می کنند، در جریان هوا و تلطیف آن موثر هستند و در واقع می توانند فضاهای سبز و گردشگری ایجاد کنند.
وقتی بررسی اجمالی با اطلاعات میدانی و داده ها را انجام می دهیم می بینیم دره های تهران نه تنها آن کارکردها را ندارند و در مجموع به ارتقای محیط شهری منجر نشده اند بلکه باعث معضلات و مشکلاتی نیز شده اند. بعضی دره ها به رودهای بزرگ فاضلاب شهری تبدیل یا بستر آنها سیمانی شده اند و جاذبه خود را از دست داده اند. دره هایی که می توانستند سیل را به صورت طبیعی هدایت کنند و سیلاب را به پایین دست ببرند یا از بین رفته اند یا متروکه شده اند.
زمانی که طرح جامع تهران تهیه شد از دره های تهران به عنوان ستون فقرات این کلانشهر یاد شد ولی در طرح تفصیلی به علت نوع برخورد نامناسب با این پدیده، دره ها جایگاه خودشان را پیدا نکردند؛ شاید به دلیل مطالعات یا نظرات بعضی مشاوران و سوءبرداشت ها از مهندسی مشاور و سلیقه های مهندسان آنها بوده است.
درباره مقصر وضعیت کنونی نیز باید گفت که نمی توانیم خیلی ساده بُرش بزنیم و بگوییم مقصر این قسمت است و در این بازه زمانی همه این اتفاقات افتاده است. به هرحال شهر بزرگی مثل تهران را چگونه باید اداره کنند، وقتی هیچ منبع تامین درآمدی پایدار برای آنها از ردیف دولتی در نظر نمی گیرند.
بالاخره مساله رفت و آمد و خطوط مترو را با این جمعیت چگونه باید مدیریت کنند؟ ما بدون آنکه ساز وکارهای لازم را فراهم کرده باشیم در مقاطعی شهرداری ها را به صورت نهادهای عمومی خودگردان تعریف می کنیم و این اختیار را می دهیم که بیایند و از هر طریقی درآمد به دست بیاورند تا بتوانند ازآن درآمد، شهر را اداره کنند.
در همین روند بویژه در کلانشهرها، مسئولیت ها و موقعیت ها جنبه سیاسی به خود می گیرند؛ بنابراین جایگاه ها نیز سیاسی و از آن پله ای برای بالا رفتن یاد می شود و همین امر می تواند تبعاتی را برای شهرها در تصمیم گیری ها و نحوه سیاستگذاری ها به همراه داشته باشد.
اما چه کسی طرح تفصیلی را نوشته، چرا همین مشاوران و مهندسان شهرساز به عنوان مقصر یاد نمی شوند؟ نقش ذینفعان و مردم کجاست؟ افرادی که دکه می زنند و زباله هایشان را می ریزند هم نقش دارند.
وقتی میل به توسعه و مهاجرات در شهر تهران افزایش پیدا می کند و قیمت زمین بالا می رود طبیعی است که یکسری زمین ها و دره ها را نیز تصرف کنند. ١٢٨ هکتار از اراضی مشجر شهر تهران در فاصله سال های ٨٧ تا ٩٧ (در قالب مصوبه برج- باغ ها) به مکان های تجاری و مسکونی تبدیل شدند. چه زمانی دیگر می توانیم این باغ ها را احیا کنیم؟
براساس آمارها بستر هفت دره در نتیجه تعرض، از یک هزار و 900 هکتار به 800 هکتار کاهش یافته است. اینکه در 14 سال قبل تصمیم هایی نادرست گرفته شده و بعضی قوانین اشتباه بوده جای کتمان ندارد اما چه کسی مقصر است؟ همه مقصریم، البته هرکس به اندازه خودش.
وقتی تصمیم می گیریم در دوره ای 12 ساله از خیابان بهشت به پاستور برسیم هزینه هایی دارد و پول هایی که باید خرج شود از کجا می خواهد بیاید؟ از همین فروش هوا و تراکم، باغات و اراضی مشجر و خیلی سیاست های غلط دیگر.
یادم می آید در دوره ای که دره را به پارک نهج البلاغه تبدیل کردند من بشدت نالیدم در صورتی که عده ای به این کار بالیدند. به طور مثال تونل صدر- نیایش را در نظر بگیرید و بررسی کنید، مطالعاتی که انجام گرفته چقدر پیوست زیست محیطی همراهش بوده و چقدر مطالعات ترافیکی اش دقیق بوده؟ قرار بود این تونل ترافیک و آلودگی را کاهش دهد اما الان می بینیم در مقاطعی ترافیک را بیشتر کرده است. اگر قرار بوده این تونل کلا با هزار میلیارد تومان تمام شود با هفت هزار میلیارد تومان تمام شد.
اگر در مقطعی دره های ما خشک بود، مسئولان را واداشت که به فکر تغییر کابری آن بیفتند؛ اگر مسیر گلابدره را ببینیم که سال ٦٠سیل آمد و اطرافش را شست و برد، در سال 90-92 شهرداری آمد و قسمت پایین دست را شهرک هایی درست کرد. یا در درکه، شهرک های دشت بهشت هم همینگونه است. در گزارش هایی که ما گرفتیم بیش از 2 هزار و 300 میلیارد تومان طی ١٠ سال بین سال های 86 تا 96 صرف رود دره ها شده است.
«زهرا صدراعظم نوری» عضو شورای اسلامی شهر تهران با انتقاد از تغییر کاربری ها در روددره های پایتخت و نیز شرایط نامناسب حاکم بر آنها طی سال های گذشته گفت: این درحالی است که شهرداری در سال های 86 تا 96 تنها 2 هزار و 300 میلیارد تومان صرف این دره ها کرده است.
این میزان اعتبار تنها صرف کارهای عمرانی روددره ها شامل کف سازی و ساخت دیواره شده است.
الان می بینیم مثلا در فروردین سیل می آید، باز هزینه هایی می کنیم که مشکلاتی درست نکند. در پایان سال ٩٧ و شروع امسال شهرداری اقدامات گسترده ای مثل لایروبی بسیار گسترده و عملیات عمرانی همچون برداشتن پل و معابر گسترده انجام داد که توانستیم سیل را مدیریت کنیم و اگر این مدیریت نبود حتما مشکل داشتیم.
در این ٢١ ماه که ما (به شورا) آمده ایم سه شهردار عوض شده است؛ اولین شهردار پس از ٦ ماه عوض شد،شهردار دوم را مشمول قانون بازنشستگی اعلام کردند،گویی فقط این قانون برای این آمده بود که شهردار برود و خیلی از افراد دیگر برکنار نشدند. با این حال ما خداراشکر می کنیم که مدیریت شهری به گِل ننشسته و به راه خودش ادامه می دهد.

گزارش از سیمین یزدانپناه

تهرام/1008
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.