در این گزارش آمده است:
از «سرزده» بیشتر بدانید
حتما برای شما هم پیش آمده که برای انجام و پیگیری کاری، به یک اداره دولتی سر بزنید و به هر دلیل از این تجربه، خاطره خوشی در ذهن تان نمانـده باشد. بوروکراسی و کاغذبازی، کاستیهای چارت اداری و ناهماهنگی سیستم، امروز و فـردا کردن برخی کارمندان و برخورد نامناسب با اربابرجوع، قطع بودن گاه و بیگاه خطوط تلفن و اینترنت، مرخصی و ماموریت و جلسات طولانی مدیران، حضور نداشتن کارکنان به بهانه صرف صبحانه، ناهار و... از جمله دلایلی است که معمولا به انجام نشدن کار ما بهعنوان مُراجــع و دوباره و چندباره سر زدن و خسته و فرسوده شدنمان منجر میشود. به همین دلیل، از ساز و کار و نحوه پیشرفت امور در ادارههای دولتی شاکی هستیم و از تصور مراجعه به ادارههای دولتی، لرزه برانداممان میافتد. صفحه حرفمردم به رسم سنت چندساله روزنامه خراسان رضوی، به احترام همین دغدغهها و برای نظارت بر شرایطِ کلی پاسخ گویی ادارههای دولتی به مراجعان، دوشنبههای هر هفته در مطلبی با عنوان «سر زده»، بیخبر و بدون هماهنگی به ادارات مختلف مشهد سرکشی میکند، حرف و درددل مراجعان را میشنود و منعکس میکند و در ادامه، تلاش میکند گفتوگوی چهرهبهچهرهای با مسئولان آن اداره (درصورت حضور در محل کار) برای شنیدن پاسخهایشان به مشکلات مردم، ترتیب دهد. اولین قرار سرزده ما، دیدار با مُراجعان و مسئولان اداره کـار است که پیش رویتان قرار دارد.
درباره پیشینه اداره کار و اهدافش
آبان سال 1323 در وزارت پیشه و هنر، اداره مستقلی به نام «اداره کل کار» تشکیل شد که قرار بود برای رسیدگی به اختلافات کارگران و کارفرما، تصویب نامههایی تنظیم کند و فعالیتهایی داشته باشد. منتها از آن جا که بهرغم تصویب قانون کار، سازمان کوچک اداره کل کار، قادر به حل و فصل امور کارگری نبود، با تصویب هیئت دولت در سال 1325 وزارتخانه جدیدی به نام «وزارت کار و تبلیغات» از ادغام اداره کل کار، اداره کل انتشارات و تبلیغات و اداره عمران و اصلاحات تشکیل و مامور اجرای قانون کار شد و در ادامه، در سال 1328 اجازه قانونی تاسیس «وزارت کار» از طرف مجلس به دولت داده شد و این وزارتخانه موجودیت قانونی پیدا کرد. در نهایت در سال 1390 با هدف کوچکسازی دولت، با تصویب مجلس شورای اسلامی و تأیید شورای نگهبان از ادغام سه وزارت تعاون، وزارت کار و امور اجتماعی و وزارت رفاه و تأمین اجتماعی، یک وزارتخانه واحد با نام «وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی» تشکیل شد و تا امروز، بههمین شکل، مشغول پیگیری اهداف کلانِ زیر است:
1-صیانت از نیروی کار با تأکید بر ارتقای بهرهوری نیروی کار
2-ارتقای شاخصهای فرهنگی و اجتماعی کارگران و کارفرمایان
3-ایجاد تعادل در بازار کار
4-افزایش سهم بخش تعاون در اقتصاد ملی
5-توسعه و ارتقای شاخصهای رفاه اجتماعی
6-کاهش نرخ بروز آسیبهای اجتماعی
7-گسترش و ارتقای بیمههای اجتماعی
8-پایداری و تعادل بین منابع و مصارف صندوقهای بیمه اجتماعی
9- ارتقای کارآمدی نظام اداری و بهبود اثربخشی نقش حاکمیتی وزارت متبوع در راستای انجام ماموریتها.
مصائب حضور و غیاب بیکاران
صبح، ساعت از 10 گذشته که به ساختمان اداره کل کار استانخراسانرضوی، واقع در خیابان خیام مشهد میرسیم. تعداد زیاد مراجعان به این اداره و فراوانیِ رفت و آمد، اولین چیزی است که توجهمان را جلب میکند. هنوز چند دقیقه از حضورمان نگذشته که زنی جوان، در حالیکه نوزاد شیرخوارهای در بغل دارد و دست کودک سه، چهار سالهای را هم گرفته، به سمت در ورودی میآید و پس از این که میشنود «ما این جاییم تا مشکلات مُراجعان در برخورد با اداره کار را بشنویم و منعکس کنیم» میگوید: «حتما میدانید که معمولا اداره کار، با قرار دادن ساز و کارهایی به منظور مطلع شدن از شرایط بیکاری و شروع به کار مجدد بیکاران، اقدام به حضور و غیاب این افراد بهشکل هفتگی و ماهانه، در ساختمان اداره کار میکند و علاوه بر این، بازرسان این اداره هر چند وقت یکبار به منازل این افراد مراجعه و شرایط کاریشان را کنترل میکنند. من شش ماه قبل، از شرکتی که در آن فعالیت داشتم به خاطر مشکلاتش، اخراج شدم و از آن زمان، برای حضور و غیاب و اثبات بیکاری و دریافت حقوق و بیمه بیکاریام، باید هر 10 روز یکبار از آن سرِ شهر به همراه دو بچه کوچک، به این اداره در این سرِ شهر بیایم و این موضوع، به شدت سخت و غیرقابل تحمل شده. از طرفی نحوه سرکشی بازرسان هم، کودکانه و خندهدار است. مثلا اگر برای حضور و غیاب به در منزل ما بیایند و خانه نباشم، برایم غیبت میزنند؛ حتی اگر برای خرید ضروری بیرون رفته باشم، غیبت میخورم و در بلندمدت، پروندهام با اشکال مواجه میشود. یک نفر نیست بگوید آدم که نمیتواند دایم در خانه بماند؛ زندانی که نیستیم. زنی را میشناسم که باردار بود و باید از یکی از شهرستانهای استان، هر چند وقت یکبار برای حضور و غیاب به اداره کار مشهد میآمد و طبیعتا این روند، برایش خیلی دشوار بود. نمیشود این سیستم را اصلاح کرد یا دفاتری از سوی اداره کار، برای حضور و غیابِ کارگرانی مثل من، در همهجای شهر قرار داد؟»
قراردادهای سفید امضا و محرومیت از عیدی و پاداش
فرد دیگری که برای بیان مشکلاتش با ما همکلام میشود، غلامرضاست. مرد میان سالی که او هم از یکی از نقاط دورافتاده شهر، خودش را به اداره کار رسانده. غلامرضا میگوید: «چندین سال در یک شرکت کار کردم، ولی حالا اخراجم کردهاند. همان زمان هم که سر کار میرفتیم، حقوق درست و حسابی به ما نمیدادند و نمیدانم بازرس اداره کار، برای بازرسی از چه چیزی به محل کار ما میآمد؟ آن زمان یک قرارداد سفید پیش روی ما میگذاشتند و میگفتند باید امضا بزنی و از ما تعهد میگرفتند مبنی بر این که تمام حقوق و مزایایمان را گرفتهایم، در حالی که هیچوقت به ما عیدی و پاداش طبق قانون کار نمیدادند. برای دریافت بیمه بیکاری به من گفتند باید امروز ساعت 10 صبح اداره کار باشی، اما حالا که آمدم، همان فردی که با من قرار گذاشته برای بازرسی رفته و گفته هر کس آمد، بگویید بماند تا برگردم. الان ساعت یازده و نیم است و هیچ خبری از آقای بازرس نیست. حکایت امروز برو فردا بیا، حکایت امروز من است. من از انتهای بولوار دوم طبرسی، ساعت هشت و نیم راه افتادهام و با اتوبوس، خودم را به این جا رساندهام اما معلوم نیست تا کی باید منتظر بمانم و چند روزِ دیگر بیایم و بروم؟»
دردسرهای کارت کارگری و موردِ عجیب خرابی دستگاه حضور و غیاب
«کارت کارگری» مجوز کار مهاجران در ایران است. «امینا...» کارگر میان سال افغان که سالها در ایران زندگی و کار کرده نیز گلایههایی درباره نحوه صدور کارت کارگری برای کارگران افغانستانی دارد و میگوید: «اداره کار به ما میگوید باید یک صاحبکار داشته باشی تا به تو کارت کارگری بدهیم، منتها من کارگر آزاد هستم و هر روز دور میدان فردوسی میایستم تایک نفر پیدا شود و به من کار بدهد و هر روز یک صاحبکار دارم. باید دست کدام خلق خدا را بگیرم و بیاورم به عنوان صاحبکار تا به من کارت کارگریِ قانونی تعلق بگیرد؟ با این حال اگر جایی مشغول کار باشم و بازرسان من را ببینند، صاحبکارم را جریمه میکنند و صاحبکار مبلغ جریمه را از حقوق من کم میکند، نه سفارت به ما جواب درستی میدهد نه اداره کار.» مرد جوان دیگری که خود را «حسینپور» معرفی میکند، میگوید: «من بیمه بیکاری دارم و با واریز همین بیمه بیکاری زندگیام را میگذرانم اما متاسفانه حقوق مرا دوماه است که واریز نکردهاند. وقتی دلیلش را از کارمندان اداره کار میپرسم، میگویند زمانی که شما برای حضور و غیاب میآمدید، ساعت حضور و غیاب تان به دلیل خرابی دستگاه ساعتزن، ثبت نشده و فعلا باید صبر کنی!»
بیکاران مستاصل، در جستوجوی کار
در ادامه با زنـی جوان که مدتی است برای پیگیری کارهایش به اداره کار میآید، همکلام میشویم که میگوید: «وقتی برای پیگیری امور بیمه بیکاریام آمدم، یک نشانی به من دادند و گفتند برای کاریابی ثبتنام کن. من هم به نشانی آن موسسه رفتم و 20 هزار تومان برای ثبتنام پرداخت کردم. اما طی شش ماه اخیر که بیکارم، فقط یکبار از آن موسسه به من زنگ زدند و رشته تحصیلی و تخصصم را پرسیدند و دیگر هیچ خبری نشد. با چند نفر از افرادی که به اداره کار مراجعه میکنند، صحبت کردهام. تا الان هیچکس از طریق این موسسات مشغول به کار نشده است. نمیدانم این موسسه کاریابی از کجا سر درآوردهاند و فلسفه وجودیشان چیست و چرا باید در اداره کار به ما معرفی شوند؟ ولی هر چه هست به یک منبع درآمد تبدیل شده برای عدهای که از جیب خالی بیکارانِ مستاصل و جویای کار، سوءاستفاده میکنند.»
روند فرسایشی پیگیری امور در عصر اینترنت
فرشاد جوانی است که در یکی از شهرستانهای اطراف مشغول به کار بوده اما حالا بیکار شده و مدتی است درگیر انجام کارهای بیمه بیکاریاش شده. فرشاد هم دل پُری از نحوه رسیدگیها در اداره کار دارد و میگوید: «چند سالی به عنوان کارمند یک شرکت در یکی از شهرستانهای استان کار کردهام و حالا وضعیت اقتصادی، من را هم مثل خیلی از مردم بیکار کرده است. اشتباهات برخی کارمندان در ادارات مختلف هم در این شرایط شده قوز بالا قوز. مثلا من به تازگی متوجه شدهام برایم دو شماره بیمه در سیستم ثبت شده که همین موضوع، دردسرهایی ایجاد کرده است. بعد از آن گفتند برای گرفتن مدارکت باید به همان شرکت شهرستان مراجعه کنی و مجبور شدم هشت ساعت راه را بروم و برگردم و چند روز هم آن جا علاف شدم، خلاصه دو ماه است که کارهایم طول کشیده، بدون این که مبلغی بابت بیمه بیکاری دریافت کنم. امروز هم از صبح پشت در اتاق بایگانی نشستهام و هیچ کس پاسخ گو نیست. من نمیدانم در عصری که همه کارها با اینترنت و از راه دور انجام میشود، چرا ادارات ما از جمله همین اداره کار، یک سیستم جامع ندارد که اطلاعات افراد را از راه دور دریافت کند؟»
روزنامه خراسان
تهرام/3001/
از «سرزده» بیشتر بدانید
حتما برای شما هم پیش آمده که برای انجام و پیگیری کاری، به یک اداره دولتی سر بزنید و به هر دلیل از این تجربه، خاطره خوشی در ذهن تان نمانـده باشد. بوروکراسی و کاغذبازی، کاستیهای چارت اداری و ناهماهنگی سیستم، امروز و فـردا کردن برخی کارمندان و برخورد نامناسب با اربابرجوع، قطع بودن گاه و بیگاه خطوط تلفن و اینترنت، مرخصی و ماموریت و جلسات طولانی مدیران، حضور نداشتن کارکنان به بهانه صرف صبحانه، ناهار و... از جمله دلایلی است که معمولا به انجام نشدن کار ما بهعنوان مُراجــع و دوباره و چندباره سر زدن و خسته و فرسوده شدنمان منجر میشود. به همین دلیل، از ساز و کار و نحوه پیشرفت امور در ادارههای دولتی شاکی هستیم و از تصور مراجعه به ادارههای دولتی، لرزه برانداممان میافتد. صفحه حرفمردم به رسم سنت چندساله روزنامه خراسان رضوی، به احترام همین دغدغهها و برای نظارت بر شرایطِ کلی پاسخ گویی ادارههای دولتی به مراجعان، دوشنبههای هر هفته در مطلبی با عنوان «سر زده»، بیخبر و بدون هماهنگی به ادارات مختلف مشهد سرکشی میکند، حرف و درددل مراجعان را میشنود و منعکس میکند و در ادامه، تلاش میکند گفتوگوی چهرهبهچهرهای با مسئولان آن اداره (درصورت حضور در محل کار) برای شنیدن پاسخهایشان به مشکلات مردم، ترتیب دهد. اولین قرار سرزده ما، دیدار با مُراجعان و مسئولان اداره کـار است که پیش رویتان قرار دارد.
درباره پیشینه اداره کار و اهدافش
آبان سال 1323 در وزارت پیشه و هنر، اداره مستقلی به نام «اداره کل کار» تشکیل شد که قرار بود برای رسیدگی به اختلافات کارگران و کارفرما، تصویب نامههایی تنظیم کند و فعالیتهایی داشته باشد. منتها از آن جا که بهرغم تصویب قانون کار، سازمان کوچک اداره کل کار، قادر به حل و فصل امور کارگری نبود، با تصویب هیئت دولت در سال 1325 وزارتخانه جدیدی به نام «وزارت کار و تبلیغات» از ادغام اداره کل کار، اداره کل انتشارات و تبلیغات و اداره عمران و اصلاحات تشکیل و مامور اجرای قانون کار شد و در ادامه، در سال 1328 اجازه قانونی تاسیس «وزارت کار» از طرف مجلس به دولت داده شد و این وزارتخانه موجودیت قانونی پیدا کرد. در نهایت در سال 1390 با هدف کوچکسازی دولت، با تصویب مجلس شورای اسلامی و تأیید شورای نگهبان از ادغام سه وزارت تعاون، وزارت کار و امور اجتماعی و وزارت رفاه و تأمین اجتماعی، یک وزارتخانه واحد با نام «وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی» تشکیل شد و تا امروز، بههمین شکل، مشغول پیگیری اهداف کلانِ زیر است:
1-صیانت از نیروی کار با تأکید بر ارتقای بهرهوری نیروی کار
2-ارتقای شاخصهای فرهنگی و اجتماعی کارگران و کارفرمایان
3-ایجاد تعادل در بازار کار
4-افزایش سهم بخش تعاون در اقتصاد ملی
5-توسعه و ارتقای شاخصهای رفاه اجتماعی
6-کاهش نرخ بروز آسیبهای اجتماعی
7-گسترش و ارتقای بیمههای اجتماعی
8-پایداری و تعادل بین منابع و مصارف صندوقهای بیمه اجتماعی
9- ارتقای کارآمدی نظام اداری و بهبود اثربخشی نقش حاکمیتی وزارت متبوع در راستای انجام ماموریتها.
مصائب حضور و غیاب بیکاران
صبح، ساعت از 10 گذشته که به ساختمان اداره کل کار استانخراسانرضوی، واقع در خیابان خیام مشهد میرسیم. تعداد زیاد مراجعان به این اداره و فراوانیِ رفت و آمد، اولین چیزی است که توجهمان را جلب میکند. هنوز چند دقیقه از حضورمان نگذشته که زنی جوان، در حالیکه نوزاد شیرخوارهای در بغل دارد و دست کودک سه، چهار سالهای را هم گرفته، به سمت در ورودی میآید و پس از این که میشنود «ما این جاییم تا مشکلات مُراجعان در برخورد با اداره کار را بشنویم و منعکس کنیم» میگوید: «حتما میدانید که معمولا اداره کار، با قرار دادن ساز و کارهایی به منظور مطلع شدن از شرایط بیکاری و شروع به کار مجدد بیکاران، اقدام به حضور و غیاب این افراد بهشکل هفتگی و ماهانه، در ساختمان اداره کار میکند و علاوه بر این، بازرسان این اداره هر چند وقت یکبار به منازل این افراد مراجعه و شرایط کاریشان را کنترل میکنند. من شش ماه قبل، از شرکتی که در آن فعالیت داشتم به خاطر مشکلاتش، اخراج شدم و از آن زمان، برای حضور و غیاب و اثبات بیکاری و دریافت حقوق و بیمه بیکاریام، باید هر 10 روز یکبار از آن سرِ شهر به همراه دو بچه کوچک، به این اداره در این سرِ شهر بیایم و این موضوع، به شدت سخت و غیرقابل تحمل شده. از طرفی نحوه سرکشی بازرسان هم، کودکانه و خندهدار است. مثلا اگر برای حضور و غیاب به در منزل ما بیایند و خانه نباشم، برایم غیبت میزنند؛ حتی اگر برای خرید ضروری بیرون رفته باشم، غیبت میخورم و در بلندمدت، پروندهام با اشکال مواجه میشود. یک نفر نیست بگوید آدم که نمیتواند دایم در خانه بماند؛ زندانی که نیستیم. زنی را میشناسم که باردار بود و باید از یکی از شهرستانهای استان، هر چند وقت یکبار برای حضور و غیاب به اداره کار مشهد میآمد و طبیعتا این روند، برایش خیلی دشوار بود. نمیشود این سیستم را اصلاح کرد یا دفاتری از سوی اداره کار، برای حضور و غیابِ کارگرانی مثل من، در همهجای شهر قرار داد؟»
قراردادهای سفید امضا و محرومیت از عیدی و پاداش
فرد دیگری که برای بیان مشکلاتش با ما همکلام میشود، غلامرضاست. مرد میان سالی که او هم از یکی از نقاط دورافتاده شهر، خودش را به اداره کار رسانده. غلامرضا میگوید: «چندین سال در یک شرکت کار کردم، ولی حالا اخراجم کردهاند. همان زمان هم که سر کار میرفتیم، حقوق درست و حسابی به ما نمیدادند و نمیدانم بازرس اداره کار، برای بازرسی از چه چیزی به محل کار ما میآمد؟ آن زمان یک قرارداد سفید پیش روی ما میگذاشتند و میگفتند باید امضا بزنی و از ما تعهد میگرفتند مبنی بر این که تمام حقوق و مزایایمان را گرفتهایم، در حالی که هیچوقت به ما عیدی و پاداش طبق قانون کار نمیدادند. برای دریافت بیمه بیکاری به من گفتند باید امروز ساعت 10 صبح اداره کار باشی، اما حالا که آمدم، همان فردی که با من قرار گذاشته برای بازرسی رفته و گفته هر کس آمد، بگویید بماند تا برگردم. الان ساعت یازده و نیم است و هیچ خبری از آقای بازرس نیست. حکایت امروز برو فردا بیا، حکایت امروز من است. من از انتهای بولوار دوم طبرسی، ساعت هشت و نیم راه افتادهام و با اتوبوس، خودم را به این جا رساندهام اما معلوم نیست تا کی باید منتظر بمانم و چند روزِ دیگر بیایم و بروم؟»
دردسرهای کارت کارگری و موردِ عجیب خرابی دستگاه حضور و غیاب
«کارت کارگری» مجوز کار مهاجران در ایران است. «امینا...» کارگر میان سال افغان که سالها در ایران زندگی و کار کرده نیز گلایههایی درباره نحوه صدور کارت کارگری برای کارگران افغانستانی دارد و میگوید: «اداره کار به ما میگوید باید یک صاحبکار داشته باشی تا به تو کارت کارگری بدهیم، منتها من کارگر آزاد هستم و هر روز دور میدان فردوسی میایستم تایک نفر پیدا شود و به من کار بدهد و هر روز یک صاحبکار دارم. باید دست کدام خلق خدا را بگیرم و بیاورم به عنوان صاحبکار تا به من کارت کارگریِ قانونی تعلق بگیرد؟ با این حال اگر جایی مشغول کار باشم و بازرسان من را ببینند، صاحبکارم را جریمه میکنند و صاحبکار مبلغ جریمه را از حقوق من کم میکند، نه سفارت به ما جواب درستی میدهد نه اداره کار.» مرد جوان دیگری که خود را «حسینپور» معرفی میکند، میگوید: «من بیمه بیکاری دارم و با واریز همین بیمه بیکاری زندگیام را میگذرانم اما متاسفانه حقوق مرا دوماه است که واریز نکردهاند. وقتی دلیلش را از کارمندان اداره کار میپرسم، میگویند زمانی که شما برای حضور و غیاب میآمدید، ساعت حضور و غیاب تان به دلیل خرابی دستگاه ساعتزن، ثبت نشده و فعلا باید صبر کنی!»
بیکاران مستاصل، در جستوجوی کار
در ادامه با زنـی جوان که مدتی است برای پیگیری کارهایش به اداره کار میآید، همکلام میشویم که میگوید: «وقتی برای پیگیری امور بیمه بیکاریام آمدم، یک نشانی به من دادند و گفتند برای کاریابی ثبتنام کن. من هم به نشانی آن موسسه رفتم و 20 هزار تومان برای ثبتنام پرداخت کردم. اما طی شش ماه اخیر که بیکارم، فقط یکبار از آن موسسه به من زنگ زدند و رشته تحصیلی و تخصصم را پرسیدند و دیگر هیچ خبری نشد. با چند نفر از افرادی که به اداره کار مراجعه میکنند، صحبت کردهام. تا الان هیچکس از طریق این موسسات مشغول به کار نشده است. نمیدانم این موسسه کاریابی از کجا سر درآوردهاند و فلسفه وجودیشان چیست و چرا باید در اداره کار به ما معرفی شوند؟ ولی هر چه هست به یک منبع درآمد تبدیل شده برای عدهای که از جیب خالی بیکارانِ مستاصل و جویای کار، سوءاستفاده میکنند.»
روند فرسایشی پیگیری امور در عصر اینترنت
فرشاد جوانی است که در یکی از شهرستانهای اطراف مشغول به کار بوده اما حالا بیکار شده و مدتی است درگیر انجام کارهای بیمه بیکاریاش شده. فرشاد هم دل پُری از نحوه رسیدگیها در اداره کار دارد و میگوید: «چند سالی به عنوان کارمند یک شرکت در یکی از شهرستانهای استان کار کردهام و حالا وضعیت اقتصادی، من را هم مثل خیلی از مردم بیکار کرده است. اشتباهات برخی کارمندان در ادارات مختلف هم در این شرایط شده قوز بالا قوز. مثلا من به تازگی متوجه شدهام برایم دو شماره بیمه در سیستم ثبت شده که همین موضوع، دردسرهایی ایجاد کرده است. بعد از آن گفتند برای گرفتن مدارکت باید به همان شرکت شهرستان مراجعه کنی و مجبور شدم هشت ساعت راه را بروم و برگردم و چند روز هم آن جا علاف شدم، خلاصه دو ماه است که کارهایم طول کشیده، بدون این که مبلغی بابت بیمه بیکاری دریافت کنم. امروز هم از صبح پشت در اتاق بایگانی نشستهام و هیچ کس پاسخ گو نیست. من نمیدانم در عصری که همه کارها با اینترنت و از راه دور انجام میشود، چرا ادارات ما از جمله همین اداره کار، یک سیستم جامع ندارد که اطلاعات افراد را از راه دور دریافت کند؟»
روزنامه خراسان
تهرام/3001/
کپی شد