این نکته ای تقریباً نوظهور در مجموعه عقاید سلفی است و کمتر سابقه ای برای آن می توان سراغ گرفت؛ همواره شیعیان از بابت عقیده به ظهور مهدی مورد نقد و طعن چنین گروه هایی قرار می گرفتند.
هر چند تلقی آنها از مهدی تفاوت های اساسی با آنچه در تشیع آمده دارد؛ گذشته از این که اهمیت اندیشه ظهور یک منجی و مهدی موعود با فکر سلفی سازگاری ندارد، بشارت یک داعشی به ظهور مهدی حاکی از نیاز به این اندیشه حتی در بین کسانی است که فرسنگ ها از آن فاصله دارند.
البته داعشی ها، اولین و آخرین گروهی نیستند که در طول تاریخ از محبوبیت عقیده به ظهور مهدی سوء استفاده کرده اند یا بهتر بگویم کوشش کردند این عقیده شیعی را از آن خود کنند.
در طول تاریخ پس از اسلام بی اغراق هیچ عقیده ای به اندازه ظهور مهدی یا ادعای نیابت او سابقه نداشته حتی سابقه ظهور مدعیان نبوت نیز با سابقه ظهور مدعیان مهدویت در اقصا نقاط دنیا قابل قیاس نیست.
بر اساس این رویکرد می توان گفت که تبلیغ و بشارت داعشی ها به ظهور مهدی در واقع گونه ای اعلام بن بست در فکر سلفی است و با عقاید رایج آنها مبنی بر بازگشت به سیره سلف صالح تناقض آشکار دارد.
و کاملاً محتمل است که نیاز به برپایی حکومتی در آینده، جوانان تحصیلکرده آنان را به چنین تعارضی آگاه کرده باشد.
در واقع هر چند انبوهی از احادیث و اخبار و روایات از پیغمبر اکرم و دیگر اصحاب و تابعین در مهمترین کتاب های حدیثی و روایی جایی برای انکار بشارت پیامبر و اصحاب نزدیک به ایشان به ظهور قائم آل محمد باقی نمی گذارد.
هر چند دهه ها پیش آیت اله صافی گلپایگانی به پیشنهاد مرجع عالیقدر عالم تشیع مرحوم آیت اله بروجردی در جمع آوری احادیثی از این دست کتابی به نام منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر فراهم آورد، اما رویکرد سلفی ها به این موضوع تازگی دارد.
به واقع جمع بین حکومت مهدی و دوران سلف صالح به شیوه ای که آنها می گویند ممکن نیست.
به واقع جریانات سلفی در نگاه حکومتی رفتار و آئینی را ترویج می کردند که مشابه سازی با چیزی بود که بیش از هزار سال از آن می گذشت و نمی توانست برای امروز کارگشا باشد.
جستجوی جامعه ایده آل در گذشته متفاوت با نگرش به جامعه مهدوی در آینده است.
جامعه ای که از آینده سخن می گویند و از عدالت و خرد و علم و رفاه و امنیت و آزادی در کمال حد برخوردار است.
تا جایی که آنقدر شرایط فراهم می شد که وضعیت ایده آل برای حکومت شخصی چون علی امیرالمومنین مهیا شود، به هر حال مبانی حکومتی امیر در چنین فضایی قابل تحقق است.
به عبارت دیگر این نظام هرچند علوی و مبتنی بر آموزه های آن امام است، اما با ابزارها و امکانات و فهم جدیدی که از عالم و آدم حاصل شده کار پیش می رود و این رجعت است نه ارتجاع. این نگاه با نگاه کسانی که در نهایت در آرزوی تحقق شرایط جامعه زمان پیامبر هستند بسیار متفاوت است.
در حالی که نگاهی حتی به ظواهر جنبش های سلفی حاکی از دلبستگی آنها به مظاهر روزگار کهن است و این شرایط امروز میسر نیست.
خلاصه آن که جامعه مهدوی صورت تکامل یافته مدینه النبی است و نه عین آن و حاکی از نگاه شیعه به آینده است چیزی که در نگاه های متحجرنادیده انگاشته می شود.
*عضو شورای اسلامی شهر تهران

تهران/7244/1348
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.