بنابر آخرین آمار مرکز ملی آمار ایران یک میلیون و 900 هزار بیکارِ دارای درآمد در سال 1384 به چهار میلیون و 800 هزار نفر در سال 1395 رسیده است.
عمده این قشر از افراد که با عنوان بیکاران دارای درآمد در بخش هایی مانند صاحبان املاک، اجاره بگیران، سرمایه گذاران در بورس، بانک یا ... قلمداد و شناخته می شوند، سطح و میزان درآمدهایشان گاه نجومی، بالا و بسیار بالاتر از طیف وسیعی از توده جامعه است که به قول خودشان در حرفه و شغل خودشان به صورت «بخور و نمیر» زندگی می گذرانند.
با این وضع، نسبت بین کار و دستمزد یا پول تغییر کرده زیرا همواره تا بوده باید کسی کاری می کرده بعد پولی دریافت می کرده اما اینک مهم این است که ثروت یا پول بادآورده ای باید یکجا باشد یا در نتیجه کاری، پول بادآورده ای یک شبه به دست آید و بعد بنشینیم و بدون انجام کاری، از مزایای ثروت بادآورده لذت ببریم.
در وضع موجود که البته هنوز فراگیری آن بسیار زیاد نشده، دیگر کار کردن لذتبخش نیست، بلکه داشتن پول، آن هم بادآورده و به میزان زیاد است که لذت دارد؛ انسان ها دیگر برای خودِ کار، کار نمی کنند که حالا در نتیجه آن اگر پول بابرکتی هم داشت، خدا بده برکت؛ حالا دیگر نزد خیلی ها بویژه نسل های جدید مهم این است که پولدار شوی، حالا نوع کار و راه پول درآوردنش دیگر چندان اهمیت ندارد.
این تغییر نگرش نسبت به کسب درآمد و کار در حالی مطرح می شود که از قدیم گفته اند «کار جوهر مرد است و کار عار نیست» اما این مفاهیم و ضرب المثل ها برای همان سالیان گذشته بود؛ چنانکه این روزها معنا و ارزش خود را از دست داده و به یک شبه پولدار شدن تبدیل شده است.
دکتر بهمن آرمان استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی هم با این موضوع موافق است و با بیان اینکه «فقر از هر دری که وارد شود از در دیگر هم ایمان خارج می شود» اظهارداشت: چگونه در این شرایطی که کاری نیست و هزینه های زندگی گران است می توان انتظار داشت که افراد زندگی سالمی را در پیش گیرند؟
بماند که کار کردن از ارزش های موکد دین مبین اسلام و تمامی ملت هاست و مردم معتقدند هر کسی که کار دارد، محتاج غیر نیست و نان از کِشته خویش می خورد.
با آنکه از قدیم گفته اند کار عار نیست اما این روزها از هر کسی که مشخصات شغل مورد نظر و مطلوب را جویا شوی به حتم این جمله مشترک را خواهی شنید که «درآمد خوب، زحمت کم و در شان و هم وزن تحصیلاتم».
همین نوع نگاه هم برخی مشاغلی را که زمانی پدران ما در سایه آن گذران زندگی می کرده اند به ورطه گوشه نشینی و گاه مرگ تدریجی کشانده است، شغل پدری که زمانی کفاشی بود دیگر امروز مطلوب فرزند تحصیلکرده نیست و آن را عار می داند.
کفاشی، مقنی، کارگری، کشاورزی، دامداری و ... از جمله شغل هایی هستند که کارشناسان هشدار می دهند ممکن است تا چند مدت آینده کم رونق تر از حال شوند.
نگاه پدرانی که این روزها جای خود را به نسل جدید و تازه نفس داده اند به مفهوم اشتغال، همان نگاه «کار که عار نیست» است، نگرشی که فاصله معناداری با نگاه فرزندان تحصیل کرده و صاحب تخصص دارد.
همین موضوع هم سبب شده اشتغال به دغدغه مشترک اغلب خانواده های ایرانی تبدیل شود.
**مدرک انتظار آفرین، تحصیلکردگان بیکار
خانم «م.فراهانی» بیکار است و مدرک کارشناسی ادبیات خود را فاقد ارزشی برای اشتغال می داند و می گوید: تلاش می کنم مدرک کارشناسی ارشدم را هم بگیرم و از این کشور بروم.
وی مهمترین دلیل خود برای مهاجرت از ایران را نبود شغل و جایگاه شغلی مناسب می خواند و می افزاید: به برکت جیب پدرم است که دستفروش کنار خیابان نشده ام وگرنه کار کجا بود.
**همه شرایط علیه اشتغال
آرمان استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی وضعیت کنونی جامعه را نتیجه سیاست های غلط اقتصادی و مبنا قراردادن مواردی خواند که امروز در جوامع مورد توجه چندانی نیستند.
وی افزود: ایران پایین ترین نسبت سرمایه گذاری به تولید ناخالص داخلی در خاورمیانه و شمال آفریقا را دارد و بخش بزرگی از این مقدار کم سرمایه گذاری ها هم غیرمولد و فاقد ارزش بالاست.
آرمان نتیجه این شرایط را فساد مالی، اخلاقی، سرقت، اعتیاد و به شکل عریان تر، تن فروشی برشمرد و یادآورشد: این مشکلات عوارض طبیعی نبود سرمایه گذاری، ایجاد اشتغال و درآمد پایدار است.
این استاد اقتصاد با بیان اینکه زمانی که فرد درآمد پایدار ندارد، دخل و خرجش هم با هم نمی خواند، این زمینه را فضایی برای شکل گیری فسادهای اخلاقی و مالی عنوان کرد.
وی عامل اصلی رواج اعتیاد و کاهش سن گرایش به آن را براساس مطالعات انجام شده، بیکاری دانست و تصریح کرد: بیکاری به مشکل بزرگی برای خانواده ها تبدیل شده، سن ازدواج بالا رفته، فساد اخلاقی گسترش یافته و نابسامانی بنیادین که حتی باورهای مذهبی مردم را هدف قرار داده، شکل گرفته است.
آرمان تاکید کرد: زمانی که درآمد پایدار وجود ندارد افراد برای تامین هزینه های زندگی به هر کاری- حتی فساد- دست می زنند و گاه مشاهده می شود افرادی با رانت خواری به آسانی به ثروت دست می یابند.
به گزارش ایرنا آمار شناسایی 15 هزار معتاد متجاهر در سطح استان تهران هم این موضوع را تایید می کند، رقمی که انوشیروان محسنی بندپی استاندار تهران در نخستین روزهای پس از انتصابش بارها و بارها تکرار کرده و گفته است که باید این افراد را پاکسازی و برایشان شغلی دست و پا کرد.
** دخل و خرج با هم دشمن شده اند
آقای «ع. قادری» راننده خودرو سنگین یک شرکت خدماتی است، 35 سال دارد و در مورد شغل خود می گوید که دو سال است پشت این ماشین کار می کند اما دخل و خرجش با هم نمی خواند.
این راننده خودرو سنگین می گوید: گاهی حس می کنم باید تا آخر عمر بدوم تا بتوانم با این حقوق چندرغاز خانه کوچکی بخرم.
وی حقوق دریافتی خود را حدود دو میلیون تومان اعلام می کند و می گوید: بابت همین مقدار حقوق هم از صبح ساعت 6 تا پاسی از شب پشت ماشین باید بنشینم و اگر مرخصی هم بخواهم یا باید چند روز سخت تر از قبل کار کنم یا قید همین کار را هم بزنم.
قادری که یک فرزند نیز دارد می افزاید: شاید اگر می رفتم در کار دلالی، بساز و بفروشی یا خرید و فروش، زودتر به سود بیشتری می رسیدم، اما با دو دیپلم فنی، راه و چاه این کار را هم بلد نیستم.
از قضا یکی از همین دانشجویان که کنار خیابان بساط دستفروشی را برای امرار معاش راه انداخته است هم نظری مشابه فراهانی دارد و به خبرنگار ایرنا می گوید: اگر کارِ مناسب بود، دستفروشی نمی کردم؛ اگر کاری هم باشد آنچنان دستمزد پایین و شرایط کاری سخت و زمانبری دارد که نمی توان به آن دلگرم شد .
این دانشجو که نمی خواهد نامش در گزارش نوشته شود ادامه می دهد: هر روز می توان در روزنامه ها تعداد زیادی از آگهی جذب نیروی کار را دید اما آیا واقعا با این کارها می توان بخوبی در تهران زندگی کرد؟
** شرایط موجود به بیکاری دامن می زند
دکتر محمدقلی یوسفی استادتمام اقتصاد خُرد دانشکده برنامه ریزی و توسعه اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است: اینکه مردم چگونه به دنبال اهداف خود هستند به دیگران ارتباطی ندارد اما شرایط موجود در کشور به گونه ای است که نه فقط برای اشتغالزایی کار درخوری انجام نشده بلکه در بسیاری از موارد سیاست ها موجب بیکاری هم شده است.
وی تاکید کرد: هر جامعه ای برای خود امیدی دارد و انتظار می رود که فرزندان مردم هم بتوانند مشغول به کار شوند، نه آنکه به خارج از کشور هجرت کنند.
یوسفی تصریح کرد: اقتصاد در انحصار گروه های سیاسی قرار دارد، نتیجه بی توجهی به آینده کشور، بخش خصوصی و فعالیت های تولیدی، همین بیکاری گسترده را رقم زده است.
این استاد اقتصاد بیکاری را مشکلِ ِمشکلات خواند و گفت: در صورتی که انگیزه تولید، کارآفرینی و فضای کسب و کار مساعد نباشد طبیعی است که هیچ آینده ای برای اشتغالزایی شخص وجود ندارد.
وی اظهارداشت: هر اقتصادی شرایط خود را دارد و در ایران انتظار این است که فضا برای فعالیت بخش خصوصی مهیا باشد و دولت هم به سمت فعالیت های کلیدی که همان ایجاد نظم و امنیت است برود.
یوسفی به علاقه اغلب تحصیلکردگان برای اشتغال در بخش دولتی اشاره و خاطرنشان کرد: زمانی که دولت 80 درصد اقتصاد کشور را در دست دارد و صاحب درآمدهای نفتی، شرکت های بزرگ تولیدی و سیستم پولی و بانکی به شمار می رود، طبیعی است که یک کارفرمای بزرگ محسوب می شود و همه راغب باشند در آن بخش مشغول به کار و فعالیت شوند.
این استاد اقتصاد خرد با بیان اینکه دولت پول دارد و کارمند استخدام می کند تاکید کرد: همه فکر می کنند که بتوانند در دولت کار پیدا کنند و اوضاع جامعه هم به گونه ای است که کسانی که می خواهند زحمت کمتری بکشند و سود بیشتری ببرند به مشاغل دولتی بیشتر علاقه نشان می دهند.
** مردم در این نابسامانی مشارکت دارند
رضا بافتی روانشناس و مدرس دوره های خودشناسی نیز به قانع نبودن مردم به وضعیت فعلی خود اشاره و بیان کرد: شاید در گذشته مردم دارایی کمتری داشتند و با کمترین امکانات زندگی می کردند اما از یک حالِ خوب و شادی برخوردار و از آن هم راضی بودند.
وی با بیان اینکه اکنون 80 درصد اخلاق مردم ایران پایین تر از میانگین جهانی است افزود: پس از آنکه دولت مردم را درگیر سرمایه گذاری ها و زد و بندهای خود کرد، حالا آنان از افزایش قیمت ها خوشحال می شوند و به نوعی از این آشفتگی ها سود می برند.
بافتی خاطرنشان کرد: مردم در تورم، اختلاس و گرانی شریک شده اند و به دنبال این روند هم افرادی پیدا می شوند که در یک ماه به سودی سه برابر سرمایه دست می یابند و خود را موفق تر از فردی می دانند که پولی ندارد و فقیرتر شده است.
این رفتارشناس با بیان اینکه در گذشته مناسبات میان افراد به گونه ای تعریف نشده بود که فردی یک شبه پولدار شود ادامه داد: اشکال از مردم نیست، دولت مقصر به شمار می آید و خواسته یا ناخواسته این سیاست مردم را هم درگیر فعالیت های اقتصادی کرده است.
وی اظهارداشت: زمانی که بدنه دولت به بخش عمده ای از بدنه ملت وصل شده، از تورم اقلام گوناگون هم مردم خوشحال می شوند، چراکه در تورم احساس می کنند ارزش سرمایه شان(داشته ها) بیشتر شده است.
**سود دلالی بیشتر از ریسک تولید
مسعود افشین معاون آمار و اطلاعات سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان تهران هم با بیان اینکه موضوع نگرش مردم به اشتغال از ابعاد مختلف می تواند مورد بررسی قرار گیرد، علت اصلی چنین نگرشی را نبود ارتباط منطقی میان میزان کار و درآمد اعلام کرد.
وی افزود: در بسیاری مواقع از راه های ساده تری درآمدهای بیشتری کسب می شود و گروه های کاری از خدمات به سمت واسطه گری پیش می رود.
افشین واسطه گری یا همان دلالی را خوشمزه تر در کسب درآمد برشمرد و تاکید کرد: ضمن آنکه این نوع اشتغال، با تهدیدهای پیش روی کار در بخش خدمات و تولید روبه رو نیست.
معاون آمار و اطلاعات سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان تهران گفت: موانعی که پیش روی تولید وجود دارد باعث می شود افراد کمتر به سمت چنین مشاغلی با ریسک بالا بروند و از همین رو هم، به نظر اشتغال در بخش تولید بسیار سخت تر از دیگر فعالیت های شغلی است.
وی ادامه داد: برای راه اندازی یک واحد تولیدی باید از هفت خوان گذشت و در کنار آن سرمایه آورده مدام دستخوش تغییر است؛ از همین رو افراد سرمایه را خیلی راحت به سمت دلالی می برند تا سود بیشتری به دست آورند.
این روزها خبر می رسد که مرکز آمار اعلام می کند بر اساس تحلیل آمار سال 1395، چهار میلیون و 800 هزار نفر درآمد بدون شغل دارند، بهتر است بگوییم آنان کمترین زحمت را می کشند و بیشترین سود را به دست می آورند و این می شود سوالی برای بسیاری از افراد که چرا آنان کم کار می کنند و پول زیادی دارند؟
در این شرایط به نظر می رسد خیلی کارها باید انجام شود تا این نوع نگاه به کار تغییر یابد؛ از فعالیت ها در حوزه های اقتصادی گرفته تا فعالیت های اجتماعی و فرهنگ ساز و به باور کارشناسان، خیلی سخت و زمان بر است که این ساختارها به مسیر اصلی خود بازگردند.
گزارش از مینا افشاری ترک
تهرام/3001/ 1008
عمده این قشر از افراد که با عنوان بیکاران دارای درآمد در بخش هایی مانند صاحبان املاک، اجاره بگیران، سرمایه گذاران در بورس، بانک یا ... قلمداد و شناخته می شوند، سطح و میزان درآمدهایشان گاه نجومی، بالا و بسیار بالاتر از طیف وسیعی از توده جامعه است که به قول خودشان در حرفه و شغل خودشان به صورت «بخور و نمیر» زندگی می گذرانند.
با این وضع، نسبت بین کار و دستمزد یا پول تغییر کرده زیرا همواره تا بوده باید کسی کاری می کرده بعد پولی دریافت می کرده اما اینک مهم این است که ثروت یا پول بادآورده ای باید یکجا باشد یا در نتیجه کاری، پول بادآورده ای یک شبه به دست آید و بعد بنشینیم و بدون انجام کاری، از مزایای ثروت بادآورده لذت ببریم.
در وضع موجود که البته هنوز فراگیری آن بسیار زیاد نشده، دیگر کار کردن لذتبخش نیست، بلکه داشتن پول، آن هم بادآورده و به میزان زیاد است که لذت دارد؛ انسان ها دیگر برای خودِ کار، کار نمی کنند که حالا در نتیجه آن اگر پول بابرکتی هم داشت، خدا بده برکت؛ حالا دیگر نزد خیلی ها بویژه نسل های جدید مهم این است که پولدار شوی، حالا نوع کار و راه پول درآوردنش دیگر چندان اهمیت ندارد.
این تغییر نگرش نسبت به کسب درآمد و کار در حالی مطرح می شود که از قدیم گفته اند «کار جوهر مرد است و کار عار نیست» اما این مفاهیم و ضرب المثل ها برای همان سالیان گذشته بود؛ چنانکه این روزها معنا و ارزش خود را از دست داده و به یک شبه پولدار شدن تبدیل شده است.
دکتر بهمن آرمان استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی هم با این موضوع موافق است و با بیان اینکه «فقر از هر دری که وارد شود از در دیگر هم ایمان خارج می شود» اظهارداشت: چگونه در این شرایطی که کاری نیست و هزینه های زندگی گران است می توان انتظار داشت که افراد زندگی سالمی را در پیش گیرند؟
بماند که کار کردن از ارزش های موکد دین مبین اسلام و تمامی ملت هاست و مردم معتقدند هر کسی که کار دارد، محتاج غیر نیست و نان از کِشته خویش می خورد.
با آنکه از قدیم گفته اند کار عار نیست اما این روزها از هر کسی که مشخصات شغل مورد نظر و مطلوب را جویا شوی به حتم این جمله مشترک را خواهی شنید که «درآمد خوب، زحمت کم و در شان و هم وزن تحصیلاتم».
همین نوع نگاه هم برخی مشاغلی را که زمانی پدران ما در سایه آن گذران زندگی می کرده اند به ورطه گوشه نشینی و گاه مرگ تدریجی کشانده است، شغل پدری که زمانی کفاشی بود دیگر امروز مطلوب فرزند تحصیلکرده نیست و آن را عار می داند.
کفاشی، مقنی، کارگری، کشاورزی، دامداری و ... از جمله شغل هایی هستند که کارشناسان هشدار می دهند ممکن است تا چند مدت آینده کم رونق تر از حال شوند.
نگاه پدرانی که این روزها جای خود را به نسل جدید و تازه نفس داده اند به مفهوم اشتغال، همان نگاه «کار که عار نیست» است، نگرشی که فاصله معناداری با نگاه فرزندان تحصیل کرده و صاحب تخصص دارد.
همین موضوع هم سبب شده اشتغال به دغدغه مشترک اغلب خانواده های ایرانی تبدیل شود.
**مدرک انتظار آفرین، تحصیلکردگان بیکار
خانم «م.فراهانی» بیکار است و مدرک کارشناسی ادبیات خود را فاقد ارزشی برای اشتغال می داند و می گوید: تلاش می کنم مدرک کارشناسی ارشدم را هم بگیرم و از این کشور بروم.
وی مهمترین دلیل خود برای مهاجرت از ایران را نبود شغل و جایگاه شغلی مناسب می خواند و می افزاید: به برکت جیب پدرم است که دستفروش کنار خیابان نشده ام وگرنه کار کجا بود.
**همه شرایط علیه اشتغال
آرمان استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی وضعیت کنونی جامعه را نتیجه سیاست های غلط اقتصادی و مبنا قراردادن مواردی خواند که امروز در جوامع مورد توجه چندانی نیستند.
وی افزود: ایران پایین ترین نسبت سرمایه گذاری به تولید ناخالص داخلی در خاورمیانه و شمال آفریقا را دارد و بخش بزرگی از این مقدار کم سرمایه گذاری ها هم غیرمولد و فاقد ارزش بالاست.
آرمان نتیجه این شرایط را فساد مالی، اخلاقی، سرقت، اعتیاد و به شکل عریان تر، تن فروشی برشمرد و یادآورشد: این مشکلات عوارض طبیعی نبود سرمایه گذاری، ایجاد اشتغال و درآمد پایدار است.
این استاد اقتصاد با بیان اینکه زمانی که فرد درآمد پایدار ندارد، دخل و خرجش هم با هم نمی خواند، این زمینه را فضایی برای شکل گیری فسادهای اخلاقی و مالی عنوان کرد.
وی عامل اصلی رواج اعتیاد و کاهش سن گرایش به آن را براساس مطالعات انجام شده، بیکاری دانست و تصریح کرد: بیکاری به مشکل بزرگی برای خانواده ها تبدیل شده، سن ازدواج بالا رفته، فساد اخلاقی گسترش یافته و نابسامانی بنیادین که حتی باورهای مذهبی مردم را هدف قرار داده، شکل گرفته است.
آرمان تاکید کرد: زمانی که درآمد پایدار وجود ندارد افراد برای تامین هزینه های زندگی به هر کاری- حتی فساد- دست می زنند و گاه مشاهده می شود افرادی با رانت خواری به آسانی به ثروت دست می یابند.
به گزارش ایرنا آمار شناسایی 15 هزار معتاد متجاهر در سطح استان تهران هم این موضوع را تایید می کند، رقمی که انوشیروان محسنی بندپی استاندار تهران در نخستین روزهای پس از انتصابش بارها و بارها تکرار کرده و گفته است که باید این افراد را پاکسازی و برایشان شغلی دست و پا کرد.
** دخل و خرج با هم دشمن شده اند
آقای «ع. قادری» راننده خودرو سنگین یک شرکت خدماتی است، 35 سال دارد و در مورد شغل خود می گوید که دو سال است پشت این ماشین کار می کند اما دخل و خرجش با هم نمی خواند.
این راننده خودرو سنگین می گوید: گاهی حس می کنم باید تا آخر عمر بدوم تا بتوانم با این حقوق چندرغاز خانه کوچکی بخرم.
وی حقوق دریافتی خود را حدود دو میلیون تومان اعلام می کند و می گوید: بابت همین مقدار حقوق هم از صبح ساعت 6 تا پاسی از شب پشت ماشین باید بنشینم و اگر مرخصی هم بخواهم یا باید چند روز سخت تر از قبل کار کنم یا قید همین کار را هم بزنم.
قادری که یک فرزند نیز دارد می افزاید: شاید اگر می رفتم در کار دلالی، بساز و بفروشی یا خرید و فروش، زودتر به سود بیشتری می رسیدم، اما با دو دیپلم فنی، راه و چاه این کار را هم بلد نیستم.
از قضا یکی از همین دانشجویان که کنار خیابان بساط دستفروشی را برای امرار معاش راه انداخته است هم نظری مشابه فراهانی دارد و به خبرنگار ایرنا می گوید: اگر کارِ مناسب بود، دستفروشی نمی کردم؛ اگر کاری هم باشد آنچنان دستمزد پایین و شرایط کاری سخت و زمانبری دارد که نمی توان به آن دلگرم شد .
این دانشجو که نمی خواهد نامش در گزارش نوشته شود ادامه می دهد: هر روز می توان در روزنامه ها تعداد زیادی از آگهی جذب نیروی کار را دید اما آیا واقعا با این کارها می توان بخوبی در تهران زندگی کرد؟
** شرایط موجود به بیکاری دامن می زند
دکتر محمدقلی یوسفی استادتمام اقتصاد خُرد دانشکده برنامه ریزی و توسعه اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است: اینکه مردم چگونه به دنبال اهداف خود هستند به دیگران ارتباطی ندارد اما شرایط موجود در کشور به گونه ای است که نه فقط برای اشتغالزایی کار درخوری انجام نشده بلکه در بسیاری از موارد سیاست ها موجب بیکاری هم شده است.
وی تاکید کرد: هر جامعه ای برای خود امیدی دارد و انتظار می رود که فرزندان مردم هم بتوانند مشغول به کار شوند، نه آنکه به خارج از کشور هجرت کنند.
یوسفی تصریح کرد: اقتصاد در انحصار گروه های سیاسی قرار دارد، نتیجه بی توجهی به آینده کشور، بخش خصوصی و فعالیت های تولیدی، همین بیکاری گسترده را رقم زده است.
این استاد اقتصاد بیکاری را مشکلِ ِمشکلات خواند و گفت: در صورتی که انگیزه تولید، کارآفرینی و فضای کسب و کار مساعد نباشد طبیعی است که هیچ آینده ای برای اشتغالزایی شخص وجود ندارد.
وی اظهارداشت: هر اقتصادی شرایط خود را دارد و در ایران انتظار این است که فضا برای فعالیت بخش خصوصی مهیا باشد و دولت هم به سمت فعالیت های کلیدی که همان ایجاد نظم و امنیت است برود.
یوسفی به علاقه اغلب تحصیلکردگان برای اشتغال در بخش دولتی اشاره و خاطرنشان کرد: زمانی که دولت 80 درصد اقتصاد کشور را در دست دارد و صاحب درآمدهای نفتی، شرکت های بزرگ تولیدی و سیستم پولی و بانکی به شمار می رود، طبیعی است که یک کارفرمای بزرگ محسوب می شود و همه راغب باشند در آن بخش مشغول به کار و فعالیت شوند.
این استاد اقتصاد خرد با بیان اینکه دولت پول دارد و کارمند استخدام می کند تاکید کرد: همه فکر می کنند که بتوانند در دولت کار پیدا کنند و اوضاع جامعه هم به گونه ای است که کسانی که می خواهند زحمت کمتری بکشند و سود بیشتری ببرند به مشاغل دولتی بیشتر علاقه نشان می دهند.
** مردم در این نابسامانی مشارکت دارند
رضا بافتی روانشناس و مدرس دوره های خودشناسی نیز به قانع نبودن مردم به وضعیت فعلی خود اشاره و بیان کرد: شاید در گذشته مردم دارایی کمتری داشتند و با کمترین امکانات زندگی می کردند اما از یک حالِ خوب و شادی برخوردار و از آن هم راضی بودند.
وی با بیان اینکه اکنون 80 درصد اخلاق مردم ایران پایین تر از میانگین جهانی است افزود: پس از آنکه دولت مردم را درگیر سرمایه گذاری ها و زد و بندهای خود کرد، حالا آنان از افزایش قیمت ها خوشحال می شوند و به نوعی از این آشفتگی ها سود می برند.
بافتی خاطرنشان کرد: مردم در تورم، اختلاس و گرانی شریک شده اند و به دنبال این روند هم افرادی پیدا می شوند که در یک ماه به سودی سه برابر سرمایه دست می یابند و خود را موفق تر از فردی می دانند که پولی ندارد و فقیرتر شده است.
این رفتارشناس با بیان اینکه در گذشته مناسبات میان افراد به گونه ای تعریف نشده بود که فردی یک شبه پولدار شود ادامه داد: اشکال از مردم نیست، دولت مقصر به شمار می آید و خواسته یا ناخواسته این سیاست مردم را هم درگیر فعالیت های اقتصادی کرده است.
وی اظهارداشت: زمانی که بدنه دولت به بخش عمده ای از بدنه ملت وصل شده، از تورم اقلام گوناگون هم مردم خوشحال می شوند، چراکه در تورم احساس می کنند ارزش سرمایه شان(داشته ها) بیشتر شده است.
**سود دلالی بیشتر از ریسک تولید
مسعود افشین معاون آمار و اطلاعات سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان تهران هم با بیان اینکه موضوع نگرش مردم به اشتغال از ابعاد مختلف می تواند مورد بررسی قرار گیرد، علت اصلی چنین نگرشی را نبود ارتباط منطقی میان میزان کار و درآمد اعلام کرد.
وی افزود: در بسیاری مواقع از راه های ساده تری درآمدهای بیشتری کسب می شود و گروه های کاری از خدمات به سمت واسطه گری پیش می رود.
افشین واسطه گری یا همان دلالی را خوشمزه تر در کسب درآمد برشمرد و تاکید کرد: ضمن آنکه این نوع اشتغال، با تهدیدهای پیش روی کار در بخش خدمات و تولید روبه رو نیست.
معاون آمار و اطلاعات سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان تهران گفت: موانعی که پیش روی تولید وجود دارد باعث می شود افراد کمتر به سمت چنین مشاغلی با ریسک بالا بروند و از همین رو هم، به نظر اشتغال در بخش تولید بسیار سخت تر از دیگر فعالیت های شغلی است.
وی ادامه داد: برای راه اندازی یک واحد تولیدی باید از هفت خوان گذشت و در کنار آن سرمایه آورده مدام دستخوش تغییر است؛ از همین رو افراد سرمایه را خیلی راحت به سمت دلالی می برند تا سود بیشتری به دست آورند.
این روزها خبر می رسد که مرکز آمار اعلام می کند بر اساس تحلیل آمار سال 1395، چهار میلیون و 800 هزار نفر درآمد بدون شغل دارند، بهتر است بگوییم آنان کمترین زحمت را می کشند و بیشترین سود را به دست می آورند و این می شود سوالی برای بسیاری از افراد که چرا آنان کم کار می کنند و پول زیادی دارند؟
در این شرایط به نظر می رسد خیلی کارها باید انجام شود تا این نوع نگاه به کار تغییر یابد؛ از فعالیت ها در حوزه های اقتصادی گرفته تا فعالیت های اجتماعی و فرهنگ ساز و به باور کارشناسان، خیلی سخت و زمان بر است که این ساختارها به مسیر اصلی خود بازگردند.
گزارش از مینا افشاری ترک
تهرام/3001/ 1008
کپی شد